به گزارش مجله خبری نگار، پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی ضمن پرداختن به تحولات معاصر بین المللی، به این مساله اشاره کرده که روندهای جاری بین المللی حاکی از این هستند که دموکراسیِ آمریکایی عملا به یک افسانه دروغین تبدیل شده است. افسانهای که جریانهای سیاسی و رسانهای غربی و وابسته به آمریکا، به انحا مختلف آن را تکرار میکنند و از این طریق، فضای روانی و فکری را در جهان ایجاد کرده اند تا همه مردم دنیا این دروغِ بزرگ را باور کنند.
میدل ایست مانیتور در این رابطه مینویسد:
«روزگار سخت و مشکلی برای مردانی که ادعا میکنند بزرگترین و برترین دموکراسی جهان را دارند ایجاد شده است. آنها در بسیاری از کشورهای دیگر که ساختارهای دموکراتیک داشته اند دخالت کرده اند و در خارج از مرزهای خود، وقایع فاجعه باری را رقم زده اند. ما در حال صحبت از "ایالات متحده آمریکا" هستیم که در هفت دهه اخیر، با توطئه و کودتا و دیگر حربه ها، زمینه را جهت فروپاشی نظامهای سیاسیِ مختلفی فراهم ساخته است که از جمله آنها میتوان به عراق در سال ۲۰۰۳، کودتا در ایران در سال ۱۹۵۳ (کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) و همچنین گواتمالا در سال ۱۹۵۴ و البته کنگو در سال ۱۹۶۰ اشاره کرد.
آمریکاییها در دهههای اخیر جدای از موارد فوق، موارد متعددی از مداخله در کشورهای دیگر جهان را نیز به ثبت رسانده اند. به عنوان مثال "سازمان سیا" در دهه ۱۹۶۰ در جمهوری دومینیکن، ویتنام جنوبی و برزیل مداخله کرد. در سال ۱۹۷۳ نیز آمریکاییها با حمایت از ژنرال "پینوشه"، کودتای نظامی را علیه دولت "سالوادور آلنده" رهبری کردند و موجب ساقط شدن وی از موقعیت قدرت شدند.
بر اساس اسنادی که تقریبا ده سال پیش ازآرشیوهای محرمانه خارج و منتشر شده، "ریچارد نیکسون" رئیس جمهور سابق آمریکا به سازمان سیا دستور داده تا اقتصادهای کشورهای مخالف آمریکا را به ورطه نابودی و سقوط بکشاند. جالب اینکه اینطور به نظر میرسد که اکنون "جو بایدن" رئیس جمهور فعلی آمریکا نیز عملا در حال پیگیری همین دستورکار است و مثلا اقتصادِ افغانستان را به مرز فروپاشی و نابودی کشانده است.
در همین راستا، سازمان سیا تا زمان کودتای ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۳، عملا فشارهای قابل توجهی را علیه اقتصاد شیلی وارد کرد و موجب ایجاد اختلالهای جدی در آن شد. پس از کودتا نیز سازمان سیا و دولت آمریکا از رژیمی خشن و دیکتاتور و کارزارهای تبلیغاتی که پشتیبان آن بودند، حمایت کردند. همه این اقداماتِ دولت آمریکا در شرایطی انجام میگرفت که آمریکاییها به خوبی میدانستند رژیم پینوشه یک رژیم دیکتاتوری سرکوبگر است و هیچ احترامی را برای حقوق بشر و آزادیهای اساسیِ افراد قائل نیست.
حداقل در مورد آمریکا میتوان گفت که مداخلات فراوان این کشور در دیگر کشورها، عملا تاریخِ سیاهی را برای آمریکا ایجاد کرده و اینطور به نظر میرسد که مدام تاریخ در حال تکرار کردنِ خود در مورد این کشور است. در این راستا مثلا میتوان به یک نمونه جدید که همان پاکستان است اشاره کنیم. وقتی "عمران خان" رهبر این کشور با انتقال برخی پایگاههای نظامی آمریکا از افغانستان به داخل پاکستان مخالفت کرد و در عین حال وی سعی داشت تا روابط کشورش با روسیه، چین و ترکیه را حفظ کند، عملا دولت آمریکا هر اقدامی که میتوانست را علیه وی انجام داد و در نهایت با نوعی کودتا موجب برکناری وی از قدرت شد.
اکنون شواهد و اسنادِ زیادی وجود دارند که نشان میدهند ناآرامیهای حاکم بر پاکستان که در نهایت منجر به خروج عمران خان نخست وزیر این کشور از قدرت شدند، همگی با مهندسی سازمان سیا انجام گرفته اند. در واقع، سازمان سیا زمانی که به این جمع بندی رسید که عمران خانم بنای ایستادگی در برابر آمریکا و افشاگری از حقههای کثیف آن را دارد، دستورکارِ برکنار سازی و بدنام کردن وی را در اولویت خود قرار داد. دولت آمریکا در مورد عمران خان و زمینه چینی برای برکناری وی از قدرت تا بدانجا پیش رفت و دست به تبلیغات زد که مردم این کشور (پاکستان) به نوعی به این باور رسیدند که این عمران خان است که مسوول وضعیت آشفته پاکستان و موقعیت اقتصادی نامناسب آن است. به طور کلی در پاکستان کنونی اینطور به نظر میرسد که میتوان دستِ پنهان و مخفی مداخلات نامشروع آمریکا را در هر نقطهای از ساختارها و چهارچوبهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی این کشور دید.
با این همه متاسفانه شهروندان آمریکایی نمیدانند که تمامی این اقدامات به نامِ آنها در حال انجام است. حکومت آمریکا تاکنون بارها در قالب عملیاتهای مخفی و پنهانی در دیگر کشورها مداخله کرده و مردم این کشور نیز تا سالها بعد که برخی اسناد محرمانه از حالت طبقه بندیِ خود خارج شده اند، از انجام این قبیل اقدامات باخبر نشده اند. البته که متاسفانه جریانهای رسانهای آمریکایی نیز در این رابطه آگاهی بخشی لازم را انجام نمیدهند و به نوعی با دولت آمریکا و رویههای نامناسبِ مخفی آن همدستی میکنند.
جالب اینکه اخیرا "جان بولتون" مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در جریان یک برنامه تلویزیونی به "رجب طیب اردوغان" رئیس جمهور ترکیه حمله کرد و حتی از مردم ترکیه درخواست کرد تا هر آنچه میتوانند انجام دهند و کشورشان را از شرِ وی خلاص کنند. وی در گفتگو با شبکه اسکای نیوز، انتقادات شدیدی را از سفر اخیر اردوغان به تهران و شرکت وی در نشست سه جانبه با حضور رهبران ایران، روسیه و ترکیه، مطرح کرد. همین رویکرد بولتون برخی ناظران و تحلیلگران را به شک انداخته که شاید آمریکاییها در آستانه انتخابات سال ۲۰۲۳ ترکیه به دنبال اجرای یک توطئه علیه اردوغان باشند و بخواهند او را نیز از صحنه قدرت سیاستی ترکیه حذف کنند.
با توجه به روابط راهبردی ترکیه با ایران، روسیه، اوکراین، قفقاز، لیبی، سوریه و افغانستان و همچنین موقعیت آنکارا به عنوان متحد آمریکا در سازمان ناتو، به هیچ عنوان عاقلانه نیست که دولت آمریکا بخواهد شبه کودتایی را علیه اردوغان در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۳ ترکیه مهندسی کند تا از این طریق از وجود وی خلاص شود.
با این همه متاسفانه کاخ سفید در سالهای اخیر تصمیمات ویران کنندهای را گرفته که تبعات و نتایج منفی آنها همچنان پابرجا هستند. جو بایدن پیشتر و زمانی که معاون رئیس جمهور آمریکا بود تاکید داشت که آمریکا نباید از طریق کودتا، اردوغان را از صحنه قدرت حذف کند. بلکه این کشور باید حذف وی از طریق فرآیندهای انتخاباتی را در دستورکار قرار دهد.
در این راستا، هنوز معمول و شفاف نیست که برنامه دولت بایدن برای انتخابات سال آتی ترکیه چیست، اما آنچه واضح است این نکته است که به احتمال فراوان سازمان سیا روند تخریب اقتصاد ترکیه به ضرر اردوغان را کلید خواهد زد. دستورکاری که با هدف تهییج مردمِ ترکیه علیه اردوغان دنبال میشود. البته که آمریکاییها نه در مورد ترکیه بلکه در مورد دیگر مخالفان و رقبای آمریکا در عرصه بین المللی نیز به حربههایی نظیر ترویج دروغ و تبلیغات منفی مباردت میورزند و سعی در تضعیف آنها دارند.
تمامی این موراد حاکی از این مساله هستند که عملا وضعیت دموکراسی در جهان رو به زوال است. در این راستا، این ادعا که آمریکا بزرگترین و بهترین دموکراسی در جهان کنونی است، افسانه و دروغی بیش نیست. با این حال، این دروغ به قدری به شیوههای مختلف گفته و تکرار میشود که عملا مردمِ جهان نیز آن را باور میکنند.
دراین میان، برندگان اصلی، نظامهای سیاسی خودکامه و دیکتاتور هستند که تحت حمایت تمام عیارِ کشوری نظیر آمریکا هستند. بازندگان اصلی نیز مردم و شهروندان هستند. در این راستا باید گفت که "دموکراسی آمریکایی" به یک توهم و دروغِ کامل تبدیل شده و این مساله همه ما انسانها را فارغ از اینکه در کجایِ جهان زندگی میکنیم تحت تاثیر قرار میدهد.»