به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: استقلال- سپاهان میتوانست ۸۰ هزار تماشاگر داشته باشد. بعد از دربی این مهمترین و سختترین بازی استقلال است و فشار تماشاگران به کمک تیمی میآید که از هفته اول باید ببرد.
انگار استقلال یک بازی از تماشاگر محروم بود؛ عادلانه این است که بازی برگشت هم بیتماشاگر در اصفهان برگزار شود تا عدالت برقرار شود، اما چنین جسارت و عدالتی در فدراسیون فوتبال حمکفرما نیست.
پرسش اساسی و مهمتر این است: مقصر ضرر مالی بزرگی که به استقلال وارد شده کیست؟ تنبیه برای فرد یا افرادی که ۸۰هزار بلیت چندصدهزارتومانی به استقلال ضرر زدهاند، چیست؟ اصلاً متوجه این ضرر هستیم؟ چه کسی مقصر خرابی سامانه بلیتفروشی است؟ غرامت این ضرر را چه کسی به استقلال میپردازد؟
اگر با حکم کمیته انضباطی بازی استقلال و سپاهان-که معمولاً ورزشگاه آزادی را لبریز از تماشاگر میکند-بدون تماشاگر میشد، بازهم باشگاه استقلال چنین حکم ناعادلانهای را قبول میکرد یا به استیناف شکایت میبرد؟
وقتی در تمام دنیا استادیومها مملو از تماشاگر است، چرا فوتبال ایران همچنان با ۳۰درصد ظرفیت ورزشگاهها در پی برگزاری فوتبال است؛ این تصمیمات تا چه میزان باشگاهها را با ضرر مالی مواجه میکند؟ کرونا بهانه خوبی برای تنبلها و بیحوصلههاست؛ بازی را بدون حاشیه و بیدردسر به انتها میرسانند و به چیزی که توجه نمیشود، منافع باشگاهها و هواداران است. برای سازمان لیگ، تنها برگزاری بازی به هر قیمتی، در هر حالتی- هر شرایطی که برای آنها کمترین دردسر و هزینه را داشته باشد- اولویت است.
اگر آنها از زاویه علاقهمند به فوتبال به موضوعات نگاه میکردند، تا الان مجوز برگزاری بازی با ۱۰۰درصد ظرفیت را میگرفتند و چه بسا مشکل کهنه و قدیمی ورود بانوان به استادیومها هم حل شده بود؛ اما مسأله اینجاست که افرادی نظیر سهیل مهدی و بهاروند انگار روحیه کارمندی دارند تا ورزشی؛ در یک کلمه «پشت میز نشین» هستند!
آنها از هیاهو، هیجان و گاهی جنجال که چاشنی فوتبال است و اساساً فوتبال با آنها زیباست، میترسند. ذات فوتبال را میکشند و ماکتی غیر واقعی از فوتبال میسازند و به خورد مخاطب میدهند؛ کرونا هم بهانه خوبی برای کشتن فوتبال است!
در تمام دنیا فوتبال مورد توجه و استقبال مردم است، چون فوتبال پدیدهای مردمنهاد است. مردم متولی باشگاهها هستند و برایشان فوتبال تنها یک تفریح و خوشگذرانی مثل سینما نیست که بلیت بخرند و به تماشای بازی بروند؛ مردم در سود و زیان باشگاه مورد علاقه خود شریکند، چون سهامدارند.
در فوتبال دولتی ما، بود و نبود تماشاگر برای هیچکس فرقی ندارد؛ حتی بسیاری از باشگاههای پرهوادار برای آنکه زیر فشار تماشاگر بازی نکنند و در صورت ناکامی علیه مربی و مدیر و بازیکن شعار و انتقادی شنیده نشود، کرونا را یک فرصت ویژه تلقی میکنند که به مالکان اصلی-هواداران- جواب پس ندهند.
این فوتبال که با صداگذاری تلویزیون قرار است جذاب شود، همانقدر مصنوعی از آب درآمده که رغبتی برای تماشای اغلب بازیهای بیهیجان لیگ نیست. مسئولان فدراسیون و سازمان لیگ بابت تمام سهلانگاریها و بیتوجهیهایی که به فوتبال باشگاهی ضرر زده، میتوانستند سر از محکمه دربیاورند و پرونده قطوری از شکایت باشگاهها علیه متولیان فوتبال بابت زیانهای وارده روی میز قضات باشد.
همانطور که پرونده ویلموتس به فوتبال ایران ضرر زده، متولیان فوتبال در دوران کرونا هم برای راحتطلبی خود ضرر بزرگی به باشگاههای پرهوادار زدهاند و معلوم نیست فدراسیون تا چه زمانی از راحتطلبی رو برمیگرداند تا سرانجام شاهد فوتبال واقعی به جای فوتبال مصنوعی باشیم.