به گزارش مجله خبری نگار،اعتیاد به روابط عاطفی، برخلاف نام لطیفش، شکلی از اعتیاد است که ممکن است بسیار ویرانکننده باشد. این شکل از اعتیاد به فراوانی در فیلمها و داستانهای بهظاهر عشقی به تصویر کشیده میشود. با توجه به نیاز طبیعی و فطری انسان به روابط اجتماعی و عاطفی و انتظار بروز پدیدهٔ عشق، بویژه در دورهٔ جوانی، گاهی تشخیص نمونههای اعتیاد به روابط احساسی و عاشقانه بسیار دشوار میشود. افراد معتاد به روابط عاشقانه، درگیر روابطی میشوند که نهتنها از نگاه روانشناختی سالم نیست و برای فرد، شادی و تکامل عشق سالم را به همراه ندارد، بلکه در نهایت موجب آزار و زیانِ وی شده و بر کولهبار تجربههای طرد شدن، تنهایی و به عبارتی شکستهای عشقیاش اضافه میشود. در حالت کلی، تقریباً در همهٔ انواع اعتیاد، فرد معتاد، عادت به فرارکردن از احساسات غم و غصه، خشم و تنهایی دارد. معتادان به روابط عاطفی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و در واقع، آنها بر روابط عاطفی تمرکز میکنند تا از پرداختن به مشکلات و هیجانات منفی زندگی خودشان بگریزند. معمولاً افرادی که در کودکی، از مهربانی و مهر کافی بهرهمند نبودهاند، در دام اعتیاد به روابط عاطفی گرفتار میشوند. متخصصان بر این باورند که «خودکمبینی و کمبود عزتنفس» در افرادی که در کودکی مهر و محبت کافی دریافت نکردهاند، در بزرگسالی آنها را به وابستگی شدید و اعتیاد عاطفی سوق خواهد داد. بسیاری از این افراد، در کودکی تنها گذاشته شده یا رها شدهاند و به همین دلیل، با تمام وجود میکوشند تا به روابط عاطفی خود «بچسبند» و از ترکشدن دوباره به هر قیمتی جلوگیری کنند. این افراد گاهی، در گرداب روابط عاطفی ویرانکنندهای میافتند، ولی به جهت ترس از ترکشدن و تنها ماندن، از تمامکردن این رابطه دوری میگزینند.
تنها در صورتی که توسط افراد دیگر دوست داشته و تأیید شوند، احساس خوبی نسبت به خودشان دارند. آرزوهای آینده برایشان، معمولاً آرزوهای شخصی خودشان نیست و وابسته به آرزو و هدف دیگران است؛ چراکه درواقع از طردشدن و خشم طرف مقابل نسبت به خودشان میترسند.
معمولاً میکوشند تا دیگران را کنترل کنند.
با تمامشدن یک ارتباط عاطفی، بلافاصله وارد رابطهٔ عاطفی دیگری میشوند.
چنانچه زمانی را دور از شریک عاطفیشان سپری سازند، دچار احساس گناه میشوند.
بودن در اجتماع و صحبت در مهمانیها بدون شریک عاطفیشان، برایشان دشوار است.
در دوران رشد، معمولاً احساس تنهابودن و دوربودن از پدرومادر و خانواده داشتهاند.
آنها قرابت و نزدیکی عاطفی یا صمیمیت را با شدت و افراط در رابطهٔ عاطفی اشتباه میگیرند.
دچار درد و خشم پنهانی هستند که معمولاً ریشه در ندیدن محبت کافی در کودکی دارد.
گاهی دچار انواع دیگر وسواس و اعتیادها نیز میباشند.
هنگام بروز مشکلات، نیاز بسیار شدیدی به روابط عاطفی یا جنسی حس میکنند و از این ابزارها برای تسکین دردهای عاطفی خود بهره میبرند.
ناتوان از ایجاد تمایز بین جذابیت ظاهری و عشق هستند؛ به همین دلیل همواره درگیر «عشق در نگاه اول» میشوند.
معمولاً از رشد و استقلال شریک عاطفی خود در هراساند و آن را تهدیدی برای رابطهشان میبینند.
منبع:اینفو