به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: ناکامی سهشنبه شب برابر تیم ملی فوتبال امریکا نشانه روشن تازهای در این خصوص است که مربیان تیم ملی ایران بهرهگیری لازم را از توان بالقوه موجود در این تیم صورت ندادهاند. پیروزی ایران برابر ولز که جمعه گذشته بهدست آمد، برد غرور انگیزی بود و هیجان آن به سبب به ثمر رسیدن هر دو گل ما در وقت تلف شده به بالاترین حد رسید، اما در آن روز بسیار شاد هم نکاتی مشاهده شده بود که نشان میداد فوتبال ایران همچنان قاعدهمند نیست.
کارلوس کیروش هم در هر دو مقطع زمامداریاش بر تیم ملی ایران کوشیده عناصر منطق و حساب و کتاب را بر بازی این تیم و نحوه کار آن حاکم سازد و هیچ چیز را به تصادف نسپارد. با این حال احتیاط مفرط و رویکردهای بیش از حد دفاعی وی و کم بها دادن او به عنصر تهاجم موجب شد تیم ملی ایران حتی در واپسین روزهای سال ۲۰۲۲ و در آستانه صعود تاریخی از گروهش همچنان بر امواج احساس و شور و هیجان سوار باشد و به جای ارائه فوتبالی که از هر گوشه آن منطق میبارد و هر حرکت آن منطبق بر برنامه و طرح و تاکتیک باشد، با لحظه زندگی کند و تاوان آن را با حذف شدن مجدد از مرحله گروهی در پایان دیدار با امریکا بدهد.
سالهاست که تیم ملی کشورمان با شور و شوق توپ میزند و همچنان غریزه فردی و انتخاب شخصی بازیکنانش در جریان مسابقه را پایه کارش قرار میدهد و آنچه در «قطر ۲۰۲۲» در تیم ملی خود دیدیم، استمرار چربش «احساس» بر «منطق» و «شور» بر «تاکتیک» بود. تیم ملی ما معمولاً با احساساش اوج میگیرد و، چون تاکتیک و اجرای علم فوتبال رویکرد نخستاش نیست، هر دستاورد آن چه مثبت و چه منفی تابع علم و منطق و تاکتیک روشن نیست.
همه چیز فوتبال ما با احساس و غریزه و همتهای فردی شکل میگیرد و به همین سبب است که هم به زمان شکست غرق در حیرت میشویم و هم در زمان برد به حالت شوک فرو میرویم، زیرا توقع آن را نداشتهایم. در روز بازی با ولز و در پایان آن دیدار حیرتزدهترین چهرهها را باید در میان بازیکنان و مربیان و مسئولان تیم خودمان جستوجو میکردیم، زیرا بیشتر از هر فردی در جهان از این برد غیرمنتظره به حیرت درآمده بودند.
مادامی که منطق جانشین احساس نشود و تا زمانی که فقط براساس شور و خواهندگی صرف به جلو میرویم، شاید پیروزیهای لحظهای شیرین و توفیقهای مقطعی و فراموش نشدنی هم هر از چندگاهی نصیبمان شود، اما استمراری بر آن متصور نیست و بدون این عنصر (استمرار) و بدون اجرای روشهای علمی هرگز یک تیم چنان اوج نمیگیرد که به جمع بزرگان یک ورزش بپیوندد.
این واقعیت را طی دیدار سهشنبه شب ۸ آذرماه با امریکا در واپسین روز مسابقات گروه دوم جام جهانی بیست و دوم یک بار دیگر حس کردیم. شبی که همه چیز برای راهیابیمان به مرحله حذفی جام جهانی برای اولین مرتبه مهیا بود، اما یک بار دیگر به جای ارائه یک بازی تاکتیکی درست و اجرای روشهای مفید تنها با تکیه بر «احساس»مان باز کردیم و از علم تأسی نکردیم و حساب و کتاب مشخصی درکارمان وجود نداشت. به همین دلیل بود که سردرگم و کم تأثیر توپ زدیم و در مناسبترین موقعیت برای کسب کامیابی، به سوی ناکامی آغوش گشودیم و افسوس ماندگار را بر دلهایمان نشاندیم.