به گزارش مجله خبری نگار، یکی از پربازدیدترین ویدئوهای شبکههای اجتماعی در چند روز اخیر، مربوط به مینی اسکانیای ساخته شده توسط یک نوجوان نیشابوری است. این خودروی دو سرنشین، طراحی فوق العادهای دارد و واکنشهای زیادی را در پی داشته است. در مینی پرونده امروز زندگیسلام با «محمدامین مرشدلو» هنرآموز رشته مکانیک شهر خور که در پایه یازدهم مشغول تحصیل است، درباره ماجراهای ساخت یک دستگاه خودروی مینی اسکانیا صحبت کردیم.
از او میپرسم که تصمیمش برای ساخت این خودرو به چه زمانی برمیگردد که میگوید: «من از ۱۰ سالگی به ساخت کاردستی علاقه داشتم. بیشتر کاردستیهایم در حوزه خودرو و موتور بود. سال ۹۸ یک خودروی چوبی درست کردم. اوایل سال ۱۴۰۱ تصمیم به ساخت خودروی مینی اسکانیا گرفتم و الان دقیقا یک سال است که بدون امکانات و هیچ حمایتی روی آن کار میکنم تا آن را بسازم و موفق شدم».
مرشدلو درباره مشخصات فنی این خودرو میگوید: «این خودرو با نیروی محرکه موتورسیکلت ۱۲۵ سیسی هوندا کار میکند که البته تقویتهای زیادی روی آن انجام دادم. در مرحله آزمایش توانست سرعت ۶۵ کیلومتر در ساعت و تحمل بار ۳۰۰ کیلوگرم را به ثبت برساند، اما الان سرعت را به ۷۵ کیلومتر در ساعت رساندم. قابلیت حرکت روی ۳ چرخ را دارد. بدنهاش، ورق ضد زنگ است. گیربکس ۵ سرعته دارد. لاستیکهایش هم مربوط به پراید است و سیستم جلوبندی آن هم ترکیب ۲ خودروی پراید و پیکان است. ارتفاع این اسکانیا تقریبا ۲ متر است. ۳۰۰ کیلو وزن خالص خود خودرو است و ۳۰۰ کیلو هم بار روی آن گذاشتم و آزمایش کردیم که توان تحمل آن را داشته باشد. از نظر من بیشتر هم جواب میدهد، ولی، چون آزمایش نکردیم، همان ۳۰۰ کیلو را میگویم».
«من دانشآموز نیستم، خیلی از سایتها و در فضای مجازی به اشتباه زدند که دانشآموزم. من هنرجو هستم و رشتهام مکانیک و برق خودرو است». او ادامه میدهد: «به این رشته آمدم، چون علاقه زیادی به آن داشتم و میخواستم بهصورت علمی با وسایل مکانیکی بیشتر آشنا شوم، نحوه کارکردش را باطرحها و الگوها بدانم و ...».
«تنها افرادی که تا امروز من را حمایت کردند، فقط خانوادهام بودند. اگر تشویقهای آنها نبود، من هیچ وقت موفق نمیشدم». او درباره هزینههای ساخت این اسکانیا هم میگوید: «هزینهاش بهخاطر این که قطعات را بهصورت یک جا نخریدم و هر قطعه را از یک جایی خریدم، دقیق حساب نکردم. همه هزینهها را پدرم داد و ساخت آن کامل با من بود. کم کم از پدرم پول میگرفتم، میرفتم از نیشابور یا مکانیکیها و فروشگاههای لوازمیدکی در مشهد، قطعات را میخریدم. پدرم راننده کامیون است و روی خودروی مردم کار میکند.»
از او میپرسم که آیا در این مدت از کسی راهنمایی گرفته که میگوید: «این جا کسی بلد نبود که بتوانم از او راهنمایی بگیرم. چند نفری هم که از خودرو سردرمیآوردند، فقط میخواستند من را ناامید کنند. مثلا میگفتند که به چه چیزهایی ذهنت را درگیر میکنی، وقتت را هدر نده، به درس خود برس و برو دنبال کارهای دیگر. یک جورهایی میخواستند من را منصرف کنند. سختترین قسمت ساخت این خودرو، شاسی و سیستم تعلیق جلوی آن بود؛ چون باید خیلی دقیق میبود و چندین بار هم شکست خوردم و آنقدر شکل آن را تغییر دادم تا به نتیجه رسیدم و ناامید نشدم.»
از او میپرسم که آیا خودروی سواری هم دارند که میگوید: «ما یک پراید داریم، اما این اسکانیایی که من ساختم هم امنیتش بیشتر است و هم میدانم اگر خراب شد، باید دقیقا چه کار کنم تا سریع درست شود. خودروهای داخلی را میشود خیلی بهتر کرد. هم از نظر پلتفرم، هم مصرفشان و هم فنیشان قابل ارتقا ست. امیدوارم کسی به فکر باشد. من در این سالها، همه اوقات فراغتم را روی همین خودروها و تحقیق درباره ساختشان سپری کردم. در هوای سرد و گرم در حال تلاش برای ساختن این خودرو بودم. من این خودرو را ساختم تا به همه ثابت کنم که میتوانم خودرویی ۱۰ برابر بهتر از این بسازم. هدفم هم این است که از این خودروها بسازم و به جای موتور سه چرخ بفروشم، چون قدرت حمل بار خوبی دارد و ایمنیاش بیشتر است. آپشنهای خیلی جذابی هم میشود به این خودرو اضافه کرد».
از او میپرسم آیا تا امروز، خریداری برای آن پیدا کرده که میگوید: «بخشدار، مسئولان استانی و بعضی از همکلاسیهایم پشت فرمان نشستند و همه میگویند با این که اندازهاش نسبت به خودروهای سنگین کوچک است، ولی رانندگی با آن با خودروهای دیگر یکی است. اگر بتوانم آن را ثبت کنم که عالی میشود. تا حالا چند خریدار بوده که به من گفتند یک قیمتی بگو تا خودرو را بخریم، ولی الان قصد فروش آن را ندارم. مثلا یک نفر از کرج بود که عشق اسکانیا بود، به من گفت من که نمیتوانم اسکانیای واقعی بخرم، ولی حداقل این را میتوانم بخرم و بالای ۲۰۰ میلیون تومان میخواست. هم سن و سالهای خودم هم چندین نفر دنبال این خودرو هستند. یک نفر به من گفت دو تا موتور دارم، هر دو را به تو میدهم، این خودرو را به من بده».
«قبلا دوست داشتم که مکانیک شوم و خودروها را تعمیر کنم، اما الان دوست دارم خودرو بسازم. به خصوص آفرود بسازم، چون در جایی که ما زندگی میکنیم، کوه زیاد است». او درباره پیجهای زیادی که در شبکههای اجتماعی به نامش در چند روز اخیر ساخته شده هم میگوید: «من در شبکههای اجتماعی فقط یک پیج دارم، اما اصلا نمیرسم به همان یکی هم سر بزنم، چون فضای مجازی وقت من را میگیرد. واکنشها در شبکههای اجتماعی به ساخت این خودرو مثلا از ۱۰۰ تا کامنت، ۴ نفر نظر منفی داشتند که این خودرو چیه ساختی، اگر به من هم این وسایل را بدهند، میسازم و ...، ولی ۹۶ درصد دیگر تشویقم میکردند که وقت گذاشتم و این خودرو را ساختم». او در پایان میگوید: «از شرکتهای خودروسازی هیچ فردی با من تماس نگرفته، ولی رسانهها و صداوسیما، میخواهند با من صحبت کنند».
منبع: خراسان