به گزارش مجله خبری نگار، در روزهایی که پرونده مذاکره ایران و آمریکا وارد پیچ و خمهای حساس شده و چوب تهدید فعالسازی مکانیسم ماشه بالای سر ایران است، حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین، روایتی را از روزهای قبل از شروع مذاکرات سعدآباد در شهریور ۸۲ با این مضمون و با فخرفروشی عجیبی، نقل کرده که وزرای خارجه دو کشور اروپایی یعنی فرانسه و انگلیس به ایران وعده دادند که در ازای تعلیق فعالیت هستهای ایران، اجازه نخواهند داد پرونده ایران به شورای حکام برود و اگر آمریکا بخواهد وتو کند آنها هم از حق وتو علیه آمریکا استفاده میکنند. البته اروپاییها برخلاف وعده عمل کردند و شورای حکام علیه ایران حکم صادر کرد و مهلتی ۵۰ روزه برای تعلیق فعالیت هستهای ایران داد. جدای از آنکه بهنظر میرسد هنوز متوجه فریبی که اروپاییها به او زدند، نشده است. این روایت را زمانی مطرح میکند که تیم امنیت ملی ترامپ هم با تهدید جنگ، تعطیلی غنیسازی هستهای در خاک ایران را دنبال میکند، اظهاراتی که بیشتر رنگ و بوی وادادگی و خوشبینی افراطی به غرب دارد و این گزاره را اثبات میکند که تجربه بدعهدی اروپاییها در برجام نیز نتوانسته باعث تجدیدنظر ذوقزدگانی شود که نگاهی آرمانگرایانه به مذاکره با اروپا و آمریکا دارند، اظهاراتی که مشابه آن از جانب دیگر چهرههای سیاسی مطرح شده است.
حسن روحانی در روایتی که کانال منتسب به او به تازگی منتشر کرده، ماجرای مذاکرات با سه کشور اروپایی در شهریور ۸۲ را این طور شرح داده: «آمریکا آماده بود که در شهریور ۸۲ ما را محکوم کند و پرونده را به شورای امنیت ببرد و بوش پسر برای حمله به ایران، آماده بود... ما سه وزیر اروپایی را به تهران دعوت کردیم. البته در تاریخ کمتر سابقه دارد که سه وزیر کشورهای مهم اروپایی با هم به تهران بیایند.» آن طور که روحانی میگوید، آنها نهایتاً به این سازوکار رسیدند که برای مدتی غنیسازی ایران تعلیق شود و آنها نگذارند پرونده ایران به شورای حکام برود و در ادامه هم گفت: «من به آنها گفتم شما قبول کردید، اگر آمریکا خودش بخواهد این کار را کند، شما چه کار میکنید؟ وزیر خارجه فرانسه گفت ما از حق وتو علیه آمریکا استفاده میکنیم. بعد از چند لحظه، جک استراو، میکروفنش را روشن کرد و گفت ما هم از حق وتو، علیه آمریکا استفاده میکنیم. ما هر دو کشور از حق وتو علیه آمریکا استفاده میکنیم.» علاوه بر این پیشنهاد، روحانی دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران، نامهای در مورد پیوستن ایران به پروتکل الحاقی را آماده کرده بود که پیش از جلسه شورای حکام ارائه شود، اما با وجود وعدههای اروپاییها، قطعنامه علیه ایران صادر شده و مهلتی ۵۰ روزه داده میشود تا فعالیت هستهای ایران تعلیق شده و پروتکل اجرا شود. مذاکرات سعدآباد نیز به منظور تصمیمگیری در این مورد در مهر ۸۲ کلید میخورد.
ایران در توافقنامه سعدآباد متعهد شد تمام شروط شورای حکام را اجرا کند، غنیسازی را تعلیق کرده، پروتکل الحاقی را سریع اجرا کرده و یک اظهارنامه کامل هم در مورد تاریخچه فعالیت هستهای ارائه کرد. اروپاییها هم متقابلاً سه وعده دادند ازجمله بسته شدن پرونده هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، کمک به توسعه صلحآمیز فناوری هستهای و کمک برای عاری شدن خاورمیانه از سلاحهای هستهای. مسیر اعتمادسازی با اروپا و آژانس با محوریت تعلیق برنامه هستهای ایران ادامه پیدا میکند، اما تقریباً هیچ آوردهای برای ایران به همراه ندارد تا آنجا که علی لاریجانی در مورد این مذاکرات میگفت: «در این مذاکرات دُر غلتان دادیم و آبنبات گرفتیم!» درواقع اروپاییها برخلاف وعدههایی که دادند در ازای تعلیق برنامه هستهای ایران، اقدامی انجام ندادند که در واقعیت برای ایران، دستاورد به همراه داشته باشد، آن هم در حالی که فعالیت هستهای ایران برای مدتی کاملاً در حالت تعلیق قرار گرفته بود.
نکته عجیب اظهاراتی که حسن روحانی مطرح میکند، اعتماد قابل توجه او به اظهاراتی بود که اروپاییها در آن جلسه مطرح کردند، در حالی که علاوه بر تجربه سعدآباد، بدعهدی اروپاییها در مورد توافق برجام هم هنوز در خاطر افکار عمومی هست. بعد از خروج آمریکا از برجام و در حالی که حسن روحانی تأکید داشت که اروپاییها به توافق برجام پایبند خواهند بود، اما در واقعیت امر، اتفاقی نیفتاد. اروپاییها در جریان سه نشست در بروکسل، وین و نیویورک، متعهد شدند که ایران همچنان از منافع برجام بهره ببرد. خروجی این نشستها نهایتاً سازوکاری به نام اینستکس را ایجاد کرد که اروپاییها متعهد شدند به تبادلات مالی خود با ایران ادامه دهند که امتیاز ویژهای نبود؛ چراکه فعالیت اینستکس، فقط شامل کالاهایی مثل مواد غذایی و دارویی میشد که در آن زمان تحت تحریمهای آمریکا قرار نداشت. این ماجرا تا آنجا ادامه پیدا کرد که حسن روحانی هم صراحتاً به این موضوع اشاره کرد که اینستکس،
«تو خالی» است و نهایتاً هم ایران، گام به گام، تعهدات خود را کاهش داد. بعد از آن هم اروپا با شیطنت و سیاسیکاریهای آژانس به دنبال محکوم کردن ایران به نقض تعهدات هستهای بود. روایت ناگفته و تازه حسن روحانی درست زمانی منتشر شده که فرانسه، صراحتاً ایران را تهدید کرده که اگر مذاکرات با آمریکا به نتیجه نرسد، مکانیسم ماشه علیه ایران فعال میشود. واقع امر آن است که ایران چه در زمان برجام چه پس از آن مذاکره با اروپاییها و حتی تبادل پیام با آمریکا را قطع نکرده و همچنان به دنبال حل پرونده هستهای ایران از طریق گفتوگو با آنهاست. اما نکته مهم آن است که نباید در دام خوشبینی و بدبینی افراطی افتاد و باید این گزاره را پذیرفت که مذاکرات و مناسبات دیپلماتیک، بر مبنای سود و زیان و تضمینهای قابل اتکا، دستاوردسازند، اما آنچه دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی به آن اتکا میکند، حساب باز کردن بیش از اندازه و ذوقزدگی در مورد اظهاراتی است که اروپاییها مطرح میکنند. موضوعی که نشان میدهد روحانی هنوز از باورهای ۱۰ و ۲۰ سال گذشته خود در مورد اروپاییها عقبنشینی نکرده است.
روحانی در بخش دیگری از صحبتهایش، اظهارنظر عجیبی را مطرح میکند و تأکید دارد تصمیمی که در مورد تعلیق برنامه هستهای ایران گرفته شد، در جلوگیری از حمله بوشپسر به ایران مؤثر بوده است. تهدیدی که آمریکاییها در مواجهه با برنامه غنیسازی هستهای ایران مطرح میکنند، بر همین اصل تکیه دارد. آنها حداقل در اظهارات رسانهای دوگانه جنگ و مذاکره را تکرار میکنند؛ به این معنی که یا توافق کنید یا تأسیسات هستهای بمباران میشود. توافق مطلوب را توافقی میدانند که نهایتاً منجر به تعطیلی غنیسازی مواد هستهای در ایران شود. درواقع آنها روی فشار افکار عمومی و سیاستمدارانی که هر توافقی را بهتر از بیتوافقی میدانند، حساب ویژه باز کردند و به همین منظور، این اظهارات را مطرح میکنند که طیف مشتاق مذاکره را به اعمال فشار و تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی سوق دهند. اظهارنظری که روحانی مطرح میکند، بازی در همین زمین است. او با روایت تحولات در دوران بوش پسر به این گزاره تأکید دارد که باید به هر قیمتی شده بهانه را از کشورهای متخاصم گرفت و باید از جنگ فاصله بگیریم.
معنای این اظهارنظر در موقعیت فعلی آن است که اگر طرف مقابل تعطیلی برنامه هستهای را طلب کرد، آن را انجام دهیم تا آنها بهانهای برای حمله نظامی به ایران نداشته باشند. در حالی که مواجههای که تیم امنیت ملی آمریکا با پرونده هستهای ایران دارد آنقدر ساده نیست، درواقع آنها روی واکنش طیف سیاسی داخل ایران، حساب ویژهای باز کردهاند، به همین منظور خواستههای حداکثری خود را در رسانهها مطرح میکنند تا ابزار فشاری در میز مذاکره داشته باشند و اصطلاحاً میخواهند به مرگ بگیرند که ایران به تب راضی شود، تکنیکی که ترامپ تقریباً در مورد همه کشورهایی که با آنها تعاملات یا چالشهایی داشته، اعمال کرده است و با ترساندن ایران به دنبال اجرایی کردن طرح لیبیسازی هستند. آنچه حسن روحانی به آن اشاره و تأکید دارد، تکرار اشتباه سیاستمدارانی است که مشابه این اظهارنظرها را در مورد مذاکرات مطرح کردند، به این معنی که میتوان بهانه را از آمریکا گرفت، در حالی که حتی اگر برمبنای اصول مذاکرات و استانداردهای بینالمللی مذاکره کنیم، اصل اساسی آن است که از موضع ضعف و با هدف دادن امتیاز پای میز مذاکره نرویم، بیان این اظهارات، دست تیم مذاکرهکننده را خالی میکند و او را در موضع ضعف قرار میدهد.
علاوه بر این او همچنان به این گزاره تأکید دارد مذاکراتی که زیر نظر او انجام شده چه در سعدآباد، چه مذاکراتی مثل برجام، سایه جنگ را از سر کشور برداشته است. این تفکر غلط که باید برای جلوگیری از وقوع جنگ، امتیازاتی بدهیم و همین که جنگ نمیشود، خود یک امتیاز و دستاورد است، بازی در زمین مذاکره در ازای رفع تهدید است. بهنظر میرسد روحانی هنوز همان نسخهای که در مورد برجام دنبال کرد را بهترین گزینه میداند و به عنوان سردسته ذوقزدگان و خوشبینان مذاکره، معتقد است ما باید بهانه را از اروپاییها و آمریکاییها بگیریم، در حالی که فضا را برای زیادهخواهی طرف مذاکره فراهم میکند.
منبع: فرهیختگان-رهرا طیبی