به گزارش مجله خبری نگار، کنجکاوی ذاتی انسانها سبب شده تا نویسندگان با علم به این کنجکاوی و عطش انسان به دانستن، دست به خلق آثاری بزنند که تعبیر داستان معمایی برای آنها تعبیر بیراهی نیست. داستان معمایی که داستانهای پلیسی و جنایی هم ذیل آنها قرار میگیرد داستانهایی که همیشه در دسته پرفروشها و پرمخاطبها قرار دارد.
آثاری که نویسنده در آنها با ایجاد گرههای داستانی و طرح پرسش و ایجاد فضایی رازآلود خواننده را به دنبال کردن وقایع و اتفاقات داستان ترغیب میکند. درواقع داستانهای معمایی مخاطب را در موقعیتی قرار میدهد تا دست به حدس زدن اتفاقات آینده داستان بزنند و مسألههایی را در مسیر خواننده قرار میدهد که دست به حل کردن این مسائل بزنند. داستانهای معمایی معمولا بر جنایت یا رویدادی تمرکز دارد که در گذشته اتفاق افتاده و شخصیت یا راوی داستان درپی بازگو کردن یا حل معمایی است که بهوقوع پیوسته است.
به طور کلی عمر داستانهای معمایی، پلیسی و جنایی کم از عمر داستاننویسی ندارد. شخصیتهای مشهور داستانی زیادی در دنیای ادبیات از دل داستانهای جنایی و پلیسی و معمایی بیرون آمده که برای مثال معروفترین آنها شرلوک هولمز، اثر آرتور کانن دویل و همچنین خانم مارپل و هرکول پوآرو، اثر آگاتا کریسیتی است. این در حالی است که بسیاری معتقدند داستانهای معمایی که وجه سرگرمکننده بودن در آنها پررنگ است، سطح نازلی در ادبیات دارد و مخاطب عام دارد که بیشتر هم به صورت پاورقی در نشریات دمدستی منتشر میشود، ولی معما و حل مسأله به قدری در داستان اهمیت داشته که برای مثال فئودور داستایفسکی که به فیلسوف و حتی پیامبر داستاننویسان شهرت دارد، رمان «جنایت و مکافات» را با یک قتل آغاز میکند و بعد سراغ انگیزههای شخص قاتل و پرداختن به مفهوم گناه میرود.
از این رو باید گفت اگر مخاطب داستانهای جنایی، معمایی، پلیسی یا هرکدام از این گونههای داستانی هستید و احیانا دیگران شما را بابت آثاری که میخوانید، افرادی سطحی قلمداد میکنند؛ خیلی دلخور نشوید، شما مقصر نیستید، آنها مقصرند که این ژانر ادبی را درست نشناختهاند. حال در این یادداشت میخواهم چند اثر در این ژانر را با هم مرور کنیم و چند خطی هم دربارهشان نوشتهام.
مجتبی تقویزاد در اولین تجربه داستاننویسی بلندش دست به کار سختی زده و یک داستان معمایی با تم تاریخی نوشته است. «شبِ بازی» ماجرای عشق و خیانت و پنهانکاری است. ماجرا از پرونده قتلی آغاز میشود که نویسنده در آن خواننده را با شخصیت اصلی داستان همراه میکند و او را به دل تردیدهای شخصیت داستانش میبرد. تردیدهایی که او را به مرز دیوانگی میکشاند. تردیدهایی که وقتی آفتاب حقیقت تابیدن میگیرد، خواننده را ساعتها با خود درگیر میکند.
قصه شبِ بازی در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ اتفاق افتاده است. ماجرا مربوط به قتل یکی از چهرههای نزدیک به سازمان مجاهدین خلق است که قاضی پرونده نیز با آن درگیر است. قصه هرچه پیش میرود، زوایایی از آن روشن میشود که حیرت خواننده را بیشتر میکند و در پایان وقتی کتاب تمام میشود، قصه در درون خواننده تمام نمیشود! تقویزاد در این رمانش که بهتازگی روانه بازار کتاب شده، نثری مستحکم ساخته و با رفت و برگشتهای داستانی، کتاب را برای خوانندگان جذاب کرده است. ماجرای عشق پنهان کتاب، سرنخهای بسیاری در خود دارد که خواندن با دقت هر خوانندهای را طلب میکند.
کارلوس روئیث ثافون، نویسنده اسپانیایی در جلد اول از چهارگانه «گورستان کتابهای فراموش شده» با عنوان «سایه باد» داستانی سراسر معمایی و رازآلود خلق کرده که هرخوانندهای را درگیر میکند. او دراین کتاب قصه را از زبان پسربچهای که با کتابی از یک نویسنده گمنام آشنا شده، تعریف میکند ودرجستوجوی این نویسنده، خواننده هم به تاریخ سفرمیکند وهم با معماری و جغرافیای شهر بارسلون آشنا میشود. این رمان حجیم ۷۴۴ صفحهای به قدری خوشخوان و جذاب است که خواننده متوجه گذر صفحات کتاب نمیشود و برای حل معمای خولین کاراکس که نویسنده گمنام داستان است، صفحات رایکی پس ازدیگری رد میکند. تعدد شخصیتهای داستان، خواننده را وارد هزارتویی جذاب میکند که نمیتواند چشم از صفحات این کتاب معمایی و رازآلود که در بارسلون نیمه قرن بیستم میگذرد، بردارد.
«فیل در تاریکی» اثرقاسم هاشمینژاد را بسیاری، مهمترین اثر پلیسی ادبیات ایران دانستهاند. رمانی که در سالهای پیش از انقلاب نوشته شده و به دلیل سانسور، اجازه انتشار نداشته است و بعد ازپیروزی انقلاب هم مدتی به دلیل اینکه آثار پلیسی اجازه انتشار نمییافتند، منتشرنشدولی درنهایت سال۹۸ازسوی نشرهرمس روانه بازار کتاب شد. این کتاب با وجود درونمایه معمایی و رازوارگی آن، بیشتر بر مفهوم جنایت و تقابل میان خیر و شر تاکید دارد. داستان درباره باند تبهکاری است که مخفیانه مواد مخدر به کشور وارد میکردند و در این ماجرا فردی بیاطلاع را به قتل میرسانند.
برادر مقتول درپی انتقام برمیآید و با ساختار فاسدی روبهرو میشود که... قاسم هاشمینژاد با این داستان تلاش کرده تا نقدی به فضای رایج در ادبیات داستانی وارد کند و نشان دهد علاوهبر فرم، چیزهای دیگری نیز اهمیت دارد وباید به آنها نیز توجه کرد. این اثربه دلیل غلبه نگاه فرمزده در ادبیات و همچنین پیروی نکردن از الگوی داستانهای مرسوم در آن دوره، سالها از سوی روشنفکران در بایکوت قرار گرفت، زیرا آنها معتقد بودند اثر هنری باید در خدمت تودهها باشد.
«زمان اشتباه، مکان اشتباه» اثر جیلیان مکآلیستر از آن کتابهایی است که یقه خواننده را میگیرد و با خود به دل قصهای که با تم سفر در زمان نوشته شده میبرد. مکآلیستر این داستان را که معمایی عجیب بر آن سایه افکنده در انگلستان و شهر لیورپول خلق کرده است. نکته جالب این داستان این است که نویسنده به اسم معما، چیزی را از خواننده مخفی نکرده و خواننده پابهپای شخصیت داستان معماهای داستان را کشف میکند و هر قدر بیشتر در زمان به گذشته سفر میکند، حیرتش بیشتر میشود.
قصه این کتاب بر پایه یک قصه جنایی نوشته شده که شخصیت قهرمان داستان نمیتواند پی به اصل آن ببرد مگر اینکه به گذشتههای دور سفر کند. حالا برایش امکانی فراهم شده تا سفری در زمان را آغاز میکند بلکه پرده از رازی که بر زندگیاش سایه افکنده بردارد. جنایتی که از یک تصمیم کوچک آغاز شده و اثر آن در سالهای بعد تبدیل به جنایتی بزرگ شده است. نکته جالب دیگری که درباره این کتاب باید گفت، این است که درونمایه تربیتی کتاب برای پدر و مادرهایی که دغدغه تربیت فرزند دارند، نکته مثبتی است که میتوانند در کنار خواندن یک داستان معمایی از آن نیز استفاده کنند.
منبع: جامجم