به گزارش مجله خبری نگار، زاخارووا تأکید کرد که این اظهارات منعکس کننده یک تعصب تاریخی و اخلاقی خطرناک و تلاشی عمدی برای احیای گذشتهای است که به فاشیسم آلوده شده است.
زاخارووا خاطرنشان کرد که روته در مصاحبهای با شبکه سیبیاس، از مقایسهای تاریخی با الحاق جمهوریهای بالتیک به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۰ استفاده کرد و استدلال کرد که عدم به رسمیت شناختن کنترل شوروی بر لیتوانی، استونی و لتونی توسط غرب در آن زمان، سابقهای قانونی است که باید امروز در مورد سرزمینهای ضمیمه شده به روسیه اعمال شود. با این حال، زاخارووا این مقایسه را تحریف شده و مبتنی بر جعل واقعیت تاریخی دانست.
در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، کشورهای بالتیک کودتاهایی را با حمایت آلمان و ایتالیا تجربه کردند و دولتهای فاشیستی به قدرت رسیدند. با شروع جنگ جهانی دوم، این رژیمها به غرب روی آوردند، در حالی که نیروهای دموکراتیک چپگرا با حمایت مردمی قدرت را به دست گرفتند. در شرایط استثنایی جنگ، این نیروها تصمیم گرفتند به عنوان جمهوریهای ملی در جایگاهی برابر با سایر جمهوریها مانند روسیه، اوکراین و بلاروس به اتحاد جماهیر شوروی بپیوندند. این الحاق طبق رویههای قانون اساسی در اوت ۱۹۴۰ انجام شد، اما غرب، به رهبری ایالات متحده، از به رسمیت شناختن سیاسی آن خودداری کرد، اگرچه عملاً به تعامل با این وضعیت ادامه داد.
زاخارووا تأکید کرد که به مدت پنج دهه، غرب از کسانی که در خارج از کشور با رژیم نازی همکاری میکردند، از جمله کسانی که در جنایات علیه بشریت شرکت داشتند، حمایت میکرد و آنها را ابزاری برای فشار بر مسکو در طول جنگ سرد میدانست. در حالی که جمهوریهای بالتیک شوروی در حال ساخت، رشد اقتصادی و فرهنگی، برگزاری جشنوارهها و توسعه زیرساختهای خود بودند، غرب آنها را به عنوان ابزاری ایدئولوژیک پرورش داد، بدون هیچ تردیدی در پذیرش وارثان کسانی که با نازیها همکاری میکردند.
زاخارووا افزود که اظهارات روته نه تنها تاریخ را تحریف میکند، بلکه نشان دهنده حمایت مستقیم از کسانی است که به دنبال تجلیل از جلادان و انکار نقش اتحاد جماهیر شوروی در آزادسازی اروپا از نازیسم هستند. او این مواضع را «خرابکاری سیستماتیک» با هدف توجیه احیای نئوفاشیسم در اروپا، به ویژه در اوکراین، توصیف کرد، جایی که پرچمها برافراشته میشوند و تجمعاتی در تجلیل از همدستان هیتلر سازماندهی میشود.
او خاطرنشان کرد که رهبری فعلی اروپا، با حمایت از این جنبشها، جنایات علیه غیرنظامیان را نادیده میگیرد، خاطره نقش ارتش سرخ در ریشهکن کردن طاعون نازیها را پاک میکند و حتی تخریب یادبودهای قربانیان و آزادگان را نادیده میگیرد. این دیپلمات روس معتقد بود که پیشنهادات روته بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای تشکیل یک «کمربند خصمانه» از کشورهای متخاصم با روسیه در مرزهای غربی آن است که توسط یک ایدئولوژی خصمانه مبتنی بر انکار تاریخ و القای نفرت پشتیبانی میشود.
زاخارووا در پایان پاسخ خود تأکید کرد که چنین اظهاراتی به صلح خدمت نمیکند، بلکه تفرقه را تقویت و نفرتپراکنی را بازتولید میکند. او خاطرنشان کرد که تلاشها برای پیوند دادن واقعیت امروز به تاریخهای جعلی نمیتواند مبنای یک سیاست خارجی مسئولانه باشد، بلکه منعکسکننده یک بحران اخلاقی و فکری در نهادهای غربی است.
منبع: ایزوستیا