به گزارش مجله خبری نگار، خط_رهبری حماسه حضور میلیونی ملت ایران در تشییع و به خاک سپاری شهید رئیسی، رئیس جمهور و همراهانش را در گفتگو با تحلیلگران و اساتید دانشگاه مورد بررسی قرار داده است. در ادامه نکات دکتر حامد_حاجیحیدری استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران را دربارهی تحلیل ابعاد این حماسهی ملی و انقلابی میخوانید:
۱️⃣ خط رهبری: میراث دولت آقای رئیسی برای حکمرانی ما چه بوده است؟ و چگونه میتوان از دستاوردهای ایشان در نظام سیاسی و مدیریتی کشور بیشترین بهره را برد؟
حاجیحیدری: بسم الله الرحمن الرحیم. انا لله و انا الیه راجعون. بدواً وقوع این حادثه بهتآور را خدمت شما و مخاطبان شما تسلیت عرض میکنم. سنت الهی است و توجه به حکمتهای این سنت الهی را که در سرتاسر تاریخ جریان داشته، میتواند فزونی آلام و دردها را بکاهد و به حکمت و اندیشه ما اضافه کند...
برداشت من این هست که سبک ریاست جمهوری مرحوم آیتالله رئیسی، تا حدود زیادی عملکردهای مقام ریاست جمهوری را به همان نقطهای برگرداند که واضعان قانون اساسی براستی مترقی جمهوری اسلامی میخواستند؛ این که رئیس جمهور کارکرد هماهنگی قوا و همچنین هماهنگی ارتباط میان دستگاه اجرایی با مردم را بر عهده بگیرد، با این امکان افزوده که ایشان مناسبات خوبی نیز با مردم و دولتهای بسیاری از کشورهای دیگر در این مدت نه چندان طولانی ریاست پدید آوردند. این موقعیت و عملکرد ریاست جمهوری بعد از ریاست جمهوری رهبر معظم انقلاب تا زمانه ریاست مرحوم آیتالله رئیسی، به خوبی و کامل انجام نمیشد.
اگر این روحیهای که الآن در کشور در مورد لزوم استمرار مسیر مرحوم آیتالله رئیسی جریان دارد، در انتخاب رئیس_جمهور آتی بازتاب بیابد، باید نیروهای سیاسی، یک چهره معنوی وجیه و در عین حال با توان تحرک و ارتباط بالا را برای انتخاب مردم نامزد کنند که بتواند این مقاصد طراحان قانون اساسی را به بهترین وجه استمرار بدهد؛ و این، وظیفهای است که انجام آن در شرایط فعلی قدری دشوار به نظر میرسد. در واقع، گویا، نیروها و گروهها و پژوهشکدههای سیاسی نیز مانند سایر مردم در رویارویی با این موقعیت بهتآور، قدری شوکه هستند و برای ایفای این نقش تا قبل از پنج سال آینده مهیا نبودند.
امیدوارم زودتر به خود بیایند و برای ارائه گزینه در این مسیری که جامعه طلب دارد، خودشان را جمع و جور کنند. هر چند با شرایط قانون اساسی، نیروهایی که خصال جامع ریاست_جمهوری را داشته باشند، اصولاً اندکاند، ولی کشور، خالی از چنین نیروهایی نیست. زمانی، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، با تدارک نیروی تاریخسازی به نام «آیتالله سید ابراهیم رئیسالساداتی»، و ارائه آن در انتخابات ۱۳۹۶، و اصرار بر ایشان که نهایتاً در انتخابات ۱۴۰۰ به رأی مردم رسید، نشان داد که توان لازم برای رسیدن به چنین گزینههایی را دارد، طوری که امروز بسیاری از مردم آهی بر دل دارند که کاش ایشان در سال ۱۳۹۶ انتخاب شده بودند. این، هر چند که برای خود گزینه سیاسی فخر مهمی است، معالوصف، برای آن جریان سیاسی که موفق شده است چنین تشخیص مهمی را صورت داده و بر آن اصرار کند نیز مدال افتخاری محسوب میشود که عدم عنایت به آن منصفانه و قدرشناسانه نیست. من امید دارم که همین نیروهای سیاسی متفق موسوم به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، بتوانند مجدداً و متفقاً گزینه سیاسی جدیدی برای استمرار این مسیر، انتخاب و ارائه کنند.
۲️⃣ خط رهبری: به نظر شما ویژگیهای شخصی و عملکردی شهید رئیسی همچون عملکرد جهادی، حضور مردمی مستمر، سادهزیستی و پرهیز از اشرافیگری و... چه اثر روی حضور مردمی در تشییع عظیم ایشان داشته است؟
حاجیحیدری: گمان من این هست که خصلت معنوی و توحیدی ایشان برجستهتر از خصالی بود که برشمردید، و سایر خصلتهای صدارت موفق ایشان به این خصلت معنوی و توحیدی و اخلاص ناشی از آن بر میگشت. قرار هم در جمهوری اسلامی از همان ابتدا و در قانون اساسی بر همین بوده است؛ قرار بر معنویت و دیدگاه_توحیدی بوده است. ویژگیهای فنی یک رئیس جمهور و مدیر اجرایی موفق، در بالاترین سطح، قدر معلومی از کارآیی را موجب میشود که از حد متعارفی فراتر نمیرود؛ ولی وقتی این ویژگیهای فنی، در سایه خصال معنوی قرار گیرد، نتیجهاش آن چیزی میشود که در طول تاریخ جمهوری اسلامی، همواره سطحی معجزهگون از گرهگشاییهای سیاسی را موجب شده است.
اقبال مردمی در تاریخ جمهوری اسلامی، جنسی متفاوت از حمایت مردم در حکومتهای سوسیال و مردمی به سبکی شبیه مثلاً کوبا داشته است. در واقع، فقط مردمی و سادهزیست بودن، نمیتواند این ارتباط خارقالعاده را موجب شود. چیزی فراتر مطرح است، و آن به ارتباط معنوی شخصیت محبوب و مردم مربوط میشود. البته معنویت، سادهزیستی و همنشینی با مردم را هم ایجاب و الزام میکند، ولی باید متوجه باشیم که صرف اغراض سوسیال نمیتواند این شور خارق العاده را توضیح دهد.
پس از معنویت، و قبل از خصال مهمی مانند عملکرد جهادی، حضور مردمی مستمر، سادهزیستی و پرهیز از اشرافیگری، ویژگی «فسادستیزی» مورد توجه مردم در انتخاب مرحوم آیتالله رئیسی بود. عملکرد ایشان در آستان_قدس رضوی و قوه_قضائیه، دستمایه اصلی برای انتخاب ایشان در سمت ریاست جمهوری بود و آنچه در این دو دوره بیش از همه چیز به چشم مردم آمد، روحیه فسادستیزی بود. مهم است که در میانه بحثهای سیاسی در چنین موضوعی، اغراض اصلی مردم گم نشود؛ مردم از ایشان پاکدستی توقع داشتند و چنین چیزی را در عملکرد ایشان یافتند که آنچنان در تشییع ایشان حماسه ساختند...
و بالاخره، همانطور که شما فرمودید، عملکرد جهادی، خستگینشناسی، سفرهای استانی و دیدارهای مردمی، و دوری از اشرافیگری، خصال مهمی بودند که توجه مردم را در جریان تشییع عظیم، به خود برانگیخت. این، موردی بود که بیشترین داغ را ایجاد کرد، چرا که مرحوم آیتالله رئیسی در همین مسیر از دست رفتند و این، حس حرمان عظیم و ناگهانی ایجاد کرد و افکار عمومی را به طرز کمسابقهای برانگیخت؛ این که در جریان یک سفر پرکار، دیدار مردمی و محلی تدارک میشود، و احتمالاً به دلیل همان وقفه در جریان دیدار مردمی، پرواز قدری دیر انجام شد، و آن شد که نباید میشد.... مردم این را درک کردند و در تکریم این «دولت خدمتگزار» چیزی کم نگذاشتند و «قدرشناسی» را از هر حد مرسومی فراتر بردند. باید از مردم قدرشناس بابت این قدرشناسی سپاسگزار بود. «قدرشناسی» ویژگی اصلی جامعه انسانی و متمدن است و هر چه «قدرشناسی» افزونتر، آن جامعه، جامعهتر و متمدنتر است. تا زمانی که «قدرشناسی» در میان ما به این حد بلندپایه است، باید بدانیم و آگاه باشیم که با یک وضعیت متعالی انسانی مواجه هستیم و باید در خور این وضعیت متعالی، فکر و طرح اجتماعی و سیاسی ارائه دهیم...
۳️⃣ خط رهبری: علیرغم برخی تحلیلها دربارهی فرسودگی سرمایهی اجتماعی نظام، اما حضور مردم در تشییع پیکر رئیس جمهور شهید، گسترده و چشمگیر بود. تحلیل شما از این حادثه و چرایی این حضور گسترده چیست؟
حاجیحیدری: در این موضوع چند نکته هست؛ در اهمیت بلیغ مفهوم «سرمایه_اجتماعی» جای مناقشه و تردید نیست، ولی این مفهوم مانند بسیاری مفاهیم دیگر علوم انسانی، نیاز به شاخصسازی محلی دارد، و در این مورد، یعنی مفهوم «سرمایه اجتماعی»، این نیاز شدیدتر است، چرا که این مفهوم به میزان بالایی ابنالوقت و ابنالموقعیت، و همچنین به درجه بالایی فرهنگی است، و در موقعیت فرهنگی ما، موضوع «معنویت»، بیش از بسیاری موقعیتهای دیگر اهمیت دارد. از این روست که برداشت من این است که شاخصهای معمول سنجش سرمایه اجتماعی، آنطور که باید، درست عمل نمیکنند. از این روست که بیش از دو دهه است که برخی جامعهشناسان مرسوم، هشدارهای موسوم به «فروپاشی اجتماعی» میدهند، ولی در واقع، این هشدارها درست کار نکردهاند و طی این دو دهه مکرراً پیشبینیهای این جامعهشناسان مرسوم، به هزیمت گرفتار شده است. موضوع مهم، فهم «امر معنوی» و «امر توحیدی» است، به عنوان یک مؤلفه مهم در امر اجتماعی و مآلاً در سرمایه اجتماعی است.
نکته دوم آن است که یک بدبینی پارانویایی یا به قولی، «مازوخیسم جمعی»، در میان انتلکتولها و همین جامعهشناسان مرسوم، که از یک غرضورزی سیاسی نشأت میگیرد، تحلیلهای آنها را دچار انحرافهای سیستماتیک همیشگی کرده است. این هم از آن روست که فرهنگ جمعی این انتلکتولها همچنان از آبخور دوم خرداد هفتاد و شش ارتزاق میکند، که در آن، تیپ روزنامهنگار با بدبینیهای ناشی از ارزشهای خبری منفیاش، جایگزین تیپ «برادر انقلابی» شد. در یک تیپ فرهنگی مطبوعاتمحور، «بدبینیها»، آن هم در زمینه شبکهای و اینترنتی، که در آن دادهها انباشت میشوند، و اطلاعات از بین نمیروند، به سادگی از خاطر نخواهند رفت، و تبدیل به «بدبینی انباشتی» میشوند، که حتی با تلنگرهای مستمر تشییع شهدای غواص، تشییع شهید حججی، تشییع شهید_سلیمانی و... اصلاح نمیشوند. آنها «به صورت پیشفرض» گمان میکنند که جامعهای که آنها با آن تفاهمی ندارند و در مناسکاش مشارکت ندارند، باید بیش از پیش و خیلی زودتر از اینها فروپاشیده میشد تا زمینه برای ساخت و ساز جامعه بیگانهای که آنها بهتر درک میکنند فراهم شود. در واقع، باید اذعان کنیم که تحلیلهای این جامعهشناسان مرسوم، یک طورش و چولگی ذاتی و همیشگی دارد، و تا آنها نتوانند «امر معنوی» و «امر توحیدی» را در تحلیلهای خود داخل کنند، نخواهند توانست این چولگی را اصلاح کنند.