به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: وقتی درباره زبان فارسی با او به گفتگو مینشینی، افتادگی او در کنار شیرینی کلام و دریای عمیق دانستهها و داشتههای ادبیاش تو را آن چنان در بر میگیرد که گذر زمان را حس نمیکنی. ژاله آموزگار یگانه، دارنده نشان لژیون دونور از دولت فرانسه و جایزه سرو ایرانی (در زمینه میراث فرهنگی)، متولد ۱۲ آذر ۱۳۱۸ در خوی است. او پژوهشگر ایرانی فرهنگ و زبانهای باستانی است که بیشتر اهالی ادبیات او را علاوه بر زبان شناس به عنوان اسطوره شناس برجسته نیز میشناسند. او دکتری زبانهای باستانی را از دانشگاه سوربن گرفت و تا امروز بیش از ۳۰ سال در دانشگاه تهران تدریس کرده است. آموزگار همچنین عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که در زمینههای تألیف، ترجمه و مقالات پژوهشی آثار فراوانی را خلق کرده که نام بردن از این آثار در این نوشته کوتاه نمیگنجد چه برسد به توضیح و تفسیر آن.
دکتر ژاله آموزگار درباره خودش در مراسم بزرگداشتی که به پاس تجلیل از او برگزار شده بود، چنین گفته است: خداوند اگر هیچ چیزی به من نداده باشد، این را به من داده که هیچ وقت فکر نکنم واقعا آدم مهمی هستم. در برابر این همه کاری که دانشمندهای درجه یک و تراز اول انجام دادهاند، واقعا کار من هیچ است. این را اصلا تعارف نمیکنم و خدا را شکر اصلا این غرور مرا نگرفته که خیال کنم دارم شاهکار میآفرینم یا کار فوقالعادهای میکنم. من دانشجوی سادهای بودم، فقط درسخوان بودم.
موضوع این است که وقتی من در دانشگاه شاگرد اول شدم، به من برای رفتن به خارج بورس دادند. آن موقع به همه بورس میدادند. هیچ چیز خارقالعادهای در من نیست. آدم وقتی دور و برش کسانی باشند که هیچ چیز ندانند، خب مثل این است که در شهر کورها آدم یک چشمی پادشاه است. وقتی فردی در دور و برش باید جوابگوی عدهای باشد که فاضلاند و عالماند و هم خودش را یک کم بالا بکشد. اینها همه شانسهایی بود که من داشتم. به قول معروف، آهنگر آهن میزند، ما هم اگر قرار است کاری بکنیم باید بنویسیم.