به گزارش مجله خبری نگار،یکی دیگر از اهداف محمد بن سلمان از آغاز جنگ یمن کسب هژمونی از سوی عربستان (قدرت برتر) در میان کشورهای عربی بود، ولی این هدف نه تنها محقق نشد، بلکه عربستان هم اکنون ناکام جنگ بی نتیجه یمن شناخته شده است که با رویاهای ولیعهد سعودی
فاصله زیادی دارد.
اگر نگاهی به کارنامه شش ساله بن سلمان از زمانی که ولیعهد و وزیر دفاع عربستان شد، بیندازیم خواهیم دید که به دلیل محاسبات اشتباه، در مسیر کشاندن عربستان به سمت ورشکستگی میل کرده است.
شاید بتوان گفت که اقدام بن سلمان در افزایش استخراج و صادرات بی رویه نفت پس از تجاوز به یمن که از ششم فروردین ۱۳۹۴ آغاز شده، عجیبترین سیاست سعودیها در سالهای اخیر بوده است؛ تصمیماتی که خسارتهای هنگفتی در کنار همه گیری کرونا به
اقتصاد جهانی به ویژه به اقتصاد عربستان وارد کرده است.
صندوق بین المللی پول در گزارشی درباره اوضاع مالی عربستان اعلام کرده که این کشور در زمان سلمان بن عبد العزیز پادشاه کنونی عربستان (از ۲۰۱۵) و ولیعهدی پسرش محمد بن سلمان ۲۳۳ میلیارد دلار (۸۷۳ میلیارد ریال عربستانی) از ذخایر مالی خود را بدون آنکه
مشخص باشد صرف چه چیز شده از دست داده است و یا به عبارت بهتر صرف تجاوز به کشور یمن کرده است. هرچند این آمار از سوی منابع مطلع یمنی بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار در جنگ بیش از شش ساله یمن قید شده است.
"دیوید هرست" روزنامه نگار انگلیسی و کارشناس در امور خاورمیانه طی مقالهای در ارتباط با تحولات اقتصادی عربستان و چالشهای آن در سایه سقوط قیمت نفت، نوشته که رژیم سعودی از زمانی که سلمان بن عبدالعزیز در سال ۲۰۱۵ روی کار آمد ۲۳۳ میلیارد دلار از
ذخایر مالی خود را از دست داده است.
سازمان بین المللی پول نیز در گزارش خود اعلام کرده که از سال ۲۰۱۵ یعنی مرگ عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه سابق تاکنون، با اینکه ذخایر مالی عربستان بسیار بالا بوده، اما مبالغ نجومی نزدیک به یک تریلیون ریال عربستانی از آن صرف شده است.
طبق این گزارشها به طور اجمالی ذخیره مالی سعودیها نزد بانک مرکزی این کشور در دسامبر ۲۰۱۴، ۲ هزار و ۷۴۶ میلیارد ریال (۷۳۲ میلیارد دلار) بود، اما این رقم رفته رفته در زمان ملک سلمان آب رفت، بطوری که در دسامبر ۲۰۱۹ به یک هزار و ۸۷۳ میلیارد ریال
(۴۹۹ میلیارد دلار) رسید و این روند به این معنی است که خزانه عربستان در این مدت ۲۳۳ میلیارد دلار از دست داده و هر ساله ۴۶ میلیارد و۶۰۰ میلیون دلار از خزانه آب شده است.
براساس این گزارش، سعودیها هیچ وقت مشخص نکردند که این اموال چه شده و صرف چه چیزهایی شده است، اما تحلیلگران معتقدند که این مبلغ کلان، هزینه جنگ عربستان در یمن شده است. مبلغی که برابری میکند با بودجه اداره ۱۸ ساله برخی کشورهای عربی
در این گزارش قید گردیده که این مبلغ مربوط به پیش از سقوط قیمت نفت میباشد که از ماه مارس (اوایل اسفند ۹۸) شروع شده است. این مبالغ در حالی از خزانه سعودیها غیب شده که قیمتهای نفت در آن زمان هنوز بالا بود. قیمتهای نفت از هفته اول ماه
مارس ۱۳۹۸ شروع به افت و در نیمه آوریل (اواسط فروردین ۹۹) سقوط کرد. همچنین درآمدهای کلان سعودیها از حج و عمره نیز به دلیل شیوع ویروس کرونا متوقف شده و از زمان شیوع این ویروس یک مسافر نیز وارد خاک عربستان نشده است.
عربستان در سالهای اخیر کاملا گوش به فرمان آمریکا و مجری سیاستهای منطقهای واشنگتن در منطقه بوده و این وضعیت با روی کار آمدن محمد بن سلمان ابتدا به عنوان وزیر دفاع عربستان در سال ۲۰۱۵ و پس از آن به عنوان ولیعهد سعودی در سال ۲۰۱۷ تشدیدشده است.
روی کار آمدن بن سلمان در عربستان با رییس جمهور شدن دونالد ترامپ در آمریکا همراه بود، دو رویدادی که نه تنها ضررهای بی شماری برای کشورهای خود به همراه داشته، بلکه روی کار آمدن این دو آسیبهای زیادی به تمامی کشورهای جهان وارد کرده است که
آخرین مورد آن کاهش قیمت نفت در چند سال اخیر بوده است.
براساس گزارشهای انتشار یافته، عربستان در سالهای اخیر حدود ۲۰۰ میلیارد دلار نیز برای به آشوب کشاندن کشورهای سوریه، عراق و دیگر کشورهای منطقه با تجهیز و تسلیح گروههای تروریستی هزینه کرده است که اگر ۳۰۰ میلیارد دلار هزینه کرد جنگ یمن را به آن اضافه کنیم، میبینیم که رژیم سعودی نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی خود را در راه نظامی گری افراطی در منطقه صرف کرده است.
اگر نگاهی گذرا به درآمدهای ۱۰ سال گذشته عربستان بیندازیم و در مقابل وامهایی که عربستان در سالهای اخیر از بانکهای خارجی گرفته را بررسی کنیم، نامدیریتی آل سعود و به ویژه ولیعهد این کشور برایمان مشخص میشود.
در سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹خورشیدی قیمت نفت بالای یکصد دلار در هر بشکه بود و در همان زمان عربستان حدود شش میلیون بشکه نفت صادر میکرد، یعنی عربستان روزانه بیش از شش صد میلیون دلار از صادرات نفت درآمد داشت که این میزان در طی یکسال ۲۲۵میلیارد دلار میشد و درآمد دو ساله عربستان از نفت ۴۵۰ میلیارد دلار شد.
این روند صادرات نفت عربستان (شش میلیون بشکه در روز) تا فروردین سال ۱۳۹۸ ادامه داشت با این تفاوت که قیمتهای نفت به حدود ۶۰ دلار در هر بشکه رسید، یعنی درآمدهای حدودی عربستان طی یکسال ۱۳۵ میلیارد دلار و طی ۸ سال (از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸)نیز حدود یک تریلیون و ۸۰ میلیارد دلار شد، که البته باید هزینه استخراج و حمل و نقل را از آن کسر کرد.
عربستان به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت در جهان همچنین از فروردین ماه سال ۱۳۹۸ سطح تولیدش را از ۹ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه به ۱۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز افزایش داد که از این میزان حدود ۹ میلیون بشکه را با قیمت حدود ۵۰ تا ۶۰ دلار صادر کرده است.
عربستان در اقدامی که بسیاری از آن به عنوان "توطئه" یاد کردند، به دلیل تنش میان مسکو – ریاض و در اصل به منظور ضربه زدن به اقتصاد ایران از ۲۲ اسفند ماه ۱۳۹۸ تولید و صادرات نفت خود را روزانه یک میلیون بشکه افزایش داد و به بیش از ۱۳ میلیون بشکه در روز رساند، اقدامی که به دلیل همه گیری ویروس کرونا و رکود شدید اقتصادی در جهان و بسته شدن کارخانجات و صنایع، اقدامی انتحاری محض بود چرا که با این اقدام سعودی ها، به یکباره قیمت نفت در جهان سقوط کرد و برخی بازارها قیمت صفر دلار در هر بشکه را
تجربه کردند و بازارهای آمریکا حتی برای هر بشکه اعلام کردند که ۳۷ دلار نیز پرداخت میکنند، یعنی در بازارهای آمریکا نفت به منفی ۳۷ دلار نیز رسید.
شرایط این روزهای عربستان با گذشته بسیار تفاوت دارد؛ عربستان در سالهای گذشته به دلیل درآمدهای کلان نفتی همواره به کشورهای دیگر وام کم بهره و یا وام بلاعوض میداد و صحنه گردان جنگهای سوریه، عراق، لیبی و یمن بود، اما اکنون شرایط برای سعودیها به گونه دیگری رقم خورده است و حیف و میل دلارهای نفتی، سعودیها را به سمت اخذ وام از بانکهای جهانی سوق داده است.
پس از پادشاه شدن سلمان بن عبدالعزیز در عربستان (ژانویه ۲۰۱۵) و وزیر دفاع شدن پسرش محمد در همان سال (محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۷ نیز با حفظ سمت ولیعهد عربستان شد) سعودیها با اتخاذ سیاستهای ماجراجویانه و تهاجمی به ویژه حمله نظامی به یمن و ادامه شرکت در جنگهای نیابتی در سوریه، عراق و لیبی، بودجه زیادی را صرف خرید انواع سلاح کردند و این امر با روی کار آمدن دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا شتاب بیشتری گرفت به نحوی که با سفر وی به ریاض در ۲۰ ماه می ۲۰۱۷، قراردادهای کلان خرید تسلیحات نظامی به میزان ۴۶۰ میلیارد دلار میان آمریکا و عربستان منعقد شد.
اطلاعات و اخبار موجود نشان میدهد که در سالهای اخیر قسمت اعظم درآمدهای کلان نفتی عربستان فقط صرف جنگهایی شده که در آن بیشترین خسارات جانی و مالی متوجه مسلمانان در کشورهای سوریه، عراق، لیبی و یمن بوده است.
یکی دیگر از طرحهای بن سلمان که هزینه آن ۵۰۰ میلیارد دلار تخمین زده شده و از خرداد ماه سال ۱۳۹۸ اجرای آن آغاز شده، پروژه "نئوم" میباشد، پروژهای که حتی همپیمانان عربستان نیز نسبت به موفقیت آن ابراز ناامیدی کرده اند، به حدی که روزنامه «وال استریت ژورنال» در گزارشی نوشته، گرچه «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی قصد دارد پروژه «نئوم» را مانند داستانهای علمی - تخیلی عینیت ببخشد، اما واقعیات موجود اجازه تحقق این رویا را به او نمیدهد.
بن سلمان در رویای خود میخواهد با ساخت این شهر - کشور، بزرگترین مغزها و بهترین استعدادهای جهان را جذب و بیشترین حقوق و دستمزد را در جهان به آنها پرداخت نماید.
یکی دیگر از خسارتهای عظیمی که سیاستها و برنامههای بن سلمان پس از روی کار آمدن در عربستان به منطقه وارد کرده، خسارتهایی است که هم یمن و هم عربستان را شامل میشود؛ خسارتهای وارده به یمن به دلیل تجاوز شش ساله و نیم ائتلاف عربی با کمک آمریکاییها بسیار زیاد بوده و صدها میلیارد دلار تخمین زده شده است؛ تقریبا تمامی زیر ساختهای این کشور اسلامی توسط عربستان، امارات و آمریکا از بین رفته و ۲۰ میلیون از جمعیت این کشور فقیر ۲۹ میلیون نفری در شرایط بحرانی به سر میبرند و هزاران
یمنی در اثر بمبارانهای مناطق مسکونی، بیمارستانها و مراکز درمانی، مدارس و بازارهای این کشور شهید شده و دهها هزار نفر دیگر نیز زخمی شده اند، جنگی که دود آن فقط به چشم مسلمانان رفته است.
مشکلات این روزهای عربستان به غیر از مسایل اقتصادی، به ابعاد سیاست خارجی نیز رسیده، چرا که ماه عسل بن سلمان با ترامپ با شکست او از بایدن در بهمن ماه سال ۱۳۹۹، به پایان رسیده و در دو هفته اخیر دستور رییس جمهور آمریکا مبنی بر خروج سامانههای پدافند هوایی "پاتریوت" و "تاد" از عربستان اجرا شده است. بدتر آنکه رسانههای آمریکایی اخیرا اعلام کرده اند که دولت "جو بایدن" رئیس جمهوری این کشور، مقدمات خروج نیروهای خود را از عربستان که شمار آنها ۲۰ هزار نفر قید شده، آغاز کرده است.
کارشناسان مسایل منطقه معتقدند که شواهد امر نشان میدهد، روزهای خوش آل سعود و یا به عبارت دیگر «ماه عسل ترامپ» با ولیعهد سعودی و همچنین دوران یکه تازی بن سلمان در جهان عرب به پایان رسیده است و دولت آمریکا در دوران جو بایدن، سیاستی دیگر را درپیش گرفته است و البته حوادث اخیر افغانستان و رها کردن دولت اشرف غنی تجربه خوبی بود که به نظر میرسد خاندان رهبران سعودی را باید کمی نگران کرده باشد.
اگر آنگونه که رییس جمهوری آمریکا در ارتباط با خروج نظامیانش از عربستان وعده داده، عمل کند، آنگاه معادلات جنگ یمن قطعا دستخوش تغییرات زیادی خواهد شد.
به اعتقاد کارشناسان مسایل منطقه، تحولات جاری از افغانستان تا تصمیم آمریکا به خروج از منطقه، نشان میدهد که منطقه وارد عصر جدیدی شده است و مطمئنا اقدام اخیر آمریکا در خروج سامانههای پدافند هوایی و نیروهای نظامی خود از عربستان تاثیر جدی بر ادامه جنگ یمن خواهد گذاشت.
به نظر میرسد، در شرایط جاری، مصلحت سعودیها این است که اولا بطور دقیق هزینههای خود را برای سیاستهای منطقهای بی حاصل بررسی کنند و سپس برای اصلاح این سیاستها و رویهها گامهای جدی بردارند تا زمینه برای پایان تجاوز به یمن و خروج آبرومندانه از باتلاق این کشور فراهم شود و دیگر اینکه به جای اتکا به قدرتهایی که نمیتوان بر روی وعدهها و قرارهایشان حساب کرد، به ایجاد یک سیستم دسته جمعی برای امنیت منطقه و با مشارکت کشورهای منطقه اهتمام بورزند و جهت یافتن راهکارهایی برای حل بحرانهای خود ساخته تلاش کنند.
تجربه نشان داده است که دولتهای منطقه با اتحاد و همکاری و تعامل در همه حوزههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی میتوانند، ضمن تامین امنیت منطقه، باعث شکوفایی اقتصاد و تجارت میان کشورهای این حوزه شوند