احساس همدردی ما نسبت به فوت یک مادر در سانحه اتوبوس یا فوت یک پدر بر اثر بیماری صعبالعلاج و سوگواری برای او بسیار زیاد است در حالی که در برابر فوت و مرگومیر صدها بیمار کرونایی در جهان، چنین احساسی نداریم.
به گزارش مجله خبری نگار همیشه برای ما دردناک و زجرآور بوده زمانی که میشنیدیم در تصادف رانندگی ناشی از بیاحتیاطی راننده اتوبوس سه نفر فوت کردند و در بین فوتشدهها یک مادر و فرزند هم حضور داشتند که فرزند از داشتن نعمت مادر محروم شده یا ناراحتی وصفناشدنی بر ما چیره میشد زمانی که متوجه میشدیم پدر یک خانواده به خاطر ابتلا به بیماری صعبالعلاج بعد از مدتها درگیری و گرفتاریهای ناشی از آن دار فانی را وداع گفت و دردناکتر زمانی میشد که میفهمیدیم آن خانواده با مشکلات عدیده اقتصادی هم مواجه است. در این لحظه حساس هر انسانی با وجود ذرهای انسانیت سعی میکرد تا آنجایی که میتواند و به هر طریق مالی و غیرمالی، التیامبخش شرایط سخت آنها باشد.
طی چند روز اخیر آمار فوتیهای ناشی از ویروس کرونا روزانه از مرز ۴۰۰ نفر گذشته و هر سه دقیقه حداقل و تاکید میکنم حداقل یک خانواده داغدار میشود اما مثل مواردی که قبلتر مطرح شد (فوت یک مادر در سانحه اتوبوس یا فوت یک پدر بر اثر بیماری صعبالعلاج) تاثربرانگیز نیست.
اواخر سال گذشته (۱۳۹۸) زمانی که اولین بار شنیده شد که دو فرد سالخورده در قم به علت بیماری کرونا فوت کردهاند، حس همدردی بسیار بالایی به همه دست داد و تصمیمگیران برای موارد فوت حدود ۲۰۰ نفر در روز سیاستهای سختگیرانهای مانند منع آمد و شد، تعطیلی شهر، محدودسازی کسبوکارها، برنامههای هشداردهنده رسانهای و آگاهسازیهای مکرر صداوسیما در پیش گرفتند. اما برای شرایط بسیار سختتری که الان در حال تجربه آن هستیم جدیتی همانند گذشته وجود ندارد.
جوزف استالین میگوید: «مرگ یک انسان مصیبت است اما مرگ چند ده نفر یا چند صد نفر فقط آمار است.»
احساس همدردی ما نسبت به فوت یک مادر در سانحه اتوبوس یا فوت یک پدر بر اثر بیماری صعبالعلاج و سوگواری برای او بسیار زیاد است در حالی که در برابر فوت و مرگومیر صدها بیمار کرونایی در کشور و میلیونها بیمار کرونایی در جهان، چنین احساسی نداریم.
این یکی از نقاط ضعف استفاده از اعداد به جای مردم است. اعداد از یک جایی به بعد ارتباط خود را با مردم و انسانیت انسانها از دست میدهد. فقط ماهیت عددی خود را حفظ میکند و معنا و مفهوم واقعی خود را حفظ نخواهد کرد.انسانها بیشتر موجوداتی عینیتگرا هستند و آنچه را که میبینند دنبال میکنند، اگر چیزی که میبینیم انسانی نیازمند باشد شتابان به کمک او خواهیم شتافت و اگر چیزی که میبینیم اعداد و ارقام باشد شتاب چندانی برای کمک وجود نخواهد داشت.
به اعتقاد «استالین» اعداد بزرگ گاهی به صورت نمادی از پول یا محصولات به کار میروند و این عامل باعث کاهش توانایی ما برای ابراز همدردی است.
اگر پدر یک خانواده شغل خود را از دست بدهد و این مساله تاثیر زیادی بر زندگی آنها داشته باشد، این را یک شکست با بار عاطفی عمیق میخوانیم اما تصمیم به اخراج ۱۵۰۰ هزار نفر از کارکنان شرکتی بزرگ با فهرستی طولانی، دیگر آنچنان ملموس و دردناک نیست غافل از اینکه این بار به جای یک خانواده، ۱۵۰۰ خانواده دچار مشکل معیشت شده و این اخراج را فقط اقدامی برای دستیابی به اهدافی مشخص از سوی آن شرکت تلقی میکنیم که باید انجام شود.
در این حالت عددها دیگر بازنمود افرادی نیستند که کار میکنند تا خرج خانوادههایشان را بدهند بلکه نمادهای انتزاعی هستند که در محاسبهها استفاده میشوند. به قول استالین: «مرگ یک انسان مصیبت است اما مرگ چند ده نفر یا چند صد نفر فقط آمار است.»
نکته پایانی
به خود هر روز یادآوری کنیم که تکتک کسانی که در معرض آسیب کرونا قرار میگیرند، خواسته و ناخواسته، آگاهانه و غیرآگاهانه با رعایت پروتکل و بدون رعایت آن همانند مادر در تصادف اتوبوس و پدر با بیماری صعبالعلاج، میتوانند شادیآفرین و رونقبخش یک خانواده باشند. هر عدد نماد یک انسان است و نه فقط یک عدد.
هر کس در هر نقش و مقام باید تلاش کند با این عددها خو نگیرد و اعداد جایگزین نگاههای عاطفی و انساندوستانه نشوند: شهروند در مقام رعایت دستورالعملها، رسانه در مقام ایجاد حساسیت و ارائه آموزشها، سیاستگذار در مقام اتخاذ سیاست درست و به موقع و… .