کد مطلب: ۸۴۹۲۵۹
|
|
۰۲ تير ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۶

چراغ روشن این داروخانه به مردم دلگرمی می‌دهد

چراغ روشن این داروخانه به مردم دلگرمی می‌دهد
ما کادر درمان هستیم و قسم خوردیم تا در سختی‌ها و مشکلات کنار مردم باشیم. در این یک هفته خیلی از مردم که به داروخانه می‌آیند، به من می‌گویند: «آقای دکتر حضور شما برای ما قوت قلبه ...»

به گزارش مجله خبری نگار، «من یک داروسازم که هم داروخانه شخصی دارم و هم در داروخانه یکی از بیمارستان‌های تهران کار می‌کنم.

داروخانه خودم در شهرک امید تهران پارس تهران است. دقیقا کنار همان شهرک‌های مهمی که در این چند روز مدام رژیم صهیونیستی به آن هجوم می‌آورد.

از روزی که رژیم جنایتکار صهیونیستی به کشور ما تجاوز کرده من و همسرم که دکتر داروساز است، به همراه دختر و دامادم که هر ۲ آنها دانشجوی رشته پزشکی هستند و پسرم که تکنسین اتاق عمل است بی‌وقفه به مردم خدمت‌رسانی می‌کنیم.

ما کادر درمان هستیم و قسم خوردیم تا در سختی‌ها و مشکلات کنار مردم باشیم. من داوطلبانه حاضرم به مردمم خدمت‌رسانی کنم.

داروساز در شرایط جنگی چه کاری دستش برمی‌آید؟

داروسازی آخرین حلقه درمان است. بیمار به محض اینکه مراحل تشخیصی بیماری‌اش را طی می‌کند، باید دارو و تجهیزات مورد نیازش را تهیه کرده و از داروساز مشورت بگیرد.

بیمار با مشاوره‌های داروساز درباره عوارض و شیوه مصرف دارو‌ها حس بهتری به مراحل درمانش پیدا می‌کند.

از روز اول حمله رژیم صهیونیستی چراغ داروخانه من روشن است

از روز حمله اسرائیل تا همین الآن چراغ داروخونه من روشن است. داروخانه من روزانه است و تا ساعت ۹ شب باز است.

بسیاری از مردم برای خریدن داروهای‌شان مضطرب هستند؛ اما وقتی می‌بینند که تابلو و چراغ داروخانه روشن است دلگرمی می‌گیرند. در این یک هفته خیلی از مردم که به داروخانه می‌آیند، به من می‌گویند: «آقای دکتر حضور شما برای ما قوت قلبه ...»

خیلی از مردم زنگ می‌زنند از ما مشاوره تلفنی می‌گیرند. خیلی‌ها به ما سر می‌زنند و با ما حال و احوال می‌کنند؛ این مردم برای ما دلگرمی هستند و به ما انرژی می‌دهند.

حتی ممکن است ساعت‌ها مراجعه‌کننده‌ای نداشته باشیم، اما پرسنل سرکار می‌آیند.

چراغ روشن این داروخانه به مردم دلگرمی می‌دهد

ماندن در تهران یک مبارزست...

ما کادر درمان نقش یک رزمنده در خط مقدم خدمت‌رسانی را داریم. بودن و ماندن ما در تهران نوعی مبارزه است.

من اگر تو منطقه جنگی باشم زودتر میمیرم؟

بیمارستانی که من کار می‌کنم و محل داروخانه شخصی‌ام جایی است که رژیم صهیونیستی زیاد حمله می‌کند. اما مرگ دست خداست و هر زمانی که موعدش برسد روح ما را پیش خودش می‌برد. هیچ کسی هم نمیی‌تواند مانعش شود. هیچ کسی هم نمی‌تواند بگوید: «اگر من تو منطقه جنگی باشم زودتر میمیرم.»

امیرالمؤنین می‌فرماید: «نه شرکت در جهاد عجل شما را تعجیل می‌کند و نه فرار از جهاد عجل شما را به تأخیر می‌اندازد.»

اگر زمان مرگ ما رسیده باشد، چه بهتر که در راه خدمت به مردم و رضای خدا بمیریم.»

این روایتی کوتاه از اسدالله آبنیکی یکی از پزشکان داوطلب برای رسیدگی به مجروحان ایرانی در پی حملات رژیم صهیونیستی است.

برچسب ها: ایران تهران جنگ
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر