به گزارش مجله خبری نگار، اولین بار نیست که حادثهای مشکوک در کشور ما رخ میدهد وبلافاصله بیانیههایی از طرف افرادی که فکر میکنند دربخشی ازجامعه نفوذ کلامی دارند صادر میشود؛ بیانیههایی که بوی اغتشاش میدهد؛ بوی نافرمانی ازقانون و قلدرمآبی دارد. بیانیههایی که هیچ منطق عقلپسند یا استدلال عرفپسند پشت آن نیست وصرفا استفاده از جو احساسی پدیدآمده و دمیدن برغلبه احساسات وکارهای احساسی است.
این بیانیهها بدون شک بخشی از ماجرای این اغتشاشات است. فرقی نمیکند ازطرف افراد سیاسی، حوزوی یا دانشگاهی باشد، یا از طرف سلبریتیهای ورزشکار باشد یا ازطرف سلبریتیهای هنرپیشه و بازیگر یا غیر آنها. همه یک مسیر را دنبال میکنند. چنانکه درطرف مقابل هم سیاستمداران حوزوی ودانشگاهی وهنرمندان مختلف بهمراتب بیشتر از این تعداد معدود وجود دارد که عقل رابر احساس مقدم داشته وشرفوعزتوامنیت وطنشان راباهیچ چیز معاوضه نمیکنند.
بدنبال این بیانیهها قانونشکنان فضا را مهیا دیده، وارد ماجرا شده وآنچه دراین بیانیهها تئوریزه شده را در کف خیابان عملی میکنند. توهین بهمقدسات، تخریب وغارت اموال عمومی، برهم زدن آرامش وامنیت کشور درحد امنیت ملی، ضرب وشتم و قتل ماموران حافظ امنیت و حتی ضربوشتموقتل مردم عادی وآتشزدن سرمایههای عمومیوشخصی، هرجومرج مقطعی درشهرها، افت اعتبار بین المللی کشور، معلق ماندن بسیاری از تفاهمنامهها وقراردادها، فرار سرمایهها از کشور، اختلال دربازار بورس، هزینههای هنگفت مبارزه بااغتشاشگران و.. و.. بخشی ازآثار مخرب این بیانیههاست. اکثر موارد فوق عناوین مجرمانه دارد ومطابق قانون قابل پیگیریومجازات است.
متاسفانه درهمه فتنههایی که دردو دهه اخیر درکشور واقع شده آقایان مفت بیانیه میدهند وهزینه هنگفت میتراشند بدون اینکه حداقل هزینهای برای خود آنان داشته باشد.
ما آزادی بیان داریم، ولی آزادی تحریکبهاغتشاش وغارت هرگز؛ آزادی بیان داریم، اما آزادی آتشافروزی وبازی بااحساسات جوانها خیر؛ آزادی بیان هست، اما آزادی تهمت ودروغ بستن به یک نظامی که این همه خونهای پاک برای آن بهزمین ریخته شده است هرگز.
بیانیهای که دنباله آن اینهمه زدوخورد وخونریزی وآسیب بهخانوادههای مختلف باشد اینهمه برای ملت هزینهسازباشد، این همه تشویش اذهان عمومی رابدنبال داشتهباشد، آنهم درارتباط با موضوعی که همه قرائن وشواهد تاکنون گواهی میدهد که جرمی اتفاق نیفتاده چه توجیه عقلی وشرعی دارد.
مگر عقل ما، مسلک ومذهب ما دستور نداده که دنبالهرو ظنوگمانها نباشیم وبرپایه آن تصمیم نگیریم، مگر قرآن کریم سختترین تعابیر ولعنها را درحق کسانی که دردل شهروندان وجامعه اضطرابوتشویش ودلهرهافکنی میکنند بکارنبردهاست؟!: «(ای پیامبر) اگر منافقین وآنها که دردلهایشان بیمارىاست، و آنها که اخبار دروغ و شایعات بىاساس در مدینه پخش مىکنند دست از کار خود برندارند تو را بر ضد آنان مىشورانیم سپس جز مدت کوتاهى نمىتوانند در کنار تو در این شهربمانند؛ و ازهمهجا طرد مىشوند، و هرجا یافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسید.» (احزاب/۶۰-۶۱)
دراین مقال قصد تطبیق نیست بلکه صرفا هشداری است که مبادا باادامه این روند مشمول این آیاتالهی شوند که درآن صورت دنیا وآخرت خود را از دست دادهاند. عجبا که نوع این بیانیهنویسان در دفاع از مقدسات و محکومیت اهانت به قرآن و اسلام، همچنین هتک حرمت بانوان محجبه و حجاب شرعی و حتی قتل عمد مردم توسط آشوبگران هیچ بیانیه و اطلاعیه و نطقی سرنمیدهند واین دوگانگی و پارادوکس در مواضع هم نکته دیگری است که پاسخی برای آن نداریم.
سخن ایننوشتار ایناست که یکجا بایداین عادت بیانیهنویسی مفت و بدون تحملهزینه قطعشود؛ هر کس باید هزینههای تحمیلی بیانیه خود بر بیتالمال راخودش متحمل شود. نباید آقایان برای حفظ پرستیژ خود بیانیه بدهند و در خانه خود زندگیشان را بکنند و در پرتو امنیتی که حاصل تلاش شبانهروزی نیرویانتظامی و بسیجیان جانبرکف است زندگی امن و راحت داشته باشند و جوانهای مردم را در کف خیابان با چوب و چاقو و قمه و سنگ بهجان هم بیاندازند و هزینه اش بر مردم سنگینی کند. خودشان باید هزینه اینکارهای خطرناکرا بپردازند. اگر باتومی در کار است در وهله اول باید گرده بیانیهنویسان را بنوازد؛ یک بار برای همیشه قوه محترمقضائیه اینکار را مقتدرانه انجام دهد ثمرهاش را خواهند دید و الا مکرر گفته شده که دستگیری آن دسته از جوانان فریبخورده و احساسی که نقشی در هدایت و رهبری اغتشاشات نداشتهاند پرداختن به معلول است و نتیجه نمیدهد؛ باید علت را چاره کرد.