به گزارش مجله خبری نگار/ایران: تهران هفته گذشته پاسخ نهایی خود به متن پیشنهادی اتحادیه اروپا را ارائه کرد تا تحولات دیپلماسی وین وارد حساسترین مرحله خود شود. سید مصطفی خوشچشم، تحلیلگر حوزه سیاست خارجی به تشریح ابعاد پیدا و پنهان این تحولات پرداخته است. او معتقد است تعلل کنونی امریکا در تعیین تکلیف مذاکرات به سابقه این کشور در استفاده از تاکتیک تأخیر با هدف فرار از ارائه امتیازات لازم به طرف مقابل بازمی گردد.
پس از پاسخ تهران به اتحادیه اروپا و ارائه آخرین دیدگاهها درباره نحوه توافق احتمالی، این گفتگوها وارد حساسترین مرحله خود شده است. این روند را چطور ارزیابی میکنید؟ تعلل طرف مقابل برای تصمیمگیری ناظر به چه عواملی است؟
ایالات متحده جمعه اخیر پاسخ خود را به اتحادیه اروپا ارسال کرده است، اما از عدم واکنش این اتحادیه و امریکا در افکار عمومی مشخص است که امریکاییها به دنبال ادامه مذاکره هستند. اما این سکوت با توجه به شرایط امریکا مبنی بر نزدیک شدن فصل پیشخرید نفت پاییزه و افزایش تدریجی قیمت انرژی در دنیا، یک گزینه منطقی نیست و منطقاً مقطع کنونی برای آنها آخرین فرصت است تا قبل از اینکه زیر فشار قرار گیرند، به توافق برسند.
با توجه به این شرایط دلیل این تعلل چیست؟
از آنجایی که امریکا دهها سال است که قدرت اول دنیا بوده است، این خودبرتر بینی معمولاً قوه عاقله و منطق طرف امریکایی را تحت تأثیر قرار میدهد. به همین دلیل معمولاً دولت امریکا هر وقت در طول مذاکرات زیر فشار قرار میگیرد، به جای حرکت منطقی با تأخیر تصمیمگیری میکند. چنان که در طول این مذاکرات بویژه در ماههای گذشته ثابت شده که امریکا تلاش کرده امتیازات را با تأخیر دهد و همین رویکرد سبب واگذاری امتیازات بیشتر در شرایط بدتری از سوی این کشور شده است؛ به عنوان مثال اگر این کشور در پایان بهمن و اوایل اسفند سال گذشته امتیازات مورد درخواست ایران را داده بود، همان موقع توافق صورت میگرفت و شاید مجبور به دادن امتیازات کیفیتر و بهتری در شرایط کنونی به ایران نمیشد؛ بنابراین چرا بعد از چند ماه به مذاکره بازگشت و خود را ناچار به واگذاری امتیازات بیشتر به ایران دید؟
در ماههای اخیر، ترور و خرابکاری با عاملیت رژیم صهیونیستی، جنگ رسانهای و روانی، دستور به اعمال تحریمهای تکراری، سعی مکرر برای مداخله ارضی جهت برهم زدن امنیت بازار ایران، دستور به توقیف محموله نفتی ایران در سواحل یونان، خرابکاری سایبری، اعمال فشار دیپلماتیک و سیاسی از طریق صدور قطعنامه در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سفر ناموفق و شکست خورده بایدن به منطقه- که با هدف تهدیدی برای صف کشی در مقابل ایران در صورت عدم توافق صورت گرفت- مجموعهای از یک جنگ تمام عیار ترکیبی علیه ایران بود که امریکا علیه ایران به جریان انداخت تا با فشار، کشورمان را مجبور به عقبنشینی کند و در مذاکرات دوحه به نتیجه دلخواه برسد، اما پس از هوشمندی ایران در دوحه دیدیم که چند هفته بعد از این مذاکرات، اروپاییها و امریکاییها مجبور شدند بر مبنای موضع ایران در آن مذاکرات، شروع به تعامل کنند و به تأیید خودشان بسیاری از امتیازات را به ایران بدهند. این عقبنشینی به دلیل دیپلماسی مقاومت فعال از سوی ایران صورت گرفت. ایران در پیگیری این مقاومت، همچنین فعالانه سعی کرد روابط خود را با دیگر کشورهای جهان توسعه دهد و در مذاکرات نیز با ابتکار عملهای متعدد طرف مقابل را به تعامل وادارد. از طرف دیگر مؤلفه مهم دیگر این بود که طرف غربی بخوبی میدانست زمان زیادی به پایان تابستان و شروع افزایش قیمت انرژی به واسطه بالا رفتن تقاضا در پاییز و زمستان نمانده و مجبور به عقبنشینی است.
ما الان در ادامه همان وضعیت هستیم، اما امریکا به همان دلیلی که اشاره شد، سعی میکند امتیازات را آرامتر یا با تأخیر ارائه دهد و بابت به تأخیر افتادن توافق، امید واهی بسته است. زمان به نفع ماست و قطعاً طرف امریکا که تا اینجای کار امتیازات زیادی داده است، چند امتیاز باقی مانده را هم خواهد داد.
پاسخ ایران که به اعتقاد تحلیلگران واقع بینانه ارائه شده است، تا چه اندازه فضا را به توافق نزدیک کرده است؟
در پاسخ ایران مواردی مطرح شده است که ناظر به بدعهدی امریکا در روند برجام بوده است؛ اولاً طرف غربی قول شفاهی داده که باید این قولها را مکتوب کند. زیرا فراموش نشده که در طول مذاکرات و اجرای برجام، جان کری چه وعدههای شفاهی زیادی داده بود که هیچ یک از آنها اجرا نشد؛ از جمله درباره قوانین تحریمی مربوط به ویزا و دامنه شمول آیسا قولهایی داده بود که هیچ کدام عملی نشد؛ بنابراین در حالی که امریکا یک بار از وعدههای شفاهی خود تخلف کرده است، هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد در چنین شرایطی قولها شفاهی بماند و ضمانت لازم گرفته نشود. خصوصاً که مجالس امریکا در طول ماههای آینده به احتمال زیاد در اختیار جمهوریخواهان خواهد بود. دوم، ایران در حوزه ضمانتها خواستار حل یکی از موارد مهم باقی مانده شده است؛ زیرا هیچ کشوری پذیرای این وضعیت نیست که کشوری یک توافق چندجانبه امضا کند و همان کشور که با بیقانونی از این توافق بیرون رفته حالا بدون دادن ضمانت بخواهد بازگردد.
نکته آخر اینکه شاید ۳ الی ۴ مورد کلی از کلمات یا عبارات کلی و غیرشفاف در زمینه برداشته شدن تحریمها در متن باقی مانده است. ما از این منظر هم از امریکا ضربه خوردهایم. ما در برجام به این فضا، «زمین مینگذاری شده» میگوییم یا به عبارت دیگر دستگیرههای نامطمئن و لق برای صخره نوردی؛ یعنی اگر شما حتی به عنوان یک صخره نورد جای دست خود را بررسی نکنید تا مطمئن نشوید، این احتمال وجود دارد که سقوط کنید. امریکا فقط با طرف ایرانی این کار را نکرده است بلکه در تمام قراردادهای خود حتی با دوستانش همچون ژاپن از دیرباز از این حربه استفاده کرده است؛ یعنی از کلماتی غیر شفاف و کلی استفاده میکرده تا راه تفاسیر بعدی و فرار از تعهد و مسئولیت را برای خود باز بگذارد که دقیقاً همین کار را در برجام به اشکال متعددی انجام داد؛ بنابراین ما از طرف غربی خواستهایم این کلمات را شفافسازی کند تا همه چیز در تعهد همه طرفها به صورت کاملاً شفاف و واقعی و جزء بهجزء مشخص شود.
با ورود مذاکرات به مرحله حساس و تعیین کننده و موفقیت دولت در گرفتن امتیازات قابل توجه، موج مخالفتهای خارجی از جمله سنگ اندازیهای رژیم صهیونیستی شدت گرفته است. نظر شما درباره این فضای شکل گرفته علیه مذاکرات چیست؟
رژیم صهیونیستی مخالف توافق نیست، اما سعی میکند با بازی کردن نقش پلیس بد شرایط را برای ایران ضعیفتر و وضعیت را برای امریکا بهتر کند. امریکا و اسرائیل شرکای استراتژیک هستند، منافع راهبردی دارند و هیچ گاه دو شریک راهبردی بر سر راه یکدیگر در تحقق اصول و منافع خود مانع تراشی نمیکنند بلکه از اختلاف نظرها و دیدگاههای خود برای هم افزایی استفاده میکنند؛ به عنوان مثال هرگاه در مذاکرات هستهای با ایران، طرف امریکایی در اتاق مذاکره دچار ضعف بوده است، اسرائیل بلافاصله سعی کرده که مذاکره را متوقف کند و حملات خرابکارانه و تروریستی انجام دهد تا فشار را بر ایران بیشتر کند. این رژیم در مذاکرات اخیر وین نیز تا وقتی نتیجهای مشخص نشده بود، سکوت کرد، اما پس از جواب ایران و شروع پاسخ امریکا یعنی در جایی که مشخص شد، جواب امریکاییها احتمالاً بینابینی است و مثبت کامل و منفی کامل هم نخواهد بود و احتمالاً به سمت مذاکرات بیشتر میرود، اسرائیلیها در سه حوزه کار کردند؛ اولاً سعی کردند نقش پلیس بد را بازی کنند. دوم سعی میکنند طرف ایرانی را ترغیب کنند که با هر وضعیتی این توافق را بپذیرد. سوم، با توجه به اخبار غیر مستندی که اخیراً از سوی غربیها منتشر شد و روایتی از غلبه ایران ارائه کرد، سعی میکنند تا امتیازات طرف ایرانی را بیاهمیت و طرف امریکایی را تا اینجا برنده نشان دهند. حالا سؤال این است اگر واقعاً طرف امریکایی امتیازات بیشتری به دست آورده پس چرا اسرائیلیها نگران هستند و بیان میکنند که امیدوارند امریکا که از خطوط قرمزش رد شده است، امتیازات کمتری به ایران بدهد؟ در حقیقت اسرائیلیها فقط به دنبال ایجاد یک جنگ روانی هستند تا وضعیت را تا حدی برای امریکا بهتر و ایران را ترغیب به پذیرش زودهنگام توافق کنند.
اهمیت کنش ناظران داخلی بویژه مخالفان دولت در مرحله نهایی مذاکرات چیست؟
از آنجایی که ما با چند قدرت بزرگ دنیا طرف هستیم و امتیازگیری از آنها بسیار سخت بوده و تمام توان کشور میبایستی یکپارچهسازی شود، باید تا جایی که ممکن است از نگاه جناحی به قضیه پرهیز شود. مسلماً روزی که این مذاکرات با هر نتیجهای تمام شود، متن نهایی برای همه متخصصان قابل بررسی است. در چنین روزی همه میتوانند این متن را با برجام یا با وضعیت سال گذشته مقایسه کنند و متوجه شوند که مقاومت یکپارچه مردم ایران، استفاده از سیاست نمایش قدرت و مقاومت فعال و کنشگرانه چه تأثیرات مثبتی در امتیازگیری از طرف مقابل داشته است. ما در حساسترین ثانیههای آخر کار و ایستگاه پایانی هستیم و در این ایستگاه آخر بیش از هر وقت دیگری نیازمند یکپارچگی کشور برای حصول منافع ملی هستیم.