به گزارش مجله خبری نگار،و به نقل از بیزینس اینسایدر، «کاتیا اچازارتا» (Katya Echazarreta) یک مهندس برق و فضانورد ۲۸ ساله مکزیکی است. او اولین زن متولد مکزیک به شمار میرود که در سال ۲۰۲۲ به فضا رفت.
وبسایت بیزینس اینسایدر، گفتوگویی را با اچازارتا منتشر کرده است که آن را در این گزارش میخوانیم.
من در گوادالاخارا، مکزیک به دنیا آمدم. دوران کودکی من در آنجا کمی سخت بود؛ نه لزوما به این دلیل که در مکزیک بودیم، بلکه بیشتر به خاطر وضعیت خواهرم بود. خواهر بزرگتر من به ناتوانیهای ذهنی و جسمی مبتلاست. او زمانی که خیلی کوچک بود به مننژیت مبتلا شد و بیماری او را به صرع، فلج نیمی از بدن و ماندن در وضعیت روحی یک کودک هشت ساله دچار کرد.
این اتفاق در دهه ۹۰ رخ داد و مراقبتهای پزشکی لازم در مکزیک برای شخصی مانند خواهرم در دسترس نبود؛ بنابراین هنگامی که هفت ساله بودم، پدر و مادرم تصمیم گرفتند به کالیفرنیا مهاجرت کنند.
این جابهجایی برای من سخت بود؛ بیشتر به این دلیل که انگلیسی بلد نبودم. من همیشه از آن گروه کودکانی بودم که در مدرسه آرامش و خوشحالی پیدا کرده است، اما در آمریکا من ساعتها در کلاس درس مینشستم و همه چیز برای من بیهوده بود، زیرا انگلیسی را نمیفهمیدم. من عقب افتادم و مورد تمسخر قرار گرفتم. این که مورد آزار و اذیت قرار بگیرید، اما چون نمیفهمید آنها چه میگویند، ندانید موضوع چیست، فقط به بدتر شدن شرایط کمک میکند.
یادگیری زبان انگلیسی، اولویت شماره یک من شد. میدانستم اگر قرار است در مورد فضا و علم که همیشه در مورد آنها کنجکاو و مشتاق بودم بیاموزم، باید به زبان مسلط باشم. همه چیز در زندگی من باید به زبان انگلیسی باشد، از کتابها و مقالاتی که میخواندم گرفته تا برنامههای تلویزیونی و فیلمهایی که تماشا میکردم. من فقط با مادرم اسپانیایی صحبت میکردم که هنوز در آن زمان انگلیسی را یاد نگرفته بود.
من در کلاس چهارم که یک سال بعد بود، نحوه برقراری ارتباط با زبان پایه را یاد گرفتم. پیش از کلاس پنجم، در سطح آن میخواندم، مینوشتم و صحبت میکردم. پیش از رسیدن به کلاس ششم نیز در سطح کلاس هشتم میخواندم، مینوشتم و صحبت میکردم.
من در اوایل دبستان یک کلاسور داشتم که قسمتی از آن به سیارههای گوناگون منظومه شمسی اختصاص داشت. اولین رایانهام را که برای کریسمس هدیه گرفته بودم، به چاپگر وصل کردیم و هر زمان که چیز جدیدی در مورد سیارهها یاد میگرفتم، آن را چاپ میکردم و در کلاسورم میگذاشتم. به عنوان مثال، من بخشی در مورد مریخ داشتم و اگر چیز جدیدی در مورد ترکیب، دما، یا طول روز آن یاد میگرفتم، اطلاعات را به آن بخش اضافه میکردم. بنابراین، من مجله علمی کوچکی داشتم که همه آموختههایم را در خود جا داده بود.
کاتیا و کلاسور علمی
پس از آن، علاقه من به فضا و تحصیل در آن رسمیت بیشتری پیدا کرد. زمانی که در دبستان بودم، با نام مادرم برای کلاسهای آنلاین ستارهشناسی ثبت نام کردم. من تکالیف و آزمایشها را انجام دادم و احتمالا هیچکس نمیدانست که یک کودک ۱۲ ساله هستم.
من به «دانشگاه کالیفرنیا لسآنجلس» (UCLA) رفتم و در رشته مهندسی برق تحصیل کردم. پیش از اینکه به صورت تمام وقت استخدام شوم، شغل رویایی خود را در «آزمایشگاه پیشرانش جت» (JPL) ناسا به عنوان کارآموز به دست آوردم.
کار کردن در ناسا برای من ورای حقیقت بود. آزمایشگاه پیشرانش جت، مسئول همه مأموریتهای رباتیک مانند «کنجکاوی» (Curiosity)، «گالیله» (Galileo) و «جونو» (Juno) است که اطلاعات بسیاری را در مورد منظومه شمسی به ما آموختهاند.
هنگامی که به حقیقت کارم بازمیگردم، این لحظات را دارم و متوجه میشوم روز کاری معمولی و کاغذبازی من به مریخنورد کمک میکند تا اولین آزمایش خود را انجام دهد.
در سال ۲۰۱۹، من در مورد برنامه غیرانتفاعی «فضا برای بشریت» (Space for Humanity) شنیدم که هدف آن فرستادن شهروندان فضانورد به فضا بود و بلافاصله درخواست دادم.
من تا سه سال بعد چیزی نشنیدم، اما در آن مدت، یک برنامه آموزشی حوزه فضا را پشت سر گذاشتم که در آن، تمرینهایی را با شرایط ریزگرانش، نیروی گرانش و لباس فضایی انجام دادم.
وقتی از بین ۷۰۰۰ متقاضی بیش از ۱۲۰ کشور انتخاب شدم، دریافتم که باید آموزش روانشناسی را پشت سر بگذارم، زیرا ماموریت من تجزیه و تحلیل کردن تأثیرات فضا بر انسان بود.
این آموزش برای ژوئن ۲۰۲۲ که سرانجام در مأموریت «اناس-۲۱» (NS-۲۱) شرکت «بلو اوریجین» (Blue Origin) به فضا رفتم، بسیار مهم بود. من میخواستم هیجانزده باشم، اما نه در حدی که به استرس یا اضطراب دچار شوم. یاد گرفتم چگونه هر زمان که احساس آرامش دارم، خود را در کپسول فضایی تجسم کنم تا حضور در کپسول با آرامش تداعی شود. این ایده کار کرد.
کاتیا در فضاپیمای شبیهسازیشده
درک کردن این موضوع بسیار باورنکردنی است که وقتی به فضا میروید، نه تنها مناظر را میبینید، بلکه اولین نفر و یکی از معدود افراد و حتی معدود زنانی هستید که این کار را انجام دادهاید. وقتی در نظر بگیرید که کمتر از ۸۰۰ نفر تا به حال توانستهاند دیدنیهای کنونی را ببینند، ترکیبی از افکار و احساسات گوناگون خواهید داشت و همچنین، به درک گسترده در مورد امتیازی میرسید که در آن لحظه دارید.
من همیشه میدانستم که یک زن مکزیکیالاصل قبلا به فضا سفر نکرده است و مدت زیادی در مورد این موضوع وسواس داشتم. من درباره «خوزه هرناندز» (José Hernández)، «الن اوچوآ» (Ellen Ochoa) و «رودولفو نری ولا» (Rodolfo Neri Vela) اولین شخص مکزیکیتبار که نزدیک به ۴۰ سال پیش به فضا سفر کرد، میدانستم و آگاه بودم که همه اینها خیلی وقت پیش اتفاق افتادهاند؛ بنابراین وقتی برای این کار انتخاب شدم، فهمیدم این چیزی نیست که فقط برای من اهمیت زیادی داشته باشد، بلکه برای کل جامعه بسیار مهم است. من فهمیدم که بار بزرگی برای حمل کردن دارم و باید این توجه جدید را با احترام مدیریت کنم.
من از آن زمان، بنیاد «Fundación Espacial» را راهاندازی کردم که فرصتهایی را برای مردم جوامع ما فراهم میآورد تا صنعت فضایی را کشف کنند.
این بخشی از کار من شده است که نه تنها کمک کردن به دیگران را برای احساس الهام بخشیدن ادامه دهم، بلکه روزنههای بیشتری را باز کنم تا دیگران بتوانند طوری به چنین چیزی دست یابند که مانند قبل، ۴۰ سال طول نکشد.