کد مطلب: ۴۵۰۱۶۰
۰۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۵
داریوش کاردان بازیگر نقش «قوام» در سریال «آتش و باد»، در گفتگو با خراسان از تجربه ایفای این نقش منفی و پخش سریال مجتبی راعی در مناسبت نوروز و رمضان می‌گویدتعداد بازدید: ۱

به گزارش مجله خبری نگار، سریال «آتش و باد» به کارگردانی مجتبی راعی که مهرماه ۹۸ جلوی دوربین رفته بود، پس از طی کردن مراحل طولانی تولید و پس‌تولید، سرانجام در آستانه نوروز ۱۴۰۲ از شبکه سه روی آنتن رفت. این مجموعه که در دوران مشروطه می‌گذرد، مبارزه عشایر فارس با انگلیسی‌ها و بیگانگان را روایت می‌کند. یکی از کاراکتر‌های منفی سریال که مشروطه‌خواهان مقابل او ایستاده‌اند، «قوام» با بازی داریوش کاردان است. این هنرمند پیش کسوت که سابقه زیادی در زمینه بازی در آثار تاریخی دارد، این روز‌ها با «آتش و باد» در قاب تلویزیون دیده می‌شود. به همین بهانه با داریوش کاردان گفتگو کردیم.

دشواری‌های سیاستمدارِ خائن

با توجه به فضای تاریخی و ایلیاتی «آتش و باد»، این مجموعه چه جذابیت‌هایی برای شما داشت؟

سریال‌های تاریخی همیشه جذاب هستند، به شرط این که نویسنده و کارگردان مقدار زیادی به تاریخ وفادار باشند. البته «آتش و باد» در بستر تاریخ است و سریال تاریخی محض نیست، اما در زمانی اتفاق می‌افتد که یکی از زمان‌های حساس تاریخ کشورمان است. خود سریال و فیلم نامه هم برایم جذاب بود، اما معمولا کار‌هایی که می‌پذیرم بازی کنم، باید یک خاصیتی داشته باشد، نقش باید تعیین‌کننده باشد یا تا حدود زیادی غیرعادی، دیوانه، ظالم یا مظلوم باشد، به هر حال یک شخصیت معمولی نباشد و در قصه تاثیر داشته باشد.

کاراکتر «قوام» هم چنین ویژگی‌هایی داشت، منفور، قدرتمند و تاثیرگذار است. این ویژگی‌ها نظرتان را جلب کرد؟

بله، نقش موثری در سریال است. نقش منفی بازی کردن برای ما که در کل زندگی مان آزارمان به یک مورچه نرسیده، یک خرده دشوار است، اما خب همین دشواری قشنگ است. وقتی شخصیت بین بینندگان منفور باشد، آدم احساس می‌کند به هدفش رسیده و تا حدود زیادی نسبتا قابل قبول بازی کرده است.

معمولا شخصیت‌های منفی به دلیل پیچیدگی‌هایی که دارند برای بازیگر‌ها جذاب‌تر هستند، برای شما هم این طور است؟

برای من همین طور است، اما کمتر بازیگری را دیدم که نقش منفی را دوست داشته باشد. همه دوست دارند نقش‌های خوشگل، دوست‌داشتنی و شیک را بازی کنند، شاید به محبوبیت بازیگر بیشتر کمک کند، اما درآوردن نقش منفی نسبت به نقش‌های مثبت، یک خرده سخت‌تر است.

با توجه به این که «قوام» یک شخصیت واقعی است، برای نزدیک شدن به نقش مطالعه و تحقیق انجام دادید یا اطلاعات لازم در فیلم نامه بود؟

من قبلا هم این شخصیت را می‌شناختم و وقتی پیشنهاد شد، غیر از فیلم نامه، درباره خود این آدم، ارتباطش با انگلیسی‌ها، نقشی که در زمان مشروطه داشت و حیله و تزویر او، یک مقدار مطالعه داشتم و تا حدود زیادی با روحیاتش آشنا شدم، اما اساس قضیه این است که کارگردان کمک می‌کند و در این موارد باید مطیع کارگردان باشیم، چون او تمام قصه را خوانده و به آن اشراف دارد. مثلا یکی از آخرین سکانس‌هایی را که بیننده می‌بیند، شاید همان اوایل تصویربرداری کرده باشیم، چون رَج می‌زنند و کارگردان است که می‌گوید الان این جا فلان اتفاق افتاده و باید نگاهت این طور باشد. در این شرایط باید خودت را رها کنی و مطیع کارگردان باشی. هدایت اصلی قصه در نهایت با اوست، اگر کاری از دست ما بربیاید و انجام بدهیم، در نهایت با راهنمایی کارگردان درست درمی‌آید، وگرنه یک بازیگر هرچقدر هم که بازیگر باشد، اگر با کارگردان غیرحرفه‌ای کار کند، آن نقش درنمی‌آید.

در این مشورت‌ها و مطالعه‌ها، به چه مواردی درباره کاراکتر «قوام» رسیدید؟

همین چیزی که می‌بینید، قدرت‌طلب، غاصب، بی‌رحم و ابن‌الوقت یعنی در لحظه خودش را تغییر می‌دهد و می‌توان گفت یک سیاستمدار واقعی است. الکی گریه می‌کند، الکی می‌خندد و آدم‌ها را به جان یکدیگر می‌اندازد، یک جانور است دیگر. کسی که بتواند خشم اش را کنترل کند، گریه و خنده الکی بکند و مملکتی را اداره کند، یک مدیر کامل است. مملکت فارس آن زمان جای کوچکی هم نبوده، با توجه به ایلات و عشایری که آن جا بودند، یکی از بخش‌های مهم ایران بود؛ بنابراین باید قدرتمند باشد، در عین حال به هیچ کس هم رحم نمی‌کند. وقتی «شاهباز» و «قوام»، «پایدار خان» را گول زدند و بعضی مسائل را به گردن او انداختند، بعد از این که «دوراب» بیرون می‌رود، «شاهباز» می‌پرسد: کار فرزندش را درست می‌کنی دیگر؟ می‌گوید نه! می‌گوید شما قول دادی، پاسخ می‌دهد قول دادم، اما دلیلی ندارد این کار را انجام بدهم! این صفت چنین آدم‌هایی است دیگر، قول دادم که دادم!

برای بازی در این سریال با چه سختی‌ها و چالش‌هایی مواجه بودید؟

کار به لحاظ شرایط تهیه، تولید و تدارکات خیلی دشوار بود، پیدا کردن اکسسوار آن زمان، درست کردن چادر‌ها و لوازمی که مردم استفاده می‌کردند، این‌ها خیلی نزدیک به واقعیت و سخت بود، به علاوه این که ایام کرونا هم بود. اگر از شخصیت‌های محوری قصه کسی مشکوک به بیماری بود، آن روز دیگر سریال تعطیل می‌شد و روی گروه تهیه و تولید فشار می‌آمد و زمان تولید طولانی می‌شد. از این گذشته سرمای هوا، برف، گرمای روستای لپه زنک، بیابان‌ها و بعضی مواقع خالی بودن دست تهیه‌کننده را هم اضافه کنید. اگر دوستان آقای نجاریان را نمی‌شناختند و به ایشان اعتماد نداشتند، اصلا کار جمع نمی‌شد. گاهی واقعا کفگیر به ته دیگ می‌خورد و بچه‌ها به اعتبار حرف آقای نجاریان می‌آمدند، بنابراین بسیار دشوار بود. خانم اسکندری کرونا گرفتند، آقای اکبری مبارکه متاسفانه فوت کردند و فضای وحشتناکی بود.

سریال مخصوصا در قسمت‌های اولیه بسیار تلخ بود و فضای آن با مناسبت نوروز و رمضان تناسب نداشت. به نظرتان این موضوع به استقبال از سریال لطمه نزد و اگر سریال در زمان دیگری پخش می‌شد، مخاطب بیشتری نداشت؟

مردم خیلی کم تلویزیون تماشا می‌کنند و به آن صورت ربطی به زمان پخش ماه رمضان یا نوروز ندارد. مدت‌ها پیش وقتی یک برنامه کوچک را هم اجرا می‌کردم، شبی ۵۰ یا ۶۰ تماس با من گرفته می‌شد، یا انتقاد می‌کردند یا تعریف می‌کردند، اما الان ۵۰ قسمت از سریال پخش شده، ۵ نفر با من تماس نگرفتند! واقعیت این است که عده درخور توجهی اصلا تلویزیون نگاه نمی‌کنند. من زیاد آمار ندارم و البته آمار‌های تلویزیون هم خیلی قابل اعتماد نیست. همین سریال «آتش و باد» را از تلوبیون و فضای مجازی بیشتر می‌بینند. سر در نمی‌آورم چرا این سریال را به شبکه سه دادند، چون یک شبکه فوتبالی است و کار چندین‌بار به دلیل فوتبال پخش نشد. فکر می‌کنم آن لطمه‌ای که سریال به لحاظ تعداد بیننده می‌خورد خیلی به زمان پخش ارتباط ندارد. به هر حال فکر می‌کنم تولید و پخش این سریال، مفید و تاثیرگذار بوده و از این بابت خوشحالم.

بخش اعظم دستمزد «۸۷ متر» را هنوز نداده اند

این سریال هم خیلی طولانی شد و هنوز بخش اعظمی از پول عوامل پرداخت نشده است. اصلا معلوم نیست تلویزیون پول داده، می‌خواهد بدهد یا نمی‌خواهد بدهد. با پول آن دستمزدی که زمان پایان کار باید می‌گرفتیم، الان نیم کیلو گوشت هم نمی‌دهند! فرض کنید دستمزد‌ها هم پرداخت شود، دیگر به درد نمی‌خورد. آن زمان شاید می‌توانستی با پولت مثلا یک موتورسیکلت بخری، اما الان مثلا می‌توانی یک دوچرخه دست دوم که یک چرخش هم شکسته بخری! اصلا نمی‌دانم داستان این سریال چیست، چرا پخش نشد و می‌خواهند بدهند نمایش خانگی، از هیچ چیز خبر ندارم، فقط به دلیل نام آقای عیاری بازی کردم و از این موضوعات بی‌اطلاع هستم. زیاد نمی‌توانم در این باره نظر بدهم، تا جایی که می‌دانم این مجموعه سریال خوبی است و آقای عیاری هم دید خوبی به مسائل جامعه دارد و شاید اصلا بهتر باشد در نمایش خانگی پخش شود. به هرحال در پخش خانگی یا اینترنتی یک مقدار دست بازتر است. تلویزیون همچنان ممیزی‌های سابق خودش را دارد و هرچقدر هم که سریال‌ها با نظارت، ناظر ضبط، تصویب فیلم نامه و در هر صورتی که تولید شوند، در نهایت یک بخش‌هایی تغییر می‌کند یا حذف می‌شود، اما در نمایش خانگی یک مقدار دست بازتر است و به همین دلیل بیننده نسبتا بیشتری دارد، ضمن این که هرکسی نخواست نمی‌بیند، اما تلویزیون این طور نیست، باید بنشینی جلوی تلویزیون و تماشا کنی، نمی‌توانی انتخاب کنی.

منبع: خراسان

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر