به گزارش مجله خبری نگار، والدین خوب برای این که از رشد موفق و شاد کودکشان مطمئن شوند، تمام تلاش خود را به کار میگیرند. همان طور که مشخص است، دوستی نه تنها در رفاه کلی یک فرد نقشی کلیدی ایفا میکند بلکه رضایت را در زندگی افراد به ارمغان میآورد و به آنها کمک میکند تا بیشتر عمر کنند.
ما در مجله خبری-سبک زندگی نگار تصمیم گرفتیم که دریابیم والدین چه کارهایی میتوانند برای کمک به فرزندان خود انجام دهند تا آنها دراین حوزه حیاتی از زندگی شان عملکرد خوبی داشته باشند.
وقتی به محبوبیت در مدرسه فکر میکنیم، تمایل داریم "بچههای باحال" را به یاد بیاوریم (به رجینا جورج درفیلم دختران بدجنس فکر کنید)، اما این فقط یک نوع از محبوبیت است - مقام و موقعیت. تلاش برای دست یابی به موقعیتهای بالاتر در سلسله مراتب مدرسه میتواند منجر به شرکت کودکان و نوجوانان در فعالیتهای خطرناک و یا پرخاشگرشدن آنها گردد- علاوه براین، افراد جاه طلب ممکن است در بزرگسالی دچار مشکلات رابطه شوند.
نوع دیگری از محبوبیت، دوست داشتنی بودن است. به گفته روانشناس میچ پرینشتاین، بچههایی که دیگران آنها را دوست دارند، بی سر و صدا رهبری میکنند، به دیگران کمک میکنند و در همکاریها شرکت دارند. این نوع محبوبیت که مبتنی بر روابط بین فردی خوب است، بعدا در زندگی کمک کننده خواهد بود: تحقیقات نشان میدهد که این کودکان وقتی بزرگ میشوند درآمد بیشتری کسب میکنند.
والدین میتوانند به فرزندان خود برای این که دوست داشتنیتر شوند کمک کنند، چرا که این ویژگی عمدتا به لطف سبک فرزند پروری ایجاد میشود. ابتدا سالهای تحصیل خود را به یاد بیاورید. اگر تروما (ضربه روحی) حل نشدهای داشته باشید، ممکن است روی فرزند شما تأثیر منفی بگذارد. مطالعات نشان میدهد، والدینی که سالهای نوجوانی آنها با خصومت همراه بوده است، خیلی به روابط فرزندان خود رسیدگی نمیکنند و در موارد ضروی نیز دخالت نمیکنند.
کاری که میتوانید انجام دهید: روابط خود در دوران کودکی و سالهای نوجوانی را تجزیه و تحلیل کنید. اگر احساس تنهایی یا اضطراب داشته اید، مطمئن شوید که این احساسات را حل کرده اید تا در نحوه نگاه شما به روابط دوستانه فرزندتان تداخل نداشته باشد.
انتقاد بیش از حد از فرزندتان ممکن است او را پرخاشگرتر کند و مشکلات رفتاری به همراه داشته باشد. هم چنین این امر منجر به کاهش محبوبیت کودکان در نزد همسالانشان میشود چرا که تاثیر بدی بر روابط آنها دارد. از آن جا که ویژگیهایی هم، چون مهربانی و مشارکت پذیری از الگوها گرفته میشود، نمایش این الگوها در نحوه رفتارخود با دیگران ایده خوبی خواهد بود.
کاری که میتوانید انجام دهید: سعی کنید تا جایی که میتوانید واکنشهای خود را در حضور فرزندتان مدیریت کنید به طوری که نه تنها ازعصبانیت نسبت به او بلکه نسبت به سایر افراد نیز جلوگیری نمایید.
به منظور داشتن روابط دوستانه معنادارتر، یک کودک بایستی بتواند به خوبی احساسات خود را کنترل کند. این به معنای سرکوب آنها نیست، بلکه کاملا برعکس است. کودکان زمانی که نیاز دارند چیزی را بیان کنند، اما نمیتوانند، «برون ریزی میکنند» (تخلیهی هیجانی کردن میکنند). همدلی در اینجا بسیار کمک کننده است - به این ترتیب کودک میآموزد که حتی اگر احساسی خوب نباشد، خطرناک نیست، والدینش آن جا هستند تا به آنها گوش دهند و به او کمک کنند.
کاری که میتوانید انجام دهید: تمام تلاش خود را به کار بگیرید تا فرزندتان احساس کند که شنیده میشود (به او توجه میشود) و به آنها کمک کنید تا با احساساتی که تجربه میکنند، به خصوص احساسات منفی کنار بیایند.
مطالعات نشان داده اند که درگیر شدن والدین با روابط دوستانه بچهها میتواند هم نتایج خوب و هم نتایج بد به همراه داشته باشد. به عنوان مثال، تنظیم قرارهای بازی برای بچههای کوچکتر کارخوبی است، اما با بزرگتر شدن آنها بهتراست که خودشان روابطشان را مدیریت کنند. به طور کلی، تحقیقات ثابت کرده است که کنترل روانی بیش از حد ممکن است روابط دوستانه کودکان را از بین ببرد.
کاری که میتوانید انجام دهید: به فرزندان کوچکتر خود کمک کنید تا دوستان بیشتری پیدا کنند، اما سعی کنید با بزرگتر شدن آنها کمتر و فقط در صورت لزوم دخالت کنید.
بر اساس تحقیقات، عزت نفس کودکان نقشی کلیدی در محبوبیت آنها دارد. روانشناس میچ پرینشتاین معتقد است که ما باید یاد بگیریم که چگونه به اتفاقات بدی که در زندگی مان میافتد واکنش نشان دهیم و خودمان را سرزنش نکنیم ("من شکست خوردم، زیرا به اندازه کافی باهوش نیستم")، بلکه موقعیت و شرایط را سرزنش کنیم ("من زمان کافی برای آماده شدن برای آن آزمون را نداشتم").
کاری که میتوانید انجام دهید: به فرزندتان مسئولیت پذیری را بیاموزید، اما به یاد داشته باشید که همیشه سرزنش کردن، پاسخ مناسبی در هنگام رویدادهای منفی نیست.
با نگاه به این ایده که کودکان نحوه ارتباط خود با همسالانشان را از نحوه ارتباط والدین با خود کپی میکنند، سبک دلبستگی وارد عمل میشود. به گفته محققان، والدین باید برای الصاق ایمن تلاش کنند. این بدان معنی است که کودک به اندازه کافی اعتماد به نفس دارد که به تنهایی جهان را کشف کند، اما همیشه میداند که والدینش در کنار او هستند.
کاری که میتوانید انجام دهید: سبکهای دلبستگی زیر را بررسی کنید و مطمئن شوید که سبک شما ایمن است.
• دلبستگی ایمن. این سبک دلبستگی عالی است. والدین در دسترس و پذیرا هستند، نیازهای فرزندان خود را میشنوند و در صورت نیاز برای محافظت از آنها حضور دارند. وقتی بچهها بزرگ میشوند، عزت نفس سالم و روابط خوبی دارند.
• دلبستگی مضطرب-ناایمن. این نوع دلبستگی شامل مراقبتهای نامنظم از سوی والدین است و در نتیجه کودک نمیتواند به طور کامل به آنها تکیه کند. این عدم حمایت، منجر به عصبانیت و نیازمندی کودک میشود، همچنین ممکن است مشکلات اعتماد نیز در آنها ایجاد شود.
• دلبستگی اجتنابی-نا ایمن. که مشخصه آن ناتوانی والدین در آرامش دادن به کودک در زمانی است که به آن نیازدارد. در عوض، بزرگسالان فرزندان خود را نادیده میگیرند و از کمک کردن به آنها خود داری میکنند. در این حالت، بچهها یاد میگیرند که احساسات خود را سرکوب کنند و در مواقعی که مشکل دارند تنها به خودشان تکیه میکنند.
• دلبستگی آشفته یا سردرگم-ناایمن. اگر والدین به نیازهای کودک پاسخ نا کافی نشان دهند، به عنوان مثال، به جای کمک کردن، او را طرد کنند یا بترسانند، میتواند دلبستگی آشفته یا سردرگم و ناایمن ایجاد شود. این رفتار معمولاً ناشی از یک تروما (ضربه روحی) حل نشده در گذشته والدین است. اگر کودک این نوع دلبستگی را ایجاد کند، ممکن است پرخاشگر شود یا والدین را طرد کند.
دوستیهای شما در دوران کودکی چگونه بود؟ آیا در سالهای نوجوانی شما چیزی تغییر کرده است؟