به گزارش مجله خبری نگار، وقتی ماست محلی خشک (کمه)، تخممرغ، گوجهفرنگی، روغن و شیرینبیان ساییده را توی کولهپشتی کوهنوردیاش میگذاشت تا در نیمه راه قله اورست کمپینگ بزند و توی چادر بساط پختوپز کمه جوش را رو به راه کند، میتوانست نگرانی و دلشوره را در نگاههای همسر و فرزندانش ببیند. آنها به این
بار و بندیل بستنهای گاه و بیگاه مادر کوهنورد خانواده عادت داشتند و او بارها با کولهباری پر از غذاهای محلی سبزوار و ظروفی پر از آب و الکترولیت، کوههای بلند و کوتاه ۴ گوشه دنیا را زیر پا گذاشته بود، ولی این بار میخواست به بام دنیا صعود کند که در منطقه مرگ و در ارتفاع بالای ۸ هزارمتری آن اکسیژن آنقدر پایین است که با هر گام کوهنورد تکتک سلولهایش تا مرز مردن پیش میروند.... ۲ماه بعد که خبر صعود نخستین زن کوهنورد ایرانی به بلندترین بام دنیا را همه شنیدند، افسانه حسامیفرد بر فراز قله اورست از شادی در پوستش نمیگنجید و خانوادهاش روی زمین از شنیدن خبر سلامتی و شادی او خوشحال بودند.... دکتر افسانه حسامیفرد، نخستین بانوی ایرانی است که ۱۲ قله از ۱۴ قله بالای ۸ هزار متر جهان را فتح کرده است.
با آنکه دختر سرزنده و پرجنبوجوش خانواده حسامیفرد در مهارتهای زنانه و پخت کمهجوش، اشکنه و آش جوشبره در میان دختران سبزواری کمرقیب بود، هیچوقت نمیتوانست به داشتن این مهارتهای زنانه قناعت کند و در کنار رسیدگی به درس و مشقش، انواع ورزشهای مختلف را هم مزمزه میکرد. در همان روزهایی که قبولی افسانه در رشته پزشکی مسیر زندگی علمی او را مشخص کرده بود، آشناییاش با هیأت کوهنوردی استان خراسان اتفاق افتاد و سبب شد بخش زیادی از اوقاتفراغت خانم دانشجو به کوهنوردی بگذرد.
اوایل او فقط از سر تفنن روزهای تعطیل همراه کوهنوردان خبره و مبتدی هیأت، راهی کوههای النگبید، یاغی و دلبرکوه میشد که با سبزوار فاصله چندانی نداشتند. با آنکه ارتفاع هیچیک از این کوههای نه چندان رشید به ۳ هزار متر هم نمیرسید، حسامیفرد روی قله همین کوهها هم حسی را تجربه میکرد که تاختن روی سرکشترین اسبها و به زانو درآوردن تیمهای حریف در زمینهای ورزشی رشتههای مختلف هم به او این احساس ناب را نمیبخشید. کمکم خانم دکتر جوان دریافت آرامشی را که پیش از این در سوارکاری و سایر رشتههای ورزشی جستوجو میکرد، فقط روی کوهها و در همسایگی ابرها پیدا خواهد کرد! خانواده افسانه به بزرگ و بزرگتر شدن هدفها و تصمیمهای دومین فرزند خانواده عادت داشتند، اما تصور نمیکردند او حتی وقتی ارتفاع ۴ هزار متری شیرکوه تا قله بلندبالاترین کوه ایران را زیر پا بگذارد و رکورد «صعود انفرادی به قله دماوند از ۳ مسیر فنی» را به نام خود ثبت کند، باز هم آرام نمیگیرد!
در همان روزهایی که افسانه مصمم شده بود از مرز کوهستانهای ایران پا را فراتر بگذارد و قله کوههای کوتاه و بلند گوشهوکنار دنیا را فتح کند، ۲ فرزندش با فاصله سنی اندکی به دنیا آمدند و دغدغههای مادرانه سبب شد حسامیفرد مدتی کوهنوردی حرفهای را کنار بگذارد و با آموزش کوهنوردی حرفهای و یادگیری چند و، چون مربیگری این رشته مقدمات رسیدن به اهداف آیندهاش را فراهم کند. درحالیکه از تولد ۷ سالگی دومین فرزند حسامیفرد چندان نگذشته بود، او کوله سفرش را برای صعود به قلههای بلند دنیا بست تا لااقل ۴۵ روز در نقاطی به سر ببرد که تا چشم کار میکند فقط سفیدی برف و زمختی سنگ است و اگر نتواند از کوهنورد مجهزی به اندازه چند ثانیه تلفنی ماهوارهای امانت بگیرد، حتی نمیتواند صدای فرزندانش را بشنود. در تمام این روزهای سخت بچهها باید میپذیرفتند که بیخبری از مادر را تاب بیاورند و درس و مشق و مشکلات خانه را طوری رتق و فتق کنند که وقتی مادر با ایستادن بر قله برودپیک، آناپورنا، گاشربروم، لهوتسه، کی ۲ و اورست برای بانوان ایرانی افتخارآفرینی میکند، خیالش آسوده باشد که فرزندانش مانند خودش قوی و خودساخته بار آمدهاند.
حسامیفرد در دوره پنجم زندگیاش قصد دارد پس از فتح قلههای ۸ هزار متری دنیا، ۷ قله بلند ۵ قاره دنیا را بپیماید. در همه کوهنوردیهای افسانه حسامی فرد، محتویات کوله پشتی بانوی سبزواری با سایر کوهنوردان متفاوت و او تنها کوهپیمایی است که علاوه بر غذاهای نیمپز و آب و الکترولیت و هیدراتهای فشرده و مکملهای ویتامینه، مخلفات پخت غذاهای سنتی مردم سبزوار را هم به همراه دارد تا در استراحتگاههای بین راه روی آتشی کمجان بساط کمهجوش و اشکنه به راه بیندازد.
برای خانم کوهنورد که ۱۲ قله از ۱۴ قله بالای ۸ هزار متر جهان را فتح کرده و تا رسیدن بهعنوان «تنها زن عضو باشگاه ۸ هزاریهای جهان» به اندازه فتح ۲ قله دیگر فاصله دارد، فتح قله کی ۲ که فنیترین و دشوارترین قله جهان به شمار میآید، مهمترین اتفاق ورزشی زندگیاش بوده است. او تعریف میکند: «به هر قلهای میرسم، مدتها نمیتوانم به چیزی فکر کنم یا حرفی بزنم، اما وقتی قله زیبا و باابهت کی ۲ را مقابل خودم دیدم از زیبایی و ابهتش مدتها اشک میریختم.» مطالعات حرفهای خانم دکتر به او کمک میکند که شکافها و ریزشهای برفی روی قامتهای سفید کوهها را خوب بشناسد و بداند در هر صعود چندبار باید مسیر رفته را برگردد و دوباره بالا برود تا بدنش برای رسیدن به بلندایی بدون اکسیژن و با فشار هوایی پایین تاب بیاورد. افسانه، انفرادی یا همراه راهنمایش قلههای مختلف را فتح میکند، اما تجربه و علم او در رشته پزشکی بارها سبب شده همنوردان ایرانی و غیرایرانی را از خطر مرگ یا قطع عضو نجات دهد. فرزندان نوجوان فاتح کی ۲ عشق به ورزش را از مادر به ارث بردهاند، اما هیچکدام نمیخواهند مانند او بارها و بارها عبور از منطقههای مرگ قلههای سرکش را تجربه کنند و در فتح کوهها همپای مادر باشند.
منبع: همشهری