به گزارش مجله خبری نگار، این شاعر و پژوهشگر افغان ساکن ایران درباره وضعیت فعالیتهای فرهنگی مهاجران در دولتهای یازدهم و دوازدهم و دستاوردها و یا نقاط ضعفی که در این حوزه بوده است، اظهار کرد: واقعیت این است که فعالیتهای فرهنگی مهاجران در ایران غالبا متکی به خود مهاجران بوده و آنها بدونها حمایتهای ویژه و کار خاصی از سوی دولتها فعالیتهایشان را انجام دادهاند. حتی در برخی موارد اتفاق میافتاده که تنگناها و محدودیتهایی به لحاظ مجوز فعالیتهای فرهنگی برای مهاجران رخ دهد و این موضوع باعث شده بسیاری از مهاجران ما عملا فعالیتهای فرهنگی خود را یا راکد بسازند، یا به کشورهای دیگری بروند و یا به صورت غیررسمی فعالیتهای خود را ادامه دهند. کانونها و تشکلها معمولا به صورت غیررسمی فعالیتهای خود را پی میگرفتند.
او درباره افزایش مهاجرت نویسندگان و هنرمندان افغانستانی از ایران در سالهای اخیر، اظهار کرد: اینکه این مهاجرتها در این سالها به چشم آمده این بود که کسانی مثل سیدضیاء قاسمی، محمدحسین محمدی و جواد خاوری که به کشورهای دیگر رفتند، شناختهتر بودند و این موضوع در جامعه انعکاس یافت. مثلا زمانی که سیدضیاء قاسمی رفت، چندین بزرگداشت برای او گرفتند. اما در سالهای قدیم، زمانی که این اتفاقات میافتاد در جامعه ایرانی انعکاس زیادی نداشت و کسی متوجه نمیشد مثلا عبدالقهار عاصی در دهه ۷۰ به ایران آمد تا در اینجا سکونت کند و در ایران بماند، اما نتوانست و به شکل بدی از کشور رانده شد و رفت داخل افغانستان. بعد هم با انفجار خمپاره شهید شد. موارد بسیاری از این قبیل بوده یا نوذر الیاس که الان در کانادا است، او اواسط دهه ۶۰ به ایران آمد و بعد هم رفت، اما کسی در ایران با اسم ایشان آشنا نیست، زیرا زمانی که آمد، فعالیتهای ادبی مهاجران خیلی انعکاس نداشت. اما شما ببینید الان درگذشت محمدسرور رجایی کلی بازتاب خبری داشت و یک هفته در اوج خبرهای فرهنگی بود. اما در زمانهای قدیم کمتر این اتفاق میافتاد.
کاظمی همچنین خاطرنشان کرد: با تغییر دولتها در کشور ایران مقدرات مهاجران تغییر محسوسی نکرده است و اینطور نبوده که این دولت رفته و دولت دیگری آمده، نگاه مسئولان ادارات مربوط به مهاجران فرق کرده باشد، زیرا این مسئولین غالبا افراد ثابتی هستند که مسائل مهاجران در دست آنهاست. چون کارشناس این قضیه شدهاند با تغییر دولتها همین افراد باقی میمانند و ممکن است تغییر کوچکی در مسئولیتهایشان اتفاق بیفتد. اما سیاست کلی مملکت روی مسئولین امور اتباع و مهاجران خارجی تأثیری نگذاشته است. زمانی که دولت در دست گروههایی است که اصلاحطلب شمرده میشوند و از این منظر که این گروه به نظر میرسد بر روی زبان و ادبیات فارسی توجه خاص دارند، آدم انتظار دارد اتفاق خاصی بیفتد که نیفتاد و در زمانی که دولت دست اصولگرایان بوده از این جهت که بر جنبههای جهانوطنی قصه نگاه میکنند، آدم انتظار داشته اتفاقی بیفتد که باز میدیدیم تفاوت محسوس نبوده که بگوییم وضعیت مهاجران فرق کرده است. فقط به مرور زمان برخی از گشایشها برای مهاجران رخ داده و برخی از تنگناها رفع شده است. در حوزه رسانه و فعالیتهای فرهنگی گشایش شده و فعالیتهای فرهنگی آنها بیشتر دیده شده، رسمیت یافته و تأثیرگذار بوده است، اما در امور اقامتی به مرور زمان سختیها و تنگیها و دشواریهایی بوده است.
این نویسنده درباره انتظارات از دولت جدید نیز اظهار کرد: میتوان انتظار داشت در دولت جدید این اتفاقها بیفتد؛ یکی از اینها اجازه دادن به فعالیتهای فرهنگی مهاجران و اجازه کار و فعالیت در زمینههای فرهنگی است که میتواند در قوانین و مقررات یا به صورت بخشنامههای اداری لحاظ شود. به نظر این اتفاق میتواند به بسیاری از مهاجران که به صورت غیررسمی فعالیت فرهنگی میکنند کمک کند تا فعالیتهایشان ضابطهمند شود. موضوع دیگر اینکه تلاشی شود تا نخبگان جامعه مهاجر به نوعی فرهنگیان مهاجر به خاطر تنگناها و دشواریها خاص مجبور به بازگشت به کشورشان و مهاجرت به کشورهایهای اروپایی نشوند؛ مثلا تحت پوشش حمایتهای قانونی از نظر مسائل اقامتی، بیمه و درمان قرار بگیرند و اجازه داشته باشند در زمینه کارهای فرهنگی و هنری فعالیت داشته باشند. یادم میآید یکی از نویسندگان ما یک بار کتابی تألیف کرده و حق تألیف دریافت کرده بود. یکی از مسئولان امور مهاجرین نسبت به این موضوع انتقاد کرده و به ناشر گیر داده بودند که کار غیرمجاز کردهای، زیرا مهاجران اجازه ندارند در مشاغل غیرمجاز فعالیت کنند. البته این موضوع برای دهه ۷۰ است. اگر بشود در زمینه اشتغال فرهنگیان مهاجر در مسئولیتهای فرهنگی اتفاقی بیفتد، میتواند مؤثر شود تا آنها بتوانند توانایی خود را در حوزه فرهنگ عملی کنند و خدمتگزار هر دو جامعه باشند