به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: اقتصاددانها از چیزی استفاده میکنند به نام شاخص رضایت مشتری که اگر معادل فوتبالی داشته باشد، رم بالای سقف است. در یک سهشنبه معمولی در تابستان گرم پایتخت ایتالیا، بیش از ۱۰ هزار نفر جمع شدند تا در «شهر ابدی» از پائولو دیبالا استقبال کنند.
شاید رضایت شما به عنوان یک هوادار لزوماً به نتایج بستگی نداشته باشد بلکه به حسی که از باشگاه میگیرید مربوط باشد، بخصوص اگر مربی تیم ژوزه مورینیو باشد که ثابت کرده هیچکس مثل او در شوقآفرینی و دلبری از بازیکنان، هواداران و رسانهها استاد نیست.
بیایید با هم مرور کنیم؛ ده هزار نفر در وسط گرما آمدند تا دیبالا را ببینند که به عنوان بازیکن آزاد به تیمشان ملحق شده. او قطعاً بازیکن مستعد و محبوبی است، اما از این جهت شباهتی به لیونل مسی و کریستیانو رونالدو ندارد، بازیکنی که یوونتوس ترجیح داد رایگان برود و قرارداد بهتری با او نبندد.
اینجاست که منطق و احساس راه جداگانه خود را طی میکند دقیقاً همان اتفاقی که در فصل قبل رخ داد. حالا برای خیلی از هواداران رم، مورینیو معجزهگر است و روی آب راه میرود. بله تیم او پیشرفت کرده، اما فقط یک رتبه و یک امتیاز از هفتم به ششم و از ۶۲ امتیاز به ۶۳ امتیاز. آن هم بعد از اینکه از همه تیمهای اروپا بیشتر هزینه خالص داشتند به جز آرسنال و منچسترسیتی. درست است که برای اولین بار در شصت و چند سال یک جام اروپایی بردند، اما این فقط لیگ کنفرانس اروپا بود و در راه این قهرمانی دو بار به تیم نروژی بودوگلیمت باختند.
فوتبال مورینیو هم مثل همیشه جذاب نبود و با سبک محبوب مالکانه تیمهای طراز اول اروپا بیگانه بود. این پیشرفت ناچیز با ولخرجیها سازگار نبود؛ نه فقط در نقل و انتقالات بلکه رم در فهرست بالاترین دستمزدها در لیگ ایتالیا چهارم است و مورینیو دومین مربی با بیشترین دستمزد در سری A بود.
تازه واردها هم چنگی به دل نمیزنند. دیبالا که سه ماه دیگر ۲۹ ساله میشود، همواره با مصدومیت درگیر است و ثبات بالایی ندارد. نمانیا ماتیچ که فردا ۳۴ ساله میشود، مثل او زیاد مصدوم میشود و این اواخر اصلاً موفق نبوده و زکی چلیک مدافع ترک که ۲۵ ساله و خوب است، اما هیچ شباهتی به کافوی بعدی ندارد. همه اینها اهمیتی ندارد وقتی مورینیو شهر را به دست گرفته و مردم هم رضایت دارند. این کار راحت نبود. بله قهرمانی لیگ کنفرانس اروپا کمک کرد، اما مورینیو قبل از آن خودش را جا انداخته بود. در فصل ۲۰۲۱-۲۰۲۰ هم تیم در اروپا روند خوبی داشت و تا نیمهنهایی لیگ اروپا رفت؛ با شکست امثال آژاکس و شاختار، اما هیچکس به سلف او، پائولو فونسکا اهمیتی نداد با آنکه منابع خیلی کمتری در اختیار داشت.
چیزهای بیشتری است. بیشتر از فریادهای شورانگیز مورینیو در برابر هواداران و مشت زدن به سینهاش، بیشتر از ۲۷ گل تامی آبراهام و دویدنهای لورنزو پلگرینی و تکنیک نیکولو زانیولو.
ما اینها را قبلاً هم در مورینیو دیدهایم، در دوره اولش در چلسی، در تمام مدت کارش در اینتر و بخشی از زمانش در رئال مادرید، منچستریونایتد و تاتنهام. ما دیدهایم چطور از هواداران دلبری میکند به نحوی که حتی مربیهای موفقتر از او نمیتوانند. رم در یک فصل ابر باشگاه نشده، اما اگر هواداران بخواهند باور کنند، امکانش وجود دارد.
این یک قاعده کلی است، هرچه باور داشته باشید همان میشود. در ارتش، در اقتصاد یا در سیاست هر رهبری به شما میگوید نیمی از کار این است که به کاری که به شما میگویند انجام دهید، باور داشته باشید. اما آیا دوام دارد؟ منطقاً و عقلاً به این اشاره میکنیم که پایان کار مورینیو در چلسی (هر دو بار)، در یونایتد، در اسپرز، در رئال مادرید (در واقع همه جا بجز پورتو و اینتر، دو باشگاهی که بعد از فتح لیگ قهرمانان آنها را ترک کرد) خوب نبوده هر چند ممکن است چیزی در رم ببرند. اما رم و هوادارانش باور دارند. این مهم است. بیشتر هواداران به لطف مورینیو آینده را آنقدر روشن میبینند که به عینک آفتابی نیاز پیدا میکنند.
درس بزرگ چیست؟ اینکه باور ارزش دارد. عامل حس خوب مهم است. هواداران باشگاههای خیلی بهتر از رم، روی کاغذ و عملاً از منچستریونایتد گرفته تا اتلتیکومادرید، از یوونتوس تا چلسی با تردید و نگرانیهای بیشتری روبهرو هستند تا هواداران رم مورینیو.