به گزارش مجله خبری نگار، ساعتها از پست ترامپ گذشت. مردم تهران آماج شدیدترین حملات اسرائیل در طی مدت قریب نیم ساعت بودند. آنان که اسرائیل را بهتر میشناختند، میگفتند خبر آتشبس درست است، چون این رژیم جنایتکار، همیشه در لحظات پایانی باقیمانده به آتشبس، بدترین حملاتش را صورت میدهد، اما هنوز هم هیچ منبع رسمی ایرانی واکنشی نشان نداده بود.
شبکه اجتماعی ایکس پُر شده بود از گمانهزنی. ساعت از ۴ گذشته بود. براساس آنچه گفته شده بود، آتشبسی که مردم ایران هنوز هیچ چیزی از آن نمیدانستند، قرار بود ساعت ۴ به وقت ایران آغاز شود. ساعت از ۴ هم گذشته بود که وزیر خارجه ایران توئیت زد.
این توئیت از آن توئیتهایی بود که لازم بود چندباری بخوانی تا متوجه شوی. اول میگفت توافقی وجود ندارد، اما بعد معلوم میشد اگر از ساعت ۴، اسرائیل حملاتش را متوقف کند، ایران هم پاسخی نمیدهد و این یعنی تلویحاً خبر آتشبس تأیید شده بود. تشکر وزیر خارجه از نیروهای نظامی هم سند دیگری بود بر این مُدعا.
تصمیم برای آتشبس، یک سوی موضوع بود، اما نحوه اعلام آن مسئله دیگر. بسیاری از مردمی که آن شب تا دمادم صبح بیدار مانده بودند، چند سوال داشتند: چرا از مسئولان ما در تمام این مدت خبری نبود؟ آیا مردم ما باید موضوعی تا این اندازه مهم را از دهان سیاستمداران سایر کشورها بشنوند؟!
شاید این بازی دیگر ترامپ بود. در این صورت هم، عکسالعمل سریع مسئولان ایرانی میتوانست حربه ترامپ را با شکست مواجه کند، اما سکوت مسئولان در تمام این ساعات پراِضطراب، باز هم برگ برنده روایت را به رئیسجمهور آمریکا داد. خواب بودن افراد مسئول آن هم در چنین موقعیتی، حتماً عذر موجهی نیست.
خبر رسمی آتشبس در اولین اخبار صبحگاهی صدا و سیما اعلام شد، اما برای بسیاری از مردم ایران و فعالان رسانهای، تأیید این خبر خیلی خیلی دیر اتفاق افتاده بود.
جنگ تحمیلی دوم برای همه مردم ایران زمین، درسهایی بزرگ و البته برکات فراوانی داشت. مردم ایران حالا متحدتر از همیشه پای سرزمینشان ایستادهاند، اما همین مردم انتظار دارند واقعیتها را از دهان مسئولان خودشان بشنوند یا لااقل ساعتها یا گاه روزها، منتظر واقعیت نمانند.
این مردم در تمامی فراز و نشیبهای این سرزمین، پای کشورشان ایستادهاند. خون دادهاند، اما خاک هرگز! و همچنان هم برای ذرهذره خاک این سرزمین، جانشان را فدا میکنند.
این مردم را نباید به مسئولان بدبین کرد. کمترین انتظاری که این مردم نجیب و صبور دارند، یک چیز است: توضیح به موقع.
وقتی حجم سؤالهای بیپاسخ مردم زیاد شود، میدان برای شبهه، شایعه، دروغپراکنی و امثال رسانههایی مثل اینترنشنال باز میشود.
حالا که در روزهای آتشبس هستیم، وقتش رسیده تا یک سوزن به خودمان بزنیم و بعد یک جوالدوز به دیگران. وقتش رسیده نقصهایمان را ببینیم، از کتمانشان دست برداریم و راه رفع این نقایص را در پیش بگیریم.
در دنیای رسانهای امروز، هرگونه اتلاف وقت یعنی سپردن میدان به دشمن.
در جنگ روایتها، اغلب، روایت اول پیروز میشود و متأسفانه این روایت در بیشتر مواقع، روایت ما نیست؛ روایت دشمن ماست.
تجربه گذشته نشان داده خالی کردن این میدان، میتواند چه ضربه بزرگی به سرمایه اجتماعی این ملت بزند. اجازه ندهیم مردم فکر کنند غریبهاند و پاسخ سؤالهایشان را باید جایی دور از خاک کشورشان یا از رسانهای غیر از رسانه خودی پیدا کنند.