به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: یکی از آخرین سریالهای شبکه ۲، مجموعه کمدی «جزر و مد» محصول سیمای خوزستان بود که مانند خیل کمدیهای تلویزیونی سال ۱۴۰۱، به موفقیت ویژهای دست نیافت. این اثر که با واکنشهای منفی قابل توجهی روبه رو شد، در مقام سرپرست نویسندگان فیلم نامه اولیهاش، از حضور حسین ترابنژاد بهره میبرد که پیش از این آثاری مانند فیلمهای «ماجرای نیمروز: رد خون» و «دارکوب» و سریالهای «شوق پرواز» و «پرده نشین» را نوشته بود.
او که پیش از پخش سریال نیز با علی عبدالعلیزاده کارگردان سریال، جدالی رسانهای داشت، از سرنوشت این پروژه بسیار ناراضی بود. ترابنژاد در این باره میگوید: «من به همراه مهدی کیا و احسان لطفیان حدود یک سال و نیم درگیر پروژه «جزر و مد» بودیم. بنده دو سفر به خوزستان رفتم و پتانسیلهای طراحی قصه را دیدم. فیلم نامه خوبی درآمده بود و هم معاونت امور استانها راضی بودند و هم مرکز خوزستان. آنقدری خوب شده بود که از طرف عوامل اصلی، به من گفتند پروژه دیگری قبول نکنم، چون میخواهند فصل دوم آن را هم بسازند.»
ترابنژاد درباره پیشتولید توضیح میدهد: «بعد از این که یکی دو کارگردان برای عقد قرارداد آمدند و صحبتها به نتیجهای نرسید، آقای عبدالعلیزاده به عنوان کارگردان سریال انتخاب شد. ایشان از ما خواستند جلسهای بگذاریم و در جلسه گفتند که فیلم نامه خوبی است، اما یک سری نکات اجرایی دارند. از من پرسیدند که این نکات را خودم اعمال میکنم یا خودشان اعمال کنند. من گفتم حالا که آزاد هستم و وقت موسعی دارم، خودم انجام میدهم.» او ادامه میدهد: «آقای عبدالعلیزاده رفتند که نظرات اجرایی را بفرستند، اما دیگر هیچ خبری از ایشان نشد. وقتی پیگیری کردم، میگفتند در حال پیشبرد ماجرا هستند و نگران نباشم.»
این نویسنده میگوید: «بعد از مدتی، با لطایفالحیلی فیلم نامه را به دست آوردم و متوجه شدم فیلم نامه، کنفیکون شده است! آن فیلم نامه به اثری بسیار مبتذل، غیرمنسجم و فانتزی تبدیل شده که عملا قصهای نداشت. ما کاراکتر پسر خانواده را به عنوان یک مخترع بامزه نوشته بودیم، ولی بعد یک کاراکترِ شوت شد!» او میافزاید: «یکی دو نفر از بازیگرها هم به من زنگ زدند و گفتند متنی که خواندند، خیلی خوب بود، ولی چرا در بازنویسی، اینطوری شده؟ حتی اینقدر متن بد شده بود که بعضی از بازیگرها هم انصراف دادند و رفتند.»
«در همین کشمکشها بودیم که دیدم اسم من را در خبری به عنوان نویسنده سریال منتشر کردهاند. من هم مصاحبهای کردم و گفتم این متن، متن ما نیست. فقط خط کلی داستان در ۳-۴ قسمت اول متعلق به ما بود و بقیهاش تغییر کرد. با این حال آقای عبدالعلیزاده در ۲-۳ مصاحبه گفت معاونت امور استانها و سیمای خوزستان نظراتی داشتند و ترابنژاد آن را اعمال نکرد! در حالی که این حرفها خلاف واقع بود، چون هیچ اصلاحاتی به من ارائه نشد که متن را تغییر بدهم.»
او تأکید میکند: «من اصولا نویسندهای نیستم که پروژهای را رها کنم و بروم و تا دقیقه ۹۰ با پروژهام و اصلاحاتی را که از طرف کارگردان، تهیهکننده و تلویزیون داده شود، انجام میدهم. اساسا ذات کار کردن با تلویزیون، این است که موظفیم اصلاحات را انجام بدهیم. طی این ۱۴-۱۵ سال، اولین بار است که این اتفاق میافتد که کسی ادعا میکند اصلاحاتی به من اعلام شده و انجام ندادهام!» ترابنژاد در پایان مشکل پیش آمده برای این سریال را یکی از مشکلات اصلی سریالسازی در سیما میداند و میگوید: «در مرحله فیلم نامه، افراد بسیاری نظر میدهند و کلمه به کلمه را میخوانند و نظارت دارند، اما وقتی متن وارد تولید میشود، هیچ نظارتی وجود ندارد و کارگردان هرکاری که بخواهد، انجام میدهد.»