کد مطلب: ۸۸۷۹۰۵
|
|

آشنایی با 3 حالت شخصیتی متفاوت در انسان ها

آشنایی با 3 حالت شخصیتی متفاوت در انسان ها
وقتی شخصی خنده‌رو، بازیگوش، شیطان و خلاق را می‌بینید حتما شنیده‌اید که به‌طور عامیانه می‌گویند «کودک درون او چقدر شاد است؟!» نکته جالب‌تر در مورد «کودک درون» آن است که وقتی از سوی نظریه‌پردازش بیان شد برای خود او هم شهرتی بی‌نظیر دست و پا کرد، کسی که تا قبل از آن هیچ‌گاه این‌گونه مطرح نشده بود! اگر تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که این کودک درون چیست و در چه جا‌هایی کاربرد دارد و پاسخی برای سوالات خود نیافته‌اید برای رسیدن به پاسخ این سوالات پیشنهاد می‌کنم با متن این مقاله همراه شوید.

به گزارش مجله خبری نگاراولین‌بار مفاهیم «کودک، بالغ و والد» را دکتر اریک برن به‌کار برد و بر اساس آن نظریه «تحلیل رفتار متقابل» (Transactional Analysis) را به جامعه روان‌شناسی و روان‌پزشکی ارائه کرد که به‌طور اختصار TA خوانده می‌شود. او کتاب مشهور و پرفروش «بازی‌ها» را به نگارش در آورد و «انجمن بین‌المللی تحلیل رفتار متقابل» را پایه‌گذاری کرد. به دلیل آنکه دکتر اریک برن برای توضیح دادن خصوصیات نظریه خود از کلمات ساده و عامیانه استفاده می‌کرد، بسیاری او را با عنوان «روان‌شناس عامه» یاد می‌کردند.

نظریه تحلیل رفتاری متقابل توسط شاگردان اریک برن گسترش یافت و امروز از آن به‌عنوان یک روش درمانی و کاربردی در ارتباطات میان‌فردی یاد می‌شود و این نظریه کاربرد‌های بسیاری در مدیریت و رفتار سازمانی پیدا کرده است. این نظریه راه‌کار‌هایی برای درمان فردی، گروهی، زوجی و خانوادگی ارائه می‌دهد.

پس از آشنایی با تحلیل رفتار متقابل و شناسایی کارکرد‌های والد، بالغ و کودک، با خودتان و دیگران بهتر کنار خواهید آمد و موفق خواهید شد نوعی خودشناسی عمیق را تجربه کنید. هدف در تحلیل رفتار متقابل شناخت ساختار شخصیت خویش است تا بدانیم چگونه در زندگی خود به شیوه‌ای خاص فکر، احساس و رفتار می‌کنیم و توانایی تغییر خود را به‌دست آوریم، تعادل در شخصیت را بشناسیم و رفتار خود را براساس آن تنظیم کنیم و در عین حال در ارتباطات خود با دیگران، آگاهانه از رفتار‌های مخرب پرهیز کنیم.

اریک برن در نظریه تحلیل رفتار متقابل معتقد بود شخصیت فرد مجموعه‌ای است از رفتارها، افکار و احساسات مرتبط با هم که طی زمان به‌وجود آمده‌اند و از سه حالت من: والد، بالغ و کودک سرچشمه می‌گیرند. به اعتقاد اریک برن اگرچه امکان مشاهده مستقیم این سه حالت وجود ندارد، اما می‌توان با مشاهده رفتار به این نتیجه رسید که کدام‌یک از حالات شخصیت در آن لحظه خاص فعال است.

حالت کودک شخصیت:

مجموعه رفتار‌هایی که هنگام عکس‌العمل عاطفی صورت می‌گیرد. به‌عبارت دیگر مجموعه اطلاعات احساسی ناشی از دیدن، شنیدن و فهمیدن در جنبه کودک تعریف می‌شود. عصبانیت، ازکوره در رفتن، حسادت و لج‌بازی نشانه‌های تسلط کودک است. لج‌بازی در ارضای نیاز‌های فوری، سلیقه‌ها، احساس‌ها، نفرت‌ها، حسادت‌ها، آرزوها، امیال، خیال‌پردازی‌ها، چیز‌هایی که ما را خوشحال یا ناراحت می‌کند، بیان جملاتی مانند «خوشم می‌آید»، «بدم می‌آید»، تجربه‌هایی که از جهان داریم و مخصوصا تجربه‌های حسی شهودی مثل اینکه دنیا چه‌شکلی و چه‌رنگی است که تمامی آن‌ها ریشه در تجربیات کودکی دارد، بیانگر حالت کودک شخصیت ما است.

حالت کودک شخصیت ما با توجه به نوع عملکرد به دو دسته تقسیم می‌شود:

کودک طبیعی (شاد): به آن بخش از شخصیت که آزاد، خلاق، شاد، عاشق تفریح کردن و یا حتی خودخواه و پرخاشگر است و بیانگر احساسات واقعی ما است، اجازه می‌دهیم دیگران از نیاز‌های ما مطلع شوند، بدون در نظر گرفتن دیدگاه و تفکر دیگران!

کودک تطابق یافته: زمانی که به انتظارات، قوانین و دستورات صادرشده از طرف والدین یا سایر بزرگسالان به دو صورت کاملاً متفاوت، اطاعت کردن یا طغیان‌گری، واکنش نشان می‌دهیم.

حالت والد شخصیت:

تمام پندها، اخطارها، باید‌ها و نبایدها، پیش‌داوری‌ها و تعصبات و هزاران بکن نکن‌ها که در کودکی از والدین خویش، برادران و خواهران بزرگ‌تر، معلمین مدرسه و دیگر اشخاص مقتدر دریافت کرده‌ایم، همه در بخش والد وجود ضبط می‌شوند. والد می‌تواند کنترل کند، تصمیم بگیرد، نقش بازی کند و دلیل‌تراشی کند. از این رو حالت والد شخصیت ما جزو ارزیابی‌کننده وجودی ما است.

حالت والد شخصیت ما با توجه به نوع عملکرد به دو دسته تقسیم می‌شود:

والد نوازشگر (حمایتگر): شامل عشق، حمایت و تشویق‌هایی است که در زندگی تجربه کرده‌ایم. والد حمایتگر وجودی ما دیگران را درک می‌کند و به آنها اهمیت می‌دهد.

والد انتقادگر (کنترل کننده): سخت‌گیر و آزارگر می‌تواند باشد، اشتباهات را می‌یابد و با طرح مسائل غیرمنطقی ذهن را درگیر کرده و آرامش را از ما می‌گیرد. والد انتقادگر شخصیت ما به رفتار و شخصیت افراد حمله می‌کند و به‌شدت دیگران را مورد ارزیابی و قضاوت قرار می‌دهد.

حالت بالغ شخصیت:

حالت بالغ شخصیت ما اعمالی را باعث می‌شود که ازآنهابه عنوان اعمال منطقی، معقولانه، عقلایی و خالی ازاحساسات یاد می‌شود. وجه مشخصه رفتار من بالغ تحلیل مشکل و تصمیم گیری عقلایی است. حالت بالغ شخصیت ما فقط یک نوع عملکرد دارد و آن عملکرد منطقی و عقلانی است. حالت بالغ حالت تعادل است

ویژگی‌های بالغ فعال عبارت است از:

بالغ وجودی شخصیت ما می‌داند که بروز مشکلات، بخشی از زندگی است و چگونگی نحوه برخورد با مشکلات است که جهت زندگی ما را تعیین می‌کند. اما کودک در مواجهه با مشکلات دچار سردرگمی شده و احساس شکست و سرخوردگی را تجربه می‌کند.

حالت بالغ به‌دنبال حل مسئله است و با جمع‌آوری اطلاعات، شرح دقیق و کامل ابعاد مسئله و بررسی راه‌حل‌ها، مسئله را مورد ارزیابی قرار داده و به جست‌وجوی راه حلی مناسب می‌پردازد.

وجه بالغ شخصیت می‌داند که بخش زیادی از دانش انسان بر پایه تئوری‌ها بنا شده است. بنابراین می‌آموزد که چگونه قوانین زندگی را بازبینی کند و در عین حال مضطرب نشود. بخش بالغ وجود ما این آگاهی را دارد که بعضی از کار‌ها خارج از توان و اراده بشری است و باید برای دریافت نتیجه به کائنات توکل کند.

بالغ فعال با نگاهی منطقی عقاید مخالف را بدون سوگیری مورد بررسی قرار داده و از قضاوت‌های عجولانه خودداری می‌کند.

بالغ نسبت به پیام‌های حالت والد، آگاهی کامل دارد و می‌داند که ممکن است برخی از این پیام‌ها منطبق بر واقعیت و عقلانیت نباشند. او این پیام‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد تا بتواند با پیام‌های نامناسب و مضر مقابله کند.

همه مردم در زمان‌های مختلف براساس این سه حالت شخصیت رفتار می‌کنند. در نظریه تحلیل رفتار متقابل انسان سالم دارای شخصیتی است که به گفته «واگنر» بین هر سه حالت به ویژه والد پرورش‌دهنده، بالغ و کودک شاد موازنه برقرار می‌کند. از این رو موازنه میان هر سه حالت شخصیت به‌سلامتی شخص کمک می‌کند.

بحث اصلی «نظریه تحلیل رفتار متقابل» تعامل بین سه حالات کودک، والد و بالغ شخصیت انسان است. زیرا هنگامی که فرد بتواند در مواقع مناسب و ضروری بخش مربوط را به‌کار گیرد توانسته است نه‌تنها با بخش‌های درونی خود بلکه با دیگران نیز در موضع تعامل و سازگاری قرار گیرد.

یکی دیگر از مفاهیمی که در نظریه تحلیل رفتار متقابل مطرح می‌شود نوازش است. انسان در هر ارتباط متقابلی به‌دنبال کسب نوازش و توجه می‌شود، نوازش عبارت است از توجه به حضور دیگری که ممکن است به صورت تماس جسمانی، نگاه یا کلامی باشد و نیاز انسان به توجه و تأیید را ارضا می‌کند. درواقع نوازش واحدی از توجه است که در فرد ایجاد انگیزه می‌کند.

نوازش مثبت موجب رشد عواطف سالم فرد می‌شود و احساس مطبوعی را در فرد برمی‌انگیزد که از ارتباط صمیمانه سرچشمه می‌گیرد. نوازش منفی احساس نامطلوبی در فرد به‌وجود می‌آورد مانند طرد شدن یا مورد کنایه قرارگرفتن که منجر به تحقیر شده و «پیام تو خوب نیستی» را به فرد القا می‌کند.

خودتان را نوازش کنید و کودک درونتان را پرورش دهید:

برای شروع، کار‌هایی را که از آنها لذت می‌برید و دوست دارید، انجام دهید. فهرستی از کار‌هایی که باعث شادی شما می‌شوند تهیه کرده و آنها را انجام دهید. نقاشی کنید، در ساحل دریا قدم بزنید، بازی کنید، شوخ‌طبع و خنده‌رو باشید، قوانین باید‌ها و نباید‌های انجام کار‌های روزمره را زیر سئوال ببرید.

بدون هیچ انتظاری به دیگران نوازش بدهید و عشق بورزید. هرچه بیشتر ببخشید بیشتر دریافت خواهید کرد. کارها، صفات و خصوصیات خوب و پسندیده دیگران را به‌خاطر بسپارید و آنها را تحسین کنید.

مفهوم دیگری که در نظریه تحلیل رفتار متقابل مطرح است آن است که مردم در فرایند رشد، نگرش‌های اساسی خاصی را نسبت به خود و دیگران انتخاب می‌کنند که می‌توانند مثبت یا منفی باشند.

توماس هریس ترکیب نگرش‌ها و مفروضات درباره خود و دیگران را وضعیت زندگی می‌نامد. به‌طور کلی این نگرش‌ها عبارتند از:

وضعیت زندگی «من خوب نیستم – تو خوب هستی»

دارندگان این وضعیت دارای حالت کودک تسلیم شونده هستند و احساس‌شان این است که دیگران توانا‌ترند. چنین افرادی همواره در جست‌و‌جوی کسانی هستند که والد‌های شخصیتی بزرگی دارند و نوازش‌کنندگان خوبی هستند.

وضعیت زندگی «من خوب نیستم – توخوب نیستی»

این افراد درمورد خود احساس بدی دارند. در نظر این گروه، کل زندگی مصیبت‌بار و غم‌انگیز است، مردمی که دارای این حالت زندگی هستند تسلیم می‌شوند و به دیگران اطمینان ندارند و از خود نیز سلب اعتماد کرده‌اند و در افسردگی به‌سر می‌برند.

وضعیت زندگی «من خوب هستم – توخوب نیستی»

دارندگان این وضعیت دارای والد انتقادگر هستند و از تسلیم‌شدن خودداری می‌کنند، آنها دیگران را به باد انتقاد و سرزنش می‌گیرند و بر این باورند که همیشه حق با آنهاست و اصلا باور به خوب بودن دیگران ندارند.

وضعیت زندگی «من خوب هستم – توخوب هستی»

کسانی که دارای این احساس هستند از اعتماد به نفس کافی برخوردارند و به دیگران و محیط خود اطمینان و اعتماد دارند. رفتارشان از ناحیه والد نوازش‌گر (حمایت‌کننده)، بالغ وکودک طبیعی (شاد) ناشی می‌شود و کمتر از سوی کودک مخرب یا والد منتقد تاثیر می‌گیرند. می‌توان گفت هر سه حالت شخصیت فرد به تعادل رسیده و شخص دارای شخصیت سالم است.

منبع:عصر ایران

برچسب ها: زندگی انسان شخصیت
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر