کد مطلب: ۵۰۶۳۰۱
۰۷ مهر ۱۴۰۲ - ۲۲:۵۱
گفتگو با جواد معصومی، کارشناس مسائل غرب آسیا

عادی سازی روابط ریاض- تل‌آویو در کوتاه مدت امکان پذیر نیست

تمایل عربستان سعودی برای عادی سازی روابط با افراطی‌ترین دولت رژیم صهیونیستی، نه تنها اعتبار خادم حرمین شریفین را افزایش نمی‌دهد، بلکه وجهه این کشور را در بین مسلمانان تضعیف خواهد کرد که آرمان فلسطین را در ازای منافع محدود عربستان به قیمت پایین فروخته است.

به گزارش مجله خبری نگار/الوقت: پس از ماه‌ها مذاکرات مقامات ارشد آمریکا با حاکمان عربستان سعودی برای کشاندن این کشور به سمت عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، به نظر می‌رسد عربستان گزینه بعدی پیوستن به توافق «آبراهام» است و اظهارات خوش بینانه محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی نشان داد که مواضع دو طرف به همدیگر نزدیک شده است. همزمان هیئت سیاسی سعودی هم پس از سه دهه به کرانه باختری سفر کرده است تا با مقامات تشکیلات خودگردان گفتگو کند که به اذعان کارشناسان، این اقدام یک پیام اطمینان‌بخش برای فلسطینی‌هایی است که نسبت به عادی‌سازی قریب‌الوقوع روابط میان ریاض و تل‌آویو نگران هستند. با این حال، مخالفت گسترده افکارعمومی جهان عرب و ملت فلسطین با سازش، مسیر سعودی‌ها را سخت کرده است.

برای بررسی ابعاد عادی سازی ورابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی، با جواد معصومی، کارشناس مسائل غرب آسیا گفتگو کرده‌ایم.

سعودی‌ها در ماه‌های اخیر مواضع دو پلهوی زیادی اتخاذ کرده‌اند. در نشست اخیر سازمان ملل چکیده آن روی داد، درحالی که وزیر خارجه عربستان در سخنرانی خود از پایبندی به طرح صلح عربی سخن گفت، اما بن سلمان مذاکره با آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها را رو به پیشرفت دانست. تحلیل شما از استراتژی اصلی عربستان در مورد عادی سازی چیست؟ اهداف و پیام سفر هیئت سعودی به کرانه باختری چیست؟

بن سلمان قصد دارد در ازای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی امتیازات راهبردی از جمله توافق امنیتی با آمریکا، غنی سازی اورانیوم در عربستان را بتواند به دست آورد. از طرفی، سعودی‌ها سعی دارند تا سیمای خود در جهان عرب را که ادعای رهبری آنرا دارند، هم حفظ کنند. بنابراین، در این زمینه برای تحقق خواسته‌های خودشان صرفا به مذاکرات اکتفا نکردند و دنبال مسیر‌های جایگزین هستند و شروطی از جمله موازنه مثبت در روابط با قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را اتخاذ کردند. در حوزه فناوری هسته‌ای برای ساخت نیروگاه با شرکت روس اتم و همچنین با چینی‌ها گفتگو‌هایی انجام داده‌اند. مجموع این تحولات سبب شده تا مواضع ریاض در میز مذاکرات با واشنگتن و تل‌آویو تقویت شود و به نوعی با آمریکایی‌ها با کارت رژیم صهیونیستی بازی می‌کند و سفر هیئت سعودی به کرانه باختری هم در راستای همین مواضع عربستان انجام می‌شود.

به نظر می‌رسد که مقامات عربستانی می‌خواهند متفاوت از عملکرد اماراتی‌ها حداقل حمایتی از جانب فلسطینی‌ها را به دست آورند. اولا آیا با این تحلیل موافقید؟ و اگر اینگونه است این پرسش پیش می‌آید که در سال‌های اخیر با حاشیه رفتن تشکیلات خودگردان از کانون تحولات فلسطین و قدرت گرفتن مقاومت (که با هرگونه سازش کاملا مخالفند و در نشست رهبران مقاومت در بیروت نیز مجدداً این موضع تکرار شد) سعودی‌ها چگونه می‌خواهند برای ملت فلسطین نسخه‌ای قابل پذیرش بپیچند؟

عربستان برای حفظ چهره خود در جهان اسلام، دنبال ارائه نسخه تشکیل دو دولتی است، اما این طرح هم از خواسته و شروط اصلی ملت فلسطین فاصله زیادی دارد. اگر در کوتاه مدت دولت فلسطین اعلام موجودیت کند، این کار باعث می‌شود تا حاکمان سعودی در داخل عربستان بتوانند افکارعمومی را نسبت به روند عادی سازی توجیه کنند.

از طرفی، در داخل سرزمین‌های اشغالی هم کابینه به شدت افراطی سر کار است و افرادی مانند ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی و بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی با سیاست‌های نژادپرستانه‌ای که دارند، با پیشنهادات عربستان موافقت نخواهند کرد.

نکته مهم دیگر این است که الان ملت فلسطین به گروه‌های مقاومت اعتقاد راسخی دارند و با عملیات‌های ویژه‌ای که علیه صهیونیست‌ها انجام می‌دهند محور مقاومت قدرتمندتر شده است و هیچگونه سازش را نمی‌پذیرد.

از سوی دیگر، وضعیت کابینه اسرائیل و جامعه صهیونیستی بسیار ملتهب است و حتی احتمال جنگ داخلی در آن وجود دارد. بنابراین، به طور کلی نسخه‌ای که سعودی‌ها پیشنهاد خواهند داد از طرف مقاومت و تندرو‌های صهیونیستی مورد استقبال قرار نخواهد گرفت و روند عادی سازی روابط به این زودی محقق نخواهد شد.

اگر از جنبه دیگری به قضیه نگاه کنیم پای مسائل ژئوپلتیکی و اقتصادی در ماجرای عادی سازی عربستان و اسرائیل بسیار پررنگ است به ویژه طرح کریدور تجاری که از هند شروع و با گذشتن از امارات و عربستان به بنادر اسرائیل در مدیترانه و سپس اروپا می‌رسد. کارشناسان این طرح را پروژه‌ای اساساً آمریکایی برای مقابله با طرح کمربند جاده چین می‌دانند حال اینکه عربستان به دنبال نقش آفرینی در طرح چینی‌ها هم هست. آیا مشارکت در طرح آمریکایی ریاض را از مشارکت در طرح چینی باز نمی‌دارد؟

همه طرح‌های مربوط به کریدور‌های حمل و نقل بین‌المللی که مطرح می‌شود باید به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه بودن باشد تا در حداقل زمان ممکن بتواند کالا‌ها را جابجا کند. طرحی که اخیرا هند و آمریکا ارائه دادند اصول حمل و نقل به لحاظ به صرفه بودن و مسیر‌های آن و موضوع اقتصادی رعایت نشده است و بیشتر شبیه توصیه سیاسی است. آمریکا با این پیشنهاد چند هدف را دنبال می‌کند، اولا می‌خواهد روابط خود را با هند ترمیم کند و هزینه‌های آن نیز از جیب امارات و عربستان پرداخت می‌شود تا از این طریق، روابط هند با چین و روسیه در چارچوب سازمان همکاری شانگ‌های و بریکس را تضعیف کند. دوم، واشنگتن سعی دارد تا تقابل راهبردی بین هند و چین ایجاد کند تا با سنگ اندازی در مسیر احداث جاده ابریشم چین، صادرات هند را جایگزین رقیب خود کند.

از طرفی، بین امارات و عربستان هم که به تازگی عضو بریکس شدند بین این کشور‌ها هم اختلاف ایجاد می‌کند و از مسیر عادی سازی روابط زمینه حمل و نقل بین‌المللی را فراهم می‌کند تا از طریق این کریدور، درآمد‌های مصر را از طریق دور زدن کانال سوئز، به نفع تل‌آویو مصادره کند.

همچنین، آمریکا با این اقدامات می‌خواهد رقیبی در مقابل بریکس ایجاد کند تا از گسترش جهانی آن جلوگیری کند. همچنین درصدد ایجاد رقابت و جا انداختن رژیم صهیونیستی در غرب آسیا است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که بعید است کریدور هند تا اروپا اجرایی شود، زیرا حمل و نقل در این کریدور مقرون به صرفه نیست و کریدور‌های ریلی مانند جاده ابریشم تعریف شده است و آسیا را به اروپا وصل می‌کند و چین اجازه احداث طرح آمریکا را نخواهد داد؛ لذا پیشنهاد ابتکاری آمریکا، عملیاتی نیست و سعودی‌ها هم، چون به این مسئله واقف هستند از این طرح به عنوان کارت بازی با آمریکا استفاده می‌کنند.

جامعه عربستان به عنوان یک جامعه در حال پوست اندازی معرفی شده و حداقل بخش زیادی از جمعیت جوان با اصلاحات بن سلمان همدلی دارد. ایا در قضیه عادی سازی هم اینگونه است؟ به نظر شما جامعه با قضیه عادی سازی چگونه برخورد می‌کند و آیا محمد بن سلمان نگرانی از این بابت ندارد؟

الان برخی سیاسیون سعودی معتقدند که عربستان با عادی سازی روابط در مسیری حرکت می‌کند که هدف نهایی آن نامعلوم است، زیرا مردم با این طرح موافق نیستند. مخالفان و رقبای داخلی بن سلمان هم بر این باورند تلاش‌هایی که ولیعهد برای همسو کردن جوانان با طرح‌های خود انجام می‌دهد، برای بقای تاج و تخت حکومت خودش است و این روند عادی سازی هم در واقع دستاورد خودخواهانه شخصی اوست که نهایتا به زیان فلسطینی‌ها ختم خواهد شد. چون فلسطین ماهیت عربی و اسلامی دارد و بعید است که افکارعمومی عربستان با این قضیه کنار بیایند و مخالفان سیاسی بن سلمان هم سعی دارند تا مردم را نسبت به عواقب این سازش آگاه کنند.

در آمریکا بحث‌ها و نگرانی‌هایی در مورد خطرات پذیرش شرط عربستان در مورد انعقاد توافق امنیتی وجود دارد و از سوی دیگر کابینه تندرو صهیونیستی نیز نشان داده که حاضر به دادن کوچکترین امتیازی به فلسطینیان نیست. با این شرایط چشم انداز شما از عادی سازی در کوتاه مدت چیست؟

تل‌آویو از عادی سازی روابط با عربستان سعودی، به دنبال الحاق به نظم اقتصادی و سیاسی منطقه است تا مسیر کشور‌های دیگر به روند سازش را باز کند. نتانیاهو به خوبی می‌داند که ریاض در بین کشور‌های محافظه کار سنتی جایگاه والایی دارد و درصدد است از طریق نمایش برقراری روابط سیاسی با عربستان، وارد یک ساز و کار منطقه‌ای شود.

ولیعهد سعودی هم سعی دارد تا روابط متوازنی را با تمام قدرت‌های منطقه‌ای برقرار کند، ولی ریاض برای اولین گام در مسیر توسعه اقتصادی خود، نیازمند تامین حداکثری امنیت و تنش صفر با همسایگان است و بحث صلح یمن هم در این راستا انجام می‌شود. متغیر‌هایی مانند تعهد آمریکا به حفظ برتری نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه و مخالفت مقامات صهیونیستی با غنی سازی اورانیوم در عربستان، نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و عادی سازی روابط عربستان با ایران، موجب شده تا ریاض برای عادی سازی روابط با تل‌آویو در کوتاه مدت تمایلی نداشته باشد.

لذا؛ گزاره‌هایی که وجود دارد نشان می‌دهد که پیوستن عربستان به توافق آبراهام فعلا به حالت تعلیق درآمده است، ولی اصل پروژه صلح بین اسرائیل و عربستان همچنان در جریان است و به نظر نمی‌رسد که تغییر راهبردی در سیاست‌های رهبران سعودی و صهیونیستی به وجود بیاید و هنوز زود است که بگوییم چه سناریو‌های محتملی در مذاکرات برای پیشبیرد عادی سازی روابط ممکن است رخ دهد. آنچه مسلم است، به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی عربستان، هر چند سایر کشور‌های عربی را هم به این سمت سوق خواهد داد، اما افکارعمومی جهان و دولت‌های الجزایر، قطر و کویت و عمان از این پروژه پیروی نمی‌کنند.

در داخل اسرائیل هم تندرو‌ها بزرگترین مانع اجرای این طرح هستند که خواستار الحاق تمام کرانه باختری به سرزمین‌های اشغالی هستند تا همه فلسطینی‌ها را بیرون برانند و مجموعه این مشکلات در مسیر عادی سازی روابط اخلال ایجاد خواهد کرد.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر