به گزارش مجله خبری نگار، پریهان ساواش، بازیگر باسابقه سینمای ترکیه، در گفتوگویی تلویزیونی به خاطرات شیرین و گاه احساسی خود از همکاری با بزرگان سینما پرداخت. او در این برنامه به ویژه خاطرهای بامزه از فیلم «Sosyete Şaban» و همکاری با کمال سونال را با مخاطبان به اشتراک گذاشت.
پریهان ساواش تعریف کرد: «کمال سونال آدم خیلی دقیقی بود؛ همه چیز را نمیخورد و روی تمیزی خیلی حساس بود. سر صحنه فیلمبرداری «Sosyete Şaban» وقتی باید از یک آبگیر عبور میکردیم، او حاضر نشد پایش را در آب بگذارد و من مجبور شدم او را روی پشتم حمل کنم! کمال کنار گوشم التماس میکرد که “پریهان، آب خیلی کثیفه، نگذار پام بهش بخوره! ” و من هم واقعاً او را از آب رد کردم. سر صحنه با هم خیلی میخندیدیم، اگرچه کمال معمولاً چهرهای جدی داشت. ما با خانوادههایمان هم رفتوآمد داشتیم و جمع دوستانهای با هنرمندانی، چون ییلماز زافر، گل (همسر کمال سونال)، لونت کیرجه و اویا باشار داشتیم.»
او در ادامه از همکاریهای متعددش با کادیر اینانیر نیز یاد کرد: «کادیر آدم متفاوتی است. گاهی با آن روحیه خاصش کار سر صحنه سخت میشد و حتی یک بار در فیلمبرداری با هم قهر کردیم و مدتی قهرآلود بازی کردیم. اما در مجموع انسان بسیار مهربان و دوستداشتنیای است و دوستی ما ریشهدار است، چون پدرانمان همسایه بودند و هر دو ریشه در سرمنه داریم.»
پریهان ساواش از رابطه عاشقانه و ازدواجش با ییلماز زافر نیز سخن گفت: «ییلماز هممدرسهای من بود. هرچند در یک کلاس نبودیم، اما همیشه او را در مدرسه میدیدم. سالها بعد در یک فیلم دوباره همدیگر را ملاقات کردیم و رفته رفته علاقه شکل گرفت. ییلماز مردی بسیار مهربان و بااحساس بود. وقتی به بیماری سختی مبتلا شد و دیگر مرا نمیشناخت، من همچنان تا آخرین لحظه کنارش ماندم و مسئولیتش را پذیرفتم. برای من، عشق و وفاداری همیشه ارزشمند بوده و در آن دوران سخت، دوست داشتم فقط او را زنده نگه دارم.»
او درباره ازدواج اول خود در سن کم نیز توضیح داد: «در ۱۳ سالگی به اجبار خانواده ازدواج کردم، اما خیلی زود جدا شدیم. بعد هم با ورود به تئاتر و سینما مسیر زندگیام تغییر کرد.»
پریهان ساواش در پایان با یاد و قدردانی از بیلگه اولگاچ، کارگردان فقید سینمای ترکیه، گفت: «بیلگه اولگاچ برای من همیشه الهامبخش بود و نقش مهمی در رشد هنری من داشت. او زنی خاص و متفاوت بود و همیشه از مشکلات زنان در فیلمهایش میگفت. هنوز هم از فقدانش ناراحتم و معتقدم کارهای ناتمام زیادی داشت.»
این گفتوگو، نگاهی صمیمی و متفاوت به پشتپرده سینمای ترکیه و زندگی شخصی یکی از ستارگان قدیمی این عرصه بود؛ سرشار از خاطرات، عشق، دوستی و وفاداری.