به گزارش مجله خبری نگار،سید نصرتالله فاضلی با اشاره به وضعیت یادگیری در مدارس کشور اظهار کرد: هرروز بهجای پرداختن به علت تنگی نفسِ یادگیری به مدیران ستادی و مؤلفان کتاب درسی، از انواع روشهای یادگیری مانند گروهی، مشارکتی، پژوهشگری و یادگیری معکوس سخن میگویند تا به جامعه القا کنند که ما در علم و هنر آموزش خبره هستیم و همراه قافله آن حرکت میکنیم؛ اما مدرسه همانند چندین دهه قبل غالباً از روش سخنرانی برای انتقال مفاهیم کتاب استفاده میکند و یادگیری به سطح حافظه، نه رشد و نمو استعداد تقلیل مییابد.
وی افزود: در دهه اخیر دو اتفاق نامبارک در آموزشوپرورش رخداده است؛ نخست اینکه پنجشنبهها را علاوه بر تعطیلات درازمدت عید، تابستان، ایام امتحانات و تعطیلات کوتاهمدت یک تا چندروزه، تعطیل کردند و شکاف زمان آموزش که آفت عمده یادگیری است بلای یادگیری شد. گاهی در آموزش مثلاً درس زبان دو یا سه هفته فاصله میافتاد و آموختههای گذشته نیاز به غبارروبی داشت چه رسد به اینکه معنادار و عمیق شود.
عضو شورای مرکزی کانون تربیت اسلامی با بیان اینکه پژوهشها نشان میدهد زمان آموزش در کشور ما (چه رسد به زمان آموزش مفید)، نسبت به کشورهای دیگر کمتر است؛ بهطوریکه در ردهبندی جهانی ازنظر زمان آموزش، یکی مانده به آخر است و پس از ایران لتونی قرار دارد گفت: یک اتفاق نامبارک دیگر، یک وقته کردن مدارس در تمام دورههای تحصیلی بود، بهطوریکه هیچ دانشآموزی بعدازظهر به مدرسه نرود و بعدازظهر مدارس تعطیل باشد و دانشآموزان و مدیران زودتر از کارمندان اداری، با رضایت به خانه برگردند. این یک تصمیم مدیریت اداری نه آموزشی و بدون در نظر گرفتن آثار یادگیری، تربیتی و رشدی بچهها بوده است.
وی ادامه داد: از جمله آثار این تصمیم، ادغام کلاسها، افزایش تراکم کلاسی تا ۴۵ نفر و تبدیل اتاقهای حمایتی مدارس مانند معاونت و مشاوره و مربی به کلاس درس بوده است. بهاینترتیب نیروی انسانی حامی آموزش، بخشی از هویت کارکردی خویش را از دست داد و کارآمدیاش کاهش یافت. درحالیکه مؤلفان کتاب درسی فعالیت کلاسی، کار گروهی، تعامل مستمر معلم با دانشآموز، ارزشیابی فرآیندی و تکوینی در زمان تدریس را در برنامه درسی پیشبینی کردهاند؛ معلم که مجری برنامه درسی است در کلاسی با تراکم بیش از ۴۰ نفر، به مبصری کلاس تغییر هویت داد و بخش قابلتوجهی از زمان آموزش، هوا رفت. زمان باقیمانده نیز به ارائه درسی معلم نه فعالیت دانشآموز سپری شد و یادگیری در محل یادگیری جان داد.
وی با اشاره به اینکه البته این تصمیم بر کسانی که نگاه اقتصادی به آموزشوپرورش داشتند و مدعی بودند آموزش در مدارس دولتی نسبت به مدارس غیردولتی گران است امر پسندیدهای بود گفت: در حالی واقعیت این بود که ۵۰ درصد سرمایهگذاری اقتصادی به علت افت تحصیلی و فرار از تحصیل به هدر رفت و در درون، فاجعه آموزشی رخ داد.
معاون اسبق وزارت آموزشوپرورش افزود: این مقدمات آسیب شناسانه خفگی یادگیری نشان میدهد که ملاک تصمیمگیری در آموزشوپرورش باید یادگیری و رشد دانشآموز باشد و هر عامل دیگری در دامنه یادگیری، تعریف و خوبی و بدی آن ارزیابی میشود. ظلم و ستم در حکمرانی آموزشی، ظلم به یادگیری دانشآموزان است؛ گرچه در مقام توجیه و شعار، آن را تصمیمی عادلانه بدانیم.
وی با اشاره به فرمایشات رهبری مبنی بر اینکه حق آموزش از حقوق عامه است که قوه قضائیه باید حافظ آن باشد وگرنه دولتمردان گوش شنوا و فهم درستی از آموزش مدرسهای ندارند گفت: ایشان در هفتتیر ۱۴۰۰ فرمودهاند که ورود به مسئله احیای حقوق عامه جزو وظایف مهم قوه قضائیه است، جزو مجموعه کارهای دادستانیها است که بایستی مراقب باشند، مواظب باشند و مجموعهی قوه بایستی به این مسئله بپردازند؛ این کار، کار مهمی است. البته فقط مسائل اقتصادی نیست؛ مسئله سلامت، مسئله آموزش، مسئله محیط زیست و امثال اینها مسائل زیادی هست که در اینها حقوق عامه باید موردتوجه قرار بگیرد.
وی ادامه داد: استانداردهای آموزشی زمینه، عناصر، عوامل و شاخصهای یادگیری هستند و مهمترین آنها محیط یادگیری یعنی کلاس استاندارد، تراکم کلاسی استاندارد و کارگاه، آزمایشگاه، نمازخانه و کتابخانه است و معلم حرفهای و زمان آموزش (صبح یا بعدازظهر) در دامنه آن تعریف میشود.
عضو شورای مرکزی کانون تربیت اسلامی با ارائه این پیشنهاد که دولت مردمی سیزدهم که با شعار عدالت آموزشی از فرهنگیان و خانوادهها رأی گرفت و به او اعتماد کردند، به تعهد خود عمل کند و کلاسهای آموزشی را با تراکم ۲۰ نفر در مهر ۱۴۰۰ اعم از حضوری و غیرحضوری ساماندهی کند و همه استلزامات این ساماندهی از قبیل استفاده از ظرفیت مدارس، معلمان شاغل با تدریس حداکثر ۴۰ ساعت (۱۶ ساعت اضافهکار) و بازنشستگان فرهنگی را فراهم کند تا تحول در آموزش آغاز شود تأکید کرد که در غیر این صورت کلاسها بدون یادگیری خواهد بود...