کد مطلب: ۴۵۱۴۲۵
۰۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۰۷

‌می‌خواهید کودکی نابغه داشته باشید؟ این ۵ کار را انجام دهید

کودک شما به تازگی توانسته آوا‌های ساده را ترکیب و به زبان خودش کلماتی را ادا کند. این در حالی است که همسن و سالانش قادر به انجام این کار نیستند یا ممکن است کوچولوی دوست‌داشتنی شما بتواند اسم خود را بنویسد، ولی همدوره‌ای‌هایش به زور می‌توانند مداد شمعی‌هایشان را در دست بگیرند.

به گزارش مجله خبری نگار/همشهری: با دیدن این موفقیت‌ها و مقایسه او با سایر همسالانش بادی به غبغب می‌اندازید و احساس می‌کنید یک بچه فوق‌العاده در دامان والدینی بی‌نظیر پرورش داده‌اید. آیا زمانی که مثلا پای حس ششم، کنجکاوی یا نبوغ به میان می‌آید آیا باز هم حرفی برای گفتن دارید؟ اصلا استعداد‌ها و شرایطی که به نبوغ افراد منجر می‌شود چه چیز‌هایی هستند؟ آیا ژنتیکی هستند یا اکتسابی‌اند؟ استیو جابز را می‌شناسید؟ مدیر معروف شرکت بزرگ اپل که با مرگ خود بسیاری از ذهن‌ها را به خود مشغول ساخت و این سوال را در میان بسیاری ایجاد کرد که چگونه می‌توان بچه‌ای نابغه و کم‌نظیر پرورش داد؟

تعریف نبوغ

نبوغ یک اصطلاح فرهنگی است و هیچ تعریف کلیشه‌ای و ثابتی برای آن وجود ندارد. حتی موسسه بین‌المللی هوش منسا (MENSA) هم تعریف به خصوصی از افراد نابغه ارائه نمی‌دهد. از دیدگاه این موسسه دودرصد از کسانی که سطح توانایی و ابتکار آنان بالاتر از افراد دیگر جامعه است در این گروه طبقه‌بندی می‌شوند. شاید در برخی از مدارس برنامه‌ها و دروس هوش یا مشابه این‌ها را در برنامه درسی دانش‌آموزان تعیین کنند، اما حقیقتا چند درصد از بچه‌ها جزو این دسته از انسان‌ها هستند و چند درصد از این برنامه‌ها برای آن‌ها مفید است؟ در اینجا به نکاتی اشاره می‌شود که شما با به‌کار بستن آن‌ها می‌توانید به کودکتان کمک کنید که نه تن‌ها نمرات بهتری بگیرند بلکه اشتیاق آنان برای یادگیری بیشتر شود:

۱. صحبت، صحبت، صحبت

از عزیزدردانه خود سوالات «باز» بپرسید. یعنی سوالاتی مطرح کنید که یک جواب قطعی و محتوم نداشته باشد و بتوان پاسخ‌های متفاوتی به آن‌ها داد. این‌گونه سوالات شرایطی را فراهم می‌کند که کودک آنچه را می‌داند انعکاس دهد و نظر خود را در ارتباط با موضوع‌های مختلف بیان کند.

‌زیاد در قید و بند مطرح کردن سوالاتی متناسب با سن و سال او نباشید. همچنین در استفاده از کلمات نسبتا دشوار هم تردید زیادی به خود راه ندهید. شاید بار اول واقعا معنی آن را نفهمد، اما زمانی که برای بار دوم یا بیشتر، آن را به کار می‌برید به هر زحمتی که هست معنی آن را درک می‌کند.

«پدر امیرعلی در ارتباط با پسر دو ساله خود، صحبت‌کردن را جزو اولویت‌های اول رابطه‌اش قرار داده است. او می‌گوید که آن‌ها با یکدیگر در مورد ابزارآلات مختلف صحبت می‌کنند. او به امیرعلی نشان می‌دهد که دریل، چکش و متر چه کاری انجام می‌دهند. مادر امیرعلی اعتراف می‌کند که این گفتگو‌ها تاثیر بسیار زیادی در معلومات پسرش داشته است. او نام ابزارآلات را به‌طور کامل بلد است. در حال حاضر هم درحال یادگیری نحوه اندازه‌گیری اجسام است. با چرخاندن آچار توانسته، سمت چپ و راست را بشناسد و با کمک قوطی‌های مختلف رنگ، رنگ‌ها را هم می‌شناسد.»

۲. خواندن، خواندن، خواندن

بسیاری از بررسی‌ها حاکی از آن است که مطالعه مستمر، تا حد زیادی ضامن موفقیت‌های تحصیلی کودک در آینده خواهد بود. مطالعه کردن، مغز را تحریک می‌کند تا میان مطالب خوانده شده و دنیای واقعی ارتباط برقرار کند و پیش‌زمینه‌ای از آن مطالب و موضوع‌ها در ذهن انسان به وجود آورد. خواندن، زیربنای همه دانش‌هاست. کودک با خواندن می‌تواند اطلاعات مختلفی در زمینه‌های گوناگون، مانند ریاضی و علوم به دست آورد و به کار بندد. داشتن الگو‌های مناسب برای مطالعه، می‌تواند نقش مهمی‌در ایجاد علاقه و گرایش به کتاب و کتابخوانی در کودکان ایجاد کند. زمانی که کودک می‌بیند والدینش در اوقات فراغت خود مطالعه می‌کنند، این انتخاب شایسته به او نیز سرایت می‌کند.

وقتی که مشغول مطالعه هستید از کودکتان بخواهید که در کنارتان بنشیند و تظاهر به خواندن کتاب کند.

روی میز یا درون قفسه یا کمد دیواری کتاب بگذارید. یکی از کتاب‌های خودتان را با او بخوانید و از او بخواهید یکی از کتاب‌هایش را با شما بخواند. با این کار علاوه بر اینکه میان شما، گفت‌وگویی بر مبنای مطالعاتتان شکل می‌گیرد، به درک مطلب بیشتر و دایره واژگانی گسترده‌تر در او می‌انجامد.

۳. تعریف و تمجید‌های به‌جا داشته باشید

پشتکار یکی از ویژگی‌هایی است که در آینده نه‌چندان دور، فزرند دلبندتان را نزد معلم و بعد‌ها نیز نزد کارفرمایش، محبوب می‌کند. متاسفانه مشغله کاری ما در زندگی مدرن، سبب شده که نتوانیم به کودکانمان کمک کنیم احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند.

تکرار کاذب جمله «تو بهترین هستی» تقریبا هیچ نتیجه مطلوبی به‌بار نمی‌آورد؛ ضمن اینکه سبب می‌شود نتواند شکست‌هایش را در زندگی شخصی خود بپذیرد. این بچه‌ها زمانی که وارد مدرسه می‌شوند در صورت مواجهه با یک مشکل نمی‌توانند از پس آن برآیند و به خود می‌گویند: «مطمئنا مشکل از من نیست.»

تشویق‌ها و ستایش‌های شما باید بر مبنای واقعیت باشد. بچه‌هایی که به خاطر یافتن راه‌حلی کارساز و مناسب، برای مشکلات موجود، مورد تقدیر و ستایش قرار می‌گیرند، در مدرسه، بسیار باانگیزه‌تر از بچه‌هایی خواهند بود که دائما به آن‌ها گفته می‌شود که زرنگ هستند. عجیب آنکه بچه‌های دسته دوم زمانی که می‌بینند موفقیت‌ها و دستاورد‌های مهم زندگی به راحتی به‌دست نمی‌آید، اغلب مایوس و سرخورده می‌شوند؛ بنابراین به‌جای اینکه ذهن و روان او را با تعریف و تمجید‌های نجومی‌پر کنید و به او بگویید «تو یک ستاره هستی»، به‌خاطر موفقیت‌ها و دستاورد‌های عینی و حقیقی‌اش او را مورد تمجید و احترام قرار دهید و به او بگویید «من به تو افتخار می‌کنم که توانستی به شیوه‌ای متفاوت از پس این مساله بربیایی.»

اگر از یک شیوه و عملکرد فرزندتان، تعریف می‌کنید و آن را به عنوان یک چارچوب استاندارد و طلایی بازتاب می‌دهید، از صواب و اعتبار آن عمل مطمئن باشید.

۴. حس کنجکاوی او را پروار کنید

بسیاری از بچه‌ها پیش از آنکه به مدرسه بروند، حس کنجکاوی شدیدی دارند، اما کمی که بزرگ‌تر می‌شوند تا حد زیادی این حس را از دست می‌دهند. چیز‌هایی که مورد علاقه کودکتان است او را به وجد می‌آورد.

از او بپرسید که چه بازی‌هایی انجام داده یا با همبازی‌هایش چه حرف‌هایی زده است، به عبارتی به دغدغه‌هایش ارج نهید. فایده برقرار کردن این ارتباط دوطرفه، داشتن فرزندی باهوش‌تر و زرنگ‌تر در آینده است. به این ترتیب جگرگوشه شما سوال‌های زیادی مطرح خواهد کرد و به دنبال سوژه‌های بیشتری برای در میان گذاشتن آن‌ها با شما خواهد بود.

متقابلا او را از علائق و دغدغه‌های خود هم آگاه کنید؛ مثلا با هم به بازدید از یک موزه بروید یا به تماشای یک کنسرت بنشینید و به او بگویید از چه چیز آن‌ها و به چه دلیل خوشتان می‌آید.

«شغل پدر رامین، به‌گونه‌ای است که می‌بایست آخر هفته‌ها سرکار برود. او برای اینکه بتواند پسرش، را از علائق خود مطلع کند مجبور است گاهی اوقات با اجازه معلمش، او را از مدرسه بیرون بیاورد تا با هم از موزه بازدید کنند. رامین، در یکی از این روز‌ها آنچه را که دیده و آموخته بود برای کلاس بازگو کرد. پدرش می‌گوید: «رامین در آن روز احساس می‌کرد که یک کارشناس شده و همان یک تجربه سبب شد که اعتمادبه‌نفس و اشتیاقش به یادگیری، در سال‌های آینده بالا رود.»

۵. لحظات زندگی، فرصت‌های یادگیری

از مسائل ریز و درشتی که در اطرافتان وجود دارد و اتفاقاتی که در طول روز برایتان رخ می‌دهد استفاده کنید و مهارت‌های تحصیلی مورد نیازش را بارور کنید.

مثلا زمانی که یک آسیاب بادی می‌بینید به جای اینکه به او بگویید «اونجارو ببین یه آسیاب بادی»، می‌توانید از او بپرسید «به‌نظرت اون آسیاب بادی چه‌جوری کار می‌کنه؟» تشویق کردن او برای دیدن جزییات، به او کمک می‌کند که در مدرسه هم دست از کلی‌نگری و سطح‌اندیشی‌های بی‌نتیجه بردارد و راه را برای دستیابی به موفقیت و دستاورد‌های ناب بگشاید.

او را با خود به سوپرمارکت ببرید. این سفر کوتاه‌مدت می‌تواند یک اردوی علمی پرمحتوا محسوب شود. رفتن به سوپرمارکت می‌تواند فرصتی برای یادگیری و ارتقای دایره واژگانی، مهارت‌های ریاضی و حساب و کتاب باشد. به یک کودک دوساله نام میوه‌هایی را که می‌خرید بگویید. از کودک سه‌ساله خود بخواهید که قوطی کنسرو نخود را پیدا کند. به کودک پنج‌ساله خود بگویید غلاتی را که دوست دارد نام ببرد. بچه‌های بزرگ‌تر هم می‌توانند قیمت‌ها واندازه‌ها را با هم مقایسه کنند.

روی هم رفته فرزند عزیزتان چه بسیار زرنگ و باهوش باشد یا اینکه در حد متوسط باشد، بهترین کاری که از پس شما برمی‌آید که برای او انجام دهید، این است که در کار‌های او درگیر شوید. البته نه بدان معنا که با او مشاجره کنید بلکه باید برای دغدغه‌ها و علائق او ارزش قائل شوید و آنان را در مسیری درست هدایت کنید. حرکت او در مسیر خودشناسی، او را به سمت نبوغ شخصیتی به‌پیش می‌راند. نهایت آرزوی شما برای فرزندتان چیست؟ شادی؟ استقلال؟ اعتمادبه‌نفس؟ دوست‌داشتنی بودن؟ مطمئنا نهایت تلاش و آرزوی شما این است که به او کمک کنید بهترین کسی باشد که با توجه به قابلیت‌های بالقوه‌اش می‌تواند باشد. نه بیشتر و نه کمتر.

درس‌هایی آموزنده از زندگی استیو جابز

نبوغ با تشویق بارور می‌شود. والدین استیو او را به‌طور کامل حمایت می‌کردند، در عین حال به او آزادی عمل و انتخاب می‌دادند و افکار و ابداعات او را تشویق و ستایش می‌کردند. زمانی که بچه‌ها اجازه دارند شرایط مختلف را تجربه کنند ابتکار آنان بارور می‌شود.

متفاوت بیندیشید. استیو هرگز به شرایط معمول و جاری قانع نمی‌شد و به فکر ایجاد شرایط بدیع بود؛ بنابراین دفعه بعد که عزیزدردانه شما مشغول انجام کار مهمی‌است به جرقه‌های فکری او کمک کنید که حداقل دو جواب یا راه‌حل دیگر، به‌جز راه‌حل‌های موجود در میان مردم عادی که به ذهن عامه مردم می‌رسد، ارائه دهد.

پشتکار را بیاموزید. کمال گرایی جابز انتظار و توقع او را از محصولاتش بیشتر می‌کرد؛ بنابراین هر روز محصولات مدرن و کاراتری به بازار وارد می‌کرد. تشویق فرزندان و وسوسه آنان برای انجام کار‌های بهتر، پشتکار را به آنان می‌آموزد.

ذهن، مغز و هوش کودک را سالم تغذیه کنید. مواد زیر منابع بسیار غنی‌ای برای تقویت هوش و حافظه هستند:ماهی، غذای مغز است. ماهی یک منبع پروتئینی بسیار غنی است. یک منبع غذایی بسیار مفید که سرشار از اسید‌های چرب امگا ۳ است و خوردن آن برای رشد و بهبود عملکرد مغز بسیار ضروری است. آووکادو، گردو و بادام منابع مفید دیگری از امگا ۳ هستند.

مغز‌ها و دانه‌ها منابع غنی از آنتی اکسیدان ویتامین «E» هستند که از ضعف و ناتوانی ذهنی جلوگیری می‌کنند. توت یک ماده مغذی برای مغز است و ظرفیت‌های یادگیری و مهارت‌های حرکتی را افزایش می‌دهد. غذا‌های سرشار از آهن مانند گوشت قرمز بدون چربی، میوه‌های خشک، غلات کامل و حبوبات، میزان انرژی و سطح هوشیاری را افزایش می‌دهند. اگر کودک شما غلات صبحانه‌ای دوست ندارد از تخم‌مرغ استفاده کنید. تخم‌مرغ دارای «کلاین» بالاست که به ایجاد سلول‌های حافظه کمک می‌کند.

در آرزوی یک فرزند نابغه

اغلب والدین دوست دارند فرزندان موفقی داشته باشند. آن‌ها آرزو‌های خود را به آینده فرزندانشان منتقل می‌کنند و دوست دارند آن‌چه بدان دست‌نیافته‌اند، دست‌کم در اختیار فرزندشان باشد. انتظاراتی از این قبیل، در کنار موج رواج تست‌های هوش و استعداد و ...، والدین را به سمت علاقه‌ای که می‌توان آن را داشتن یک نابغه نامید سوق داده است. قبل از بچه‌دار شدن، والدین آرزوی تولد یک نابغه ذاتی را دارند و بعد از تولد، فارغ از اینکه فرزندشان چه ویژگی‌هایی دارد، برنامه‌های نابغه‌پروری در سر دارند شما دوست دارید فرزندتان در آینده چه شخصی باشد؟ چه دستاورد‌هایی داشته باشد و در چه جایگاهی قرار بگیرد؟

پاسخ‌هایی مانند یک فرد موفق، یک فرد مهم، یک آدم معروف و... بیش ازاندازه کلی هستند. به نظر شما یک پزشک معروف موفق‌تر است یا یک جراح باوجدان؟ یک فوتبالیست موفق‌تر است یا یک مدیر؟ یک فرد مستقل موفق‌تر است یا فردی که از موقعیت‌ها به خوبی بهره می‌برد؟ یک استاد دانشگاه مهم‌تر است یا یک هنرمند؟ آیا واقعا می‌توان با این کلیت مقایسه کرد؟ به‌علاوه، آیا همه افراد مانند هم هستند؟ بنابراین به لیستی بسیار دقیق‌تر و جزیی‌تر نیاز دارید. فرزند شما شخصیت، توانمندی‌ها، ضعف‌ها و ویژگی‌های مخصوص به خود را دارد.

البته بسیاری از ویژگی‌های فرزند شما در خانواده شکل می‌گیرند، اما او بستری از ویژگی‌ها دارد که برخی از آن‌ها را کاملا نمی‌توانید تغییر دهید. بعد از اینکه موفق شدید لیستی از آن‌چه دوست دارید فرزندتان در آینده داشته باشد بنویسید و بعد از اینکه دقیق‌تر به فرزندتان نگاه کردید و ویژگی‌ها و نقاط ضعف و قوت او را به دقت یادداشت کردید، از خودتان بپرسید سهم نبوغ در ارتباط این ویژگی‌ها و انتظارات و آرزو‌ها چقدر است؟ آیا فقط اگر فرزند شما بتواند از عهده یک تست هوش با نمره بالا بربیاید، بدان معناست که همه انتظارات و آرزو‌های شما برای آینده‌اش برآورده خواهد شد؟ البته چنین خیالی می‌تواند لذت‌بخش باشد، چون دیگر لازم نیست که به سایر ویژگی‌ها فکر کنید یا برای پرورش استعداد‌های منحصر به فرد فرزندتان وقت صرف کنید بلکه کافی است چشمتان را ببندید تا نبوغ، کار خودش را انجام بدهد، اما متاسفانه این خیال، فقط یک خیال باقی خواهد ماند.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر