به گزارش مجله خبری نگار، برنهام که پیشتر دو بار برای کسب رهبری حزب کارگر تلاش کرده بود، این بار نیز با لحنی آشکارتر از گذشته نسبت به آینده حزب هشدار داده و گفته است فضای کنونی در حزب، ترکیبی از «ترس، بیگانگی و دلسردی» ایجاد کرده است. او تصریح کرده است که بازگشت به «روشهای قدیمی وستمینستر» و ادامه مسیر بدون تغییر بنیادین، چشمانداز جذابی برای حزب کارگر و کشور نیست و میتواند به تهدیدی موجودیتی برای این حزب بدل شود.
این مواضع در حالی مطرح میشود که برنهام در مصاحبه با روزنامه دیلیتلگراف تأیید کرده است نمایندگانی از حزب کارگر در ماههای اخیر او را برای ورود به صحنه رهبری ترغیب کردهاند. هرچند او تأکید کرده تصمیمگیری درباره این موضوع بر عهده دیگران است و خود در حال حاضر برنامهای برای بازگشت فوری به پارلمان ندارد، اما اذعان کرده که همچنان «آرزوی نخستوزیری» را در ذهن دارد. همین جمله کافی بود تا موجی از تردید و گمانهزنی درباره آینده رهبری حزب بهراه افتد.
برنهام همزمان مجموعهای از ایدههای اقتصادی و اجتماعی را نیز مطرح کرده است که فاصلهگیری از رویکرد میانهرو دولت استارمر را به نمایش میگذارد؛ از جمله بازگرداندن نرخ ۵۰ پنس مالیات بر درآمدهای بالا، اصلاح مالیات بر خانههای گرانقیمت در جنوب انگلستان بر اساس ارزشگذاری جدید، و افزایش نقش عمومی در حوزههای مسکن، انرژی، آب و حملونقل. او همچنین از اصلاحات انتخاباتی از طریق نظام نمایندگی تناسبی و همکاریهای احتمالی با لیبرالدموکراتها و حتی جرمی کوربین سخن گفته است.
در مقابل، مقامهای دولت تلاش کردهاند این تحرکات را بیاهمیت جلوه دهند. استیو رید، وزیر مسکن انگلیس، در گفتوگو با اسکاینیوز گفت نخستوزیر به «انتقادها و حملات عادت دارد» و یادآور شد که استارمر «این حزب را از زمین بلند کرد و به پیروزی انتخاباتی تاریخی رساند». او ضمن تمجید از عملکرد برنهام در مقام شهردار منچستر، تأکید کرد که جایگاه رهبری حزب «موضوعی برای وستمینستر» است و نه برای دولت محلی.
با این حال، واقعیت این است که حزب کارگر در ماههای اخیر با نشانههای جدی از فرسایش سرمایه سیاسی مواجه شده است. نتایج تازه نظرسنجیها نشان میدهد میزان رضایت از عملکرد استارمر کاهش یافته و حزب کارگر در برخی شاخصها عقبتر از حزب راستگرای اصلاح قرار گرفته است. این تغییر آرایش سیاسی، در کنار نارضایتی بخشی از اعضا از سیاستهای اقتصادی دولت، شکافهای درونحزبی را برجستهتر کرده است.
استعفای آنجلا رینرز، معاون رهبر حزب، نیز بحران دیگری در صفوف کارگریها ایجاد کرده و رقابت برای جانشینی او صحنهای تازه از کشمکشهای داخلی گشوده است. در این شرایط، ورود برنهام به عرصه مباحث رهبری میتواند بهعنوان نشانهای جدی از آمادگی بخشی از حزب برای عبور از استارمر تعبیر شود، حتی اگر این موضوع هنوز بهطور رسمی اعلام نشده باشد.
تحلیلگران معتقدند که استارمر اکنون با دو چالش توأمان مواجه است؛ از یک سو فشار بیرونی ناشی از صعود جریان راستگرای افراطی در جامعه انگلیس و تداوم بحرانهای اقتصادی، و از سوی دیگر فشار درونحزبی از سوی چهرههایی مانند برنهام که راهبرد کنونی حزب را ناکافی میدانند. هرچند ساختار سیاسی و موانع قانونی، از جمله لزوم استعفای برنهام از شهرداری و پیروزی در انتخابات میاندورهای، مانع از شکلگیری یک رقابت فوری میشود، اما نفس طرح موضوع رهبری نشاندهنده شکافی است که میتواند بهمرور زمان عمیقتر شود.
در کل جایگاه سیاسی استارمر بیش از هر زمان دیگری متزلزل به نظر میرسد. او که تنها یک سال پس از پیروزی انتخاباتی در موقعیتی برتر بود، امروز با پرسشهای جدی درباره تواناییاش برای حفظ انسجام حزب و پاسخ به مطالبات جامعه روبهرو است. تداوم این روند میتواند به بحرانی در حزب حاکم بینجامد که معلوم نیست استارمر را تا پایان دوره پارلمان همراهی یا راه را برای رقابتی تازه درون حزب باز کند.