به گزارش مجله خبری نگاروالدین ما اولین کسانی هستند که آنها را سرمشق قرار میدهیم و نخستین الگو یا استاندارد ما در زمینهی روابط عاشقانه هستند. شاید خودمان متوجهش نباشیم، اما نحوهی تعامل ما با آنها میتواند تأثیر زیادی بر روابط عاطفی ما داشته باشد. به گفتهی روانشناسان، ما نمونههایی که از والدین مان میبینیم را «در وجود خود نهادینه میکنیم» و آنها را در زندگی مان به کار میگیریم.
در ادامه میخواهیم ببینیم رابطهی ما با والدین مان چه تأثیری بر روابط عاطفی ما دارد.
داشتن والدین بی توجه و غفلت گر میتواند باعث شکل گیری رفتار توجه خواهی در فرزندان شود. این نوع رفتار میتواند به دوران بزرگسالی فرزندان و در نهایت، به روابط عاطفی آنها نیز تسری پیدا کند. فرزندان غفلت دیده میتوانند به افرادی بسیار نیازمند تبدیل شوند که اغلب طالب توجه شریک عاطفی خود هستند، چون والدین شان آنها را از توجه خود محروم ساختند.
غفلت ممکن است باعث ایجاد حس رهاشدگی هم شود و کسانی که ترس از ترک شدن دارند اغلب حس ناامنی روانی بیشتری نسبت به عزیزان و دوستان خود دارند. آنها به سختی به شریک عاطفی خود اعتماد میکنند و احتمال ماندن در روابط عاطفی ناسالم نیز در مورد آنها بیشتر است.
کمبود محبت فیزیکی از سوی والدین مانند بغل و بوسه، ممکن است باعث ایجاد حس بیزاری از چنین رفتارهایی در فرزندان شود. فرزندانی که والدین شان همیشه آنها را از بروز احساسات خود منع میکردند، ممکن است در نهایت در روابط عاطفی، سرد و بی احساس شوند.
صحبت با شریک عاطفی خود برای این افراد دشوار است و آنها با جنبههای فیزیکی یا صمیمانهی رابطه عاطفی دچار مشکل میشوند. این افراد به راههای دیگری برای ابراز عشق خود روی میآورند، مثل خرید هدیه و اختصاص وقت به شریک عاطفی خود.
تحقیقات نشان داده، در فرزندان طلاق، احتمال از دست دادن باور به ازدواج بیشتر و احتمال اینکه به ازدواج به چشم یک تعهد بلند مدت نگاه شود، کمتر است.
با این حال، برخی روانشناسان معتقدند بعد از طلاق والدین، برای فرزندان در دوران بزرگسالی دو اتفاق رخ میدهد: آنها یا نسبت به شریک عاطفی خود به شدت محتاط میشوند، یا بی پروا وارد رابطه عاطفی میشوند، اما همانقدر زود هم به آن پایان میدهند.
برخی روانشناسان هم میگویند تجربهی طلاق والدین و مشاهدهی پیامدهای آن میتواند برای برخی فرزندان انگیزه بخش شود تا از مرتکب شدن اشتباهات مشابه خودداری کنند و این تجربه آنها را به کار بیشتر بر روی روابط عاطفی خود وا میدارد.
پژوهشها میگوید فرزندان والدین حمایتگر از مشکلات رفتاری کمتری برخوردارند. والدین یاری گر میتوانند فرزندان خود را درمورد نحوهی حل مشکلات مربوط به روابط عاطفی راهنمایی کنند.
عشقی که ما از والدین خود دریافت میکنیم همچون یک چارچوب عمل و طرز فکر ما دربارهی اینکه عشق باید چگونه باشد را تعیین میکند. اگر والدین از خود احساس و توجه نشان دهند، احتمال اینکه فرزندان با در میان گذاشتن احساسات و نظرات خود با شریک عاطفی شان و نشان دادن محبت به او راحت باشند، بیشتر میشود.
اگر متوجه وجود برخی از این الگوهای منفی در روابط عاعطفی خود شده اید، این چند نکته میتواند به شما در غلبه به این چالشها کمک کند:
صرفاً به این دلیل که والدین تان ازدواج موفقی نداشتند، معنایش این نیست که شما هم محکوم به شکست در روابط عاطفی هستید. گرچه تجربیات یا تروماهای گذشته میتواند بر نگاه شما به زندگی اثر بگذارد، اما شما میتوانید برای خودتان تصمیم بگیرید و آینده تان را آنطور که میخواهید بسازید.
خاطرات منفی را تبدیل به یادآوریای دربارهی چیزهایی کنید که باید در رابطه عاطفی خود از آنها پرهیز کنید. اگر از داشتن یک ارتباط خانوادگی شاد یا سالم محروم بودید، از این فرصت استفاده کنید تا رابطهی بهتری با شریک عاطفی خود برقرار کنید.
روانشناسان توصیه میکنند به کودکی خود فکر کنید تا نحوهی تعامل تان با والدین خود را به یاد آورید و ببینید که آیا میتوانید الگوهای مشخصی در روابط عاطفی خود پیدا کنید. خاطره نویسی هم میتواند کمک کند بررسی عمیق تری از افکار، احساسات و رفتارهای خود داشته باشید. اگر غلبه بر احساسات منفی تان برایتان دشوار است، به روانشناس مراجعه کنید.
گفتگوی راحت و بی پرده باعث شکل گیری یک رابطهی سالم میشود و ارتباط میان شما و شریک عاطفی تان را مستحکمتر میکند. روانشناسان توصیه میکنند با شریک عاطفی خود چیزهای جدید تجربه کنید، ارتباط عمیق تری با یکدیگر داشته باشید و احساسات خود را آزادانه به همدیگر ابراز کنید.
منبع:روزیاتو