کد مطلب: ۳۶۶۳۷۴
۳۰ آبان ۱۴۰۱ - ۰۵:۴۴

در امتداد تروریسم رسانه‌ای

گزارشی از پیوند برخی رسانه‌های داخلی با جریان معاند در پوشش حادثه تروریستی ایذه

به گزارش مجله خبری نگار/ایران: حادثه تروریستی ایذه، رخداد تلخی بود که رادیکالیسم برآمده از فضای غبارآلود این روز‌ها آن را رقم زد. فضایی که بدون تردید یکی از ارکان تعیین‌کننده در آن، رسانه است؛ از رسانه‌های جریان معاند که بلافاصله سعی دارند هر رخدادی را تبدیل به چالشی امنیتی کنند تا رسانه‌های وابسته به جریان‌ها و محافل داخلی که از طریق شیوه‌هایی همچون موج سواری روی شکاف‌های سیاسی، تشکیک در حقیقت ماجرا و ضریب دادن به برساخت ضدانقلاب و تأکید بر روایت‌های جعلی، مانع از شفافیت فضا می‌شوند.

اینکه جریان‌های ضدایرانی چنین می‌کنند، دلیلش مشخص است و چندان نیازی به پژوهش و تبیین ندارد؛ اما اینکه رسانه‌هایی در داخل و با استفاده از امکانات رسمی کشور این طور رخداد‌ها را منعکس می‌کنند، قابل تأمل است.روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «تروریسم رسانه‌ای علیه ایذه» به ابعاد این ماجرا و نقش رسانه‌های بیگانه در دامن زدن به فضای ترور و خشونت پرداخت و در این گزارش به نقش برخی نشریات داخلی و هماهنگی ناخواسته یا عمدی این نشریات با رسانه‌های جریان معاند با انقلاب اسلامی پرداخته می‌شود.

روی موج دوقطبی‌سازی رسانه‌ای

به عنوان نمونه روزنامه «اعتماد» از طریق بازنمایی شکاف رسانه‌ای میان رسانه‌هایی که «حاکمیتی» می‌خواند در مقابل، روی «شاهدان عینی» تمرکز می‌کند و به واسطه تخطئه روایت رسانه‌های مذکور، سعی دارد روی این شکاف برساخته سوار شده تا وزن گروه دوم را افزایش دهد. این روند دوقطبی‌سازی «رسانه‌های رسمی و غیررسمی» را «اعتماد» به روز بعد کشانده و درباره کشته شدن خانمی به نام آیلار حقی هم آن را تکرار کرد.

درمورد شهادت کیان پیرفلک در بخشی از گزارش این روزنامه با تیتر معنادار «ابهام‌های قتل کودک ایذه ای» آمده است: «از ابتدای وقوع این حادثه، اما روایت‌های مختلفی در خصوص چگونگی شکل‌گیری آن منتشر شد.

در یک سوی ماجرا رسانه‌های حاکمیتی مانند فارس، تسنیم، ایرنا و مشرق‌نیوز قرار داشتند که اعلام کردند این رخداد حادثه‌ای تروریستی است که توسط داعش برنامه‌ریزی شده است و در نقطه مقابل زینب مولایی راد، مادر کیان و شاهد عینی ماجرا که اعلام می‌کند مأموران به سمت آن‌ها آتش گشوده‌اند.»

نکته قابل توجه و پیگیری در این خصوص این است که هیچ کدام از رسانه‌های مذکور که روزنامه «اعتماد» مدعی است که داعش را مسئول حمله تروریستی ایذه قلمداد کردند، چنین خبری را منتشر نکردند و روزنامه اعتماد درحالی چنین گزاره کذبی را مطرح کرد که اتفاقاً وب سایت «اعتماد آنلاین» (متعلق به روزنامه فوق الاشاره) یکی از معدود پایگاه‌های خبری بود که آن را منتشر کرد.

در متن مصاحبه روزنامه اعتماد با عموی شهید پیرفلک نیز مصاحبه کننده در چند موضع عبارت «رسانه‌های دولتی» را طرح می‌کند تا فرد مصاحبه شونده را به دام بیندازد تا از یک‌سو، علیه نیرو‌های امنیتی و از سوی دیگر، علیه روایت رسانه‌های رقیب موضع بگیرد. بیراه نیست نحوه خبررسانی نشریات جریان دوم خرداد با رسانه‌های ضدایرانی ازجمله بی‌بی‌سی فارسی را از جهت دوقطبی‌سازی میان رسانه‌ها و دروغ‌پراکنی علیه رسانه‌های جریان انقلابی مقایسه کنیم تا تقاطع این دو جریان را بهتر درک کنیم.

در متن خبر کاذب بی‌بی‌سی فارسی آمده است:

«در همین حال با وجود اینکه برخی رسانه‌های حکومتی ایران از شب گذشته اعلام کردند که گروه «دولت اسلامی» (داعش) مسئولیت این حمله را برعهده گرفته، اما به گزارش واحد مونیتورینگ بی‌بی‌سی شماری از هواداران گروه «دولت اسلامی» (داعش) درباره گزارش‌های «جعلی» از قبول مسئولیت این گروه در حمله ایذه در ایران هشدار داده‌اند.» به نظر می‌رسد اگر هم تقاطع و همسویی ارادی میان این رسانه‌های اصلاح‌طلب در داخل با رسانه‌های جریان معاند با انقلاب اسلامی وجود نداشته باشد، باز رسانه‌های ضدایرانی خارج نشین برای اصلاح‌طلبان منبع معتبری برای اخذ اخبار قلمداد می‌شوند.

سیاهنمایی با میان تیتر‌های صورتی

گزارش روزنامه «شرق» به قلم خانم شهرزاد همتی، دبیر گروه جامعه این روزنامه (با عنوان «ای خدای رنگین کمان...») نیز یکی از تولیدات پیرامون پوشش رخداد تروریستی ایذه بود که دربردارنده رویکرد‌های مذکور یعنی دوقطبی «رسانه‌های رسمی و غیررسمی» و مرجعیت‌بخشی به اشخاص و چهره‌های محلی غیررسمی است. در این گزارش که در آن میان تیتر‌هایی شاعرانه (به رنگ صورتی) درج شده‌اند، مطالبی غیرواقعی و بی‌ربط به مخاطب القا می‌شوند؛ ازجمله دخالت در تعیین صلاحیت فرماندار و شورای تأمین آن منطقه و...

نکته قابل ذکر درمورد روزنامه شرق و سرویس «جامعه» آن این است که دبیر این سرویس گلایه می‌کند که چرا نمی‌توانند روایت اول را از رخداد‌های این چنینی بسازند؟ صرف نظر از صحت و سقم چنین ادعایی باید به نقش آفرینی ضدامنیتی سرویس مزبور و یکی از خبرنگاران آن یعنی خانم نیلوفر حامدی در دامن زدن به فضای ملتهب کنونی اشاره کرد؛ خبرنگاری که تداوم کنش‌های ضدامنیتی او باعث بازداشت دیرهنگام او شد و نامش را به عنوان یکی از افرادی که تحت نظر بنیاد‌های ضدایرانی آموزش داده شدند، به بیانیه مشترک دو سازمان امنیتی کشور (سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات) درباره وقایع اخیر کشور کشاند. در این بیانیه آمده است: «انتشار اولین عکس از مرحومه امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن. ح» صورت گرفت که از آموزش دیدگان همین دوره‌ها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهت دار پرداخت».

ابهام‌افکنی و تأکید روی جعلیات

تمرکز روی امور غیرقابل اثبات یا نفی و تأکید روی اشخاص به جای حقیقت، یکی از رویکرد‌های این نشریات داخلی در انتشار خبر حادثه ایذه بود. برای مثال در گفت‌و‌گوی روزنامه «اعتماد» با عموی شهید کیان پیرفلک، چند بار این گزاره‌ها القا می‌شود که «روایت صحیح همانی است که مادر کیان مطرح می‌کند» و «تن‌ها مادرش است که حق دارد (و می‌تواند) در این خصوص صحبت کند»! جالب‌تر اینکه وب سایت روزنامه «شرق» نیز با بازنشر مصاحبه «اعتماد»، همین گزاره، یعنی تأکید روی روایت کذب مادر کیان را به عنوان تیتر آن انتخاب کرد! حال آنکه همان‌طور که آشکار شد، اظهارات جهت دار مادر کیان در تعارض آشکار با حقیقت ماجرا بود.

همسو با ضدانقلاب: کار خودشونه!

پس از واقعه تروریستی در حرم مطهر احمد بن موسی (ع) در شیراز، جریان ضدانقلاب دیر روی موج رسانه‌ای سوار شد و مرجعیت ادراک‌سازی برای مخاطبانش را تا حدی از دست داد؛ هرچند القای گزاره «حکومتی بودن این عملیات» پس از اندک زمانی در دستور کار قرار گرفت و با شدت دنبال شد. اما در ماجرای ایذه از همان ابتدا جریان معاند با قطعیت روی انگاره «حکومتی بودن» تأکید کرد و با حذف و بایکوت تصاویر و اخبار مسلح بودن اغتشاشگران سعی کرد شکست قبلی را جبران کند.

در این میان آنچه قابل تأمل است، اقدام جریان‌ها و محافل داخلی در زمینه‌سازی برای باورپذیر شدن عملیات روانی دشمن خارجی است. از تشکیک در بیانیه داعش در ماجرای شاهچراغ تا تردیدافکنی در روایت‌های داخلی و فضاسازی برای القای انگاره «حکومتی بودن» این حادثه. به عنوان نمونه در انتهای یکی از گزارش‌های روزنامه «شرق» با عنوان «کیان، کودکی برای فردا» آمده است:

«دولت ناگزیر است برای دفاع از کودکانی که در این شرایط به هر طریقی حضور دارند، چه مانند «کیان» در حال گذر از منطقه درگیری هستند و چه دیگر کودکان زیر ۱۸ سال حاضر در اعتراضات، به مأموران خود آموزش‌های لازم را برای حفظ و امنیت جان آن‌ها بدهد. دولت و نیروی انتظامی در هر لحظه نباید فراموش کنند که حفظ جان کودکان بر عهده آنان است. هرچند مسئولان بر نداشتن تیر‌های جنگی توسط مأموران انتظامی تأکید دارند، اما تاکنون کودکان در این میان آسیب بسیار دیده‌اند. «کیان پیرفلک» در ذهن بسیاری ماندگار شد و نحوه کشته شدن او همچون داغی فراموش‌نشدنی در حافظه تاریخی مردم ثبت شد.» ملاحظه می‌شود که در فقره فوق، با نادیده انگاشتن وضعیت تروریستی ایذه طوری القا می‌شود که گویی این نیرو‌های حافظ امنیت بودند که وظیفه خود را بدرستی انجام نداده‌اند؛ حال آنکه در تصاویر منتشر شده مشاهده می‌شود که چگونه دلسوزانه در میان رگبار اشرار مسلح، مردم را از حضور در مناطق پرخطر برحذر می‌دارند.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر