به گزارش مجله خبری نگار، در مطالعهای که اخیراً در مجله Nutrients Journal منتشر شده است، محققان بررسی کردند که آیا خوردن توت فرنگی خطر ابتلا به زوال عقل را در اواخر عمر کاهش میدهد یا خیر.
آنها یک مطالعه دوسوکور، تصادفی و کنترلشده با دارونما را در مردان و زنان دارای اضافه وزن (شاخص توده بدنی (BMI) ≥۲۵ کیلوگرم بر متر مربع) ۵۰ تا ۶۵ ساله مبتلا به اختلال شناختی خفیف انجام دادند تا ارزیابی کنند که چگونه یک رژیم مکمل توت فرنگی ۱۲ هفتهای نمرات عصبی-شناختی و خلقی آنها را تغییر میدهد.
علاوه بر این، این مطالعه ارزیابی کرد که آیا مصرف توت فرنگی پارامترهای تن سنجی و متابولیکی شرکت کنندگان در مطالعه را بهبود بخشیده است یا خیر.
لازم به ذکر است که بیماری آلزایمر (AD) تا ۸۰٪ موارد زوال عقل را تشکیل میدهد و پیشبینی میشود که در سالهای آینده به یک بیماری همهگیر تبدیل شود. از آنجایی که هیچ درمانی برای زوال عقل وجود ندارد، پیشگیری و کاهش خطر از اولویتهای اصلی هستند.
مطالعات نشان دادهاند که نوروپاتولوژی آلزایمر سالها قبل از زوال عقل بالینی، یعنی در میانسالی، ایجاد میشود. حتی اختلالات متابولیک در میانسالی قابل توجه میشوند و باعث التهاب مزمن در بسیاری از اندامهای انسان، از جمله مغز، میشوند.
این فاز پیشبالینی طولانیمدت از تسریع آسیبشناسی آلزایمر، فرصتی برای مداخله جهت کاهش خطر زوال شناختی پیشرونده فراهم میکند.
شواهد روزافزونی از اثرات مفید انواع توتها، به ویژه توت فرنگی، بر عملکردهای شناختی و متابولیکی وجود دارد.
دادههای اپیدمیولوژیک پیشبالینی و آیندهنگر نشان میدهند که خوردن توتفرنگی یا مصرف منظم آن، عملکرد عصبی-شناختی را بهبود میبخشد و خطر ابتلا به آلزایمر و سایر انواع اختلالات زوال عقل مرتبط با سن، مانند بیماری پارکینسون را کاهش میدهد.
علاوه بر این، آزمایشهای بالینی انجام شده روی انسان نشان داده است که مصرف روزانه دوزهای بالای توت فرنگی خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ (T۲D) را کاهش میدهد.
در این مطالعات، دانشمندان اثرات مفید توت فرنگی را به آنتوسیانینها و متابولیتهای آنها نسبت دادند که دارای خواص ضد التهابی هستند.
مطالعات توانایی آنها را در عبور از سد خونی مغزی (BBB) و کاهش التهاب عصبی، یکی از عوامل مؤثر در زوال شناختی مرتبط با نوروپاتولوژی پیشرونده آلزایمر، نشان دادهاند.
در مطالعهی حاضر، محققان اثرات یک رژیم مکمل ۱۲ هفتهای توتفرنگی را بر معیارهای عصبی-شناختی و خلقی و همچنین پارامترهای تنسنجی و متابولیکی در مردان و زنان میانسال مبتلا به چاقی و اختلال شناختی خفیف بررسی کردند.
در طول بازدید ثبت نام، تیم پارامترهای آنتروپومتریک هر شرکت کننده، از جمله وزن بدن، دور کمر و قد را ثبت کرد و اندازهگیریهای عصبی-روانشناختی و پرسشنامه خلق و خو را انجام داد.
آنها همچنین نمونههای خون ناشتا را برای ارزیابی پارامترهای متابولیکی مانند گلوکز، انسولین و هموگلوبین گلیکوزیله (HbAc) جمعآوری کردند.
شرکتکنندگان متعاقباً به گروههای مداخله یا دارونما اختصاص داده شدند، در حالی که محققان و شرکتکنندگان نسبت به تخصیص گروهها کور باقی ماندند.
سپس توت فرنگی یا پودر دارونما را در بستههای دربسته به شرکتکنندگان دادند و به آنها دستور دادند که به عنوان اولین وعده غذایی روز مصرف کنند و مصرف تمام انواع توتها یا آبمیوهها و عصارههای آنها را در طول مطالعه متوقف کنند.
پودر توت فرنگی حاوی ۳۶.۸ میلیگرم آنتوسیانین بود؛ با این حال، دارونما ظاهر و طعم یکسانی داشت، اما حاوی هیچ پلیفنولی نبود.
پروتکل عصبی-شناختی از شرکتکنندگان میخواست تا وظایفی را که توانایی اجرایی را ارزیابی میکرد، مانند آزمون ماز پورتئوس، انجام دهند، در حالی که پروتکل شناختی که در هفته دوازدهم اجرا شد، یادگیری آنها را از طریق آزمایشهای مواجهه و حافظه بلندمدت را با استفاده از یک آزمون یادگیری کلامی ارزیابی کرد.
علاوه بر این، آنها رژیم غذایی زمینهای را در طول مداخله، سه روز در هفته قبل از ورود به مطالعه و یک هفته قبل از آخرین ویزیت، تحت نظر داشتند. همچنین از یک پرسشنامه ویژه افسردگی برای تعیین شدت علائم افسردگی شرکتکنندگان استفاده شد.
در طول بازدید نهایی مطالعه، تیم تحقیقاتی بستههای استفاده نشده و استفاده شده را برای تأیید پایبندی به پروتکل مداخله جمعآوری کرد. آنها همچنین تمام ارزیابیها را برای مقایسه اثرات قبل و بعد از مداخله تکرار کردند. در نهایت، اثرات مکمل توت فرنگی بر معیارهای عصبی-شناختی و خلقی از نظر آماری تجزیه و تحلیل شد.
نمونه مطالعه آزمایشی شامل پنج مرد و ۲۵ زن بود. به استثنای میانگین سطح گلوکز ناشتا که در گروه توت فرنگی کمتر بود، هر دو گروه قبل از مداخله پارامترهای تن سنجی و متابولیکی قابل مقایسهای را نشان دادند.
پس از ۱۲ هفته مصرف مکمل توت فرنگی، خطاهای کمتری در آزمون وجود داشت که نشان میدهد گروه مورد مطالعه در یادگیری کلامی و حافظه نسبت به گروه دارونما عملکرد بهتری داشتند.
نکته قابل توجه این است که عدم بهبودی از تداخل معنایی در آزمونهای یادگیری فهرست کلمات، یک نشانگر زیستی اولیه از نوروپاتولوژی آلزایمر در بزرگسالان مسنتر است.
علاوه بر این، گروه توت فرنگی علائم افسردگی و اختلالات خلقی کمتری نشان دادند که نشان دهنده بهبود مقابله عاطفی و کاهش سطح استرس است. این همچنین نشان دهنده بهبود قابل توجه در عملکرد اجرایی آنها، یعنی توانایی آنها در مدیریت فعالیتهای روزانه و روابط اجتماعی است.
با این حال، به طور غیرمنتظرهای، هیچ بهبودی در پارامترهای متابولیک در گروه توت فرنگی، از جمله انسولین ناشتا، ارزیابی مدل هموستاز مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، گلیسیرید کل (TG)، TG/لیپوپروتئین-کلسترول با چگالی بالا (HDL-C) و HbA۱c مشاهده نشد، که نشان میدهد بهبود در عملکرد شناختی و خلق و خو با بهبود در عملکرد متابولیک مرتبط نیست.
این کارآزمایی تصادفی کنترلشده شواهدی ارائه داد که نشان میداد مصرف روزانه توتفرنگی علائم افسردگی و اختلال حافظه را در مردان و زنان چاق میانسال کاهش میدهد. با این حال، پارامترهای متابولیک آنها را بهبود نبخشید.
مداخله مورد مطالعه محتوای پلیفنول کمتری داشت. بنابراین، اگرچه اثرات ضدالتهابی آنتوسیانینها ممکن است به طور مؤثر اختلال عصبی-شناختی را اصلاح کرده باشد، اما قادر به بهبود پارامترهای متابولیک ارزیابی شده نبود.
آزمایشهای آینده باید بررسی کنند که آیا مکملهای توتفرنگی مزایای سلامتی و عصبی-شناختی مشابهی را در دورههای مداخله و دوزهای مختلف در نمونههای مطالعاتی بزرگتر نشان میدهند یا خیر.
*این اطلاعات صرفاً جهت اطلاعرسانی ارائه شده و به عنوان توصیهای برای درمان بیماریها نمیباشد.