به گزارش مجله خبری نگار، فضای مجازی بهخصوص اینستاگرام پر شده از کسانی که به واسطه مشهورشدن و داشتن مخاطبان بالا، خود را مجاز به اظهارنظر و کارشناس در همه مسائل میدانند. خیلی از آنها بعد از مدتی تبدیل به مشاوره و روانکاو میشوند و آنقدر در نقش خود فرو میروند که فکر میکنند جدیجدی میتوانند برای دیگران نسخه بپیچند؛ از مشاوره در زمینه ازدواج تا برخورد با والدین و دوستان و خانواده همسر تا طرز صحیح فرزندپروری و حتی مواجهه با بحرانهای مهم زندگی مانند مرگ عزیزان. تعدادشان هم آنقدر زیادشده که تشخیص اینکه واقعا مشاورهستند یا مشاورنما سخت شده است. برای بررسی آسیبهای «مشاورنما» در فضای مجازی و ارائه راهکار سراغ ۲ کارشناس در این حوزه رفتهایم.
مجتبی دلیر، فوقدکتری روانشناسی دانشگاه تهران و مدرس دانشگاه در اینباره میگوید: «کار روانشناس از کار جراح مغز پیچیدهتر و ظریفتر است؛ برای این ادعا فقط یک مثال مطرح میکنم: جراح مغز اگر پیشانی خود را بخاراند، اخم کند یا بیاختیار بخندد مریض زیردستش نمیمیرد، اما گاهی یک رفتار غیرکلامی ناخواسته روانشناس میتواند منجر به بدنکشی (که به غلط خودکشی گفته میشود) مراجع شود. با توجه به حساسیت کار روانشناس، فعالان فضای مجازی غیر روانشناس که به این حیطه ورود کردهاند باید بدانند که چه آسیب جبرانناپذیری به جمع زیادی از طرفدارانشان وارد میکنند. گاهی با یک جمله نادرست این افراد یک خانواده از هم میپاشد، فردی ناامید شده و دیگری دست به بدنکشی میزند.»
باید توجه داشت که روانشناسنما با روانشناس زرد تفاوت دارد. این نکته را دکتر دلیر بیشتر توضیح میدهد: «روانشناسنماها آفت خدمات روانشناسی و سلامت روانی مردم هستند. این افراد تحصیلاتی در روانشناسی یا مشاوره ندارند، اما روانشناس زرد با وجود تحصیل در رشته روانشناسی یا اصولا از سوی مراجع ذیصلاح مورد تأیید قرار نگرفته و در واقع پروانه اشتغال تخصصی از سازمان نظام روانشناسی ندارد یا مطالبی را مطرح میکند که فاقد اعتبار علمی بوده یا چندان معتبر نیستند. روانشناس زرد هم با مداخله بیجا میتواند آسیبهای جدی ایجاد کند. یک اصل اساسی در ارائه خدمات روانشناسی این است که اگر او نمیتواند کمکی به درمان کند دستکم نباید آسیب بزند. یکی از آسیبهای جدی روانشناسنماها زمانی رخ میدهد که فرد به ایشان مراجعه کرده، اما نتیجهای نمیگیرد.
این مشاور خانواده و رواندرمانگر درخصوص اقبال مردم ۲ دلیل را بیان میکند: «دلیل اول اینکه مردم ما به دلایل مختلف اجتماعی اقتصادی و… بسیار به خدمات روانشناسی نیاز دارند، اما با وجود تعرفه ناچیز تعیین شده توسط سازمان نظام روانشناسی برای روانشناسان دارای پروانه اشتغال تخصصی، مردم در پرداخت همین تعرفه کم هم مشکل دارند و بیمه نیز هنوز بهطور مقتضی خدمات روانشناسی را تحت پوشش قرار نداده است. دوم اینکه اغلب مردم توان تفاوت گذاشتن بین متخصص روانشناسی، متخصص مشاوره و روانپزشک را که بسیار ساده است ندارند و همین شده که آنها مسیر درمان را اشتباه میروند.» دکتر دلیر در پاسخ به این سؤال که چطور میتوان مردم را از آسیبها و خطرات اینگونه مشاورهها آگاه کرد، میگوید: آموزش، اصلیترین ابزار آگاهسازی است. امروزه تولید برنامه در زمینه روانشناسی در صداوسیما نسبت به ۲ یا ۳ دهه قبل رشد کمی خیرهکنندهای دارد، اما بیشتر این برنامهها کیفیت کافی را ندارند.
مصطفی تبریزی، متخصص روانشناسی و مشاوره و استاد دانشگاه علامه طباطبایی هم معتقد است که افراد غیرمتخصص در حوزه مشاوره در فضای مجازی با انگشتگذاشتن روی هیجانات، ناکامیها و اضطرابهای افراد جامعه، ابتدا یکسری حرفهای علمی میزنند و سعی میکنند مخاطبان را جذب کنند، اما در ادامه حرفهای غیرعلمی و نادرست را هم ترکیب کرده و به این شکل روی مردم تأثیر میگذارند و مردم عامه هم علاقهمند میشوند. متأسفانه اغلب مردم بهدلیل آگاهی اندک یا فقدان آگاهی، تحتتأثیر روانشناسان زرد و روانشناسنماها قرار میگیرند. مردم هرقدر با علم روانشناسی آشنا شوند متوجه میشوند رفتارها، ناکامیها و تعارضهای درونی دلایلی داشته و برای مقابله با اینها راهکار وجود دارد و باید بهدنبال روانشناسان علمی بروند. اما چون اغلب بهدنبال کارهای آسان و زودبازده هستند، تحتتأثیر حرفهای این افراد قرار میگیرند.
منبع: همشهری