به گزارش مجله خبری نگار/رسالت: این روایتگری، منبعث از اتصال مستقیم رسانههای غربی با جریانات آشکار وپنهان قدرت در رژیم اشغالگر قدس بوده و بار دیگر، گزاره دروغین و مضحکانه بی طرفی رسانهای و آزادی بیان در غرب را به چالش کشیده است. مطالبات جنبش اصیل دانشجویی شکل گرفته در آمریکا مشخص است: برقراری آتش بس دائمی در نوار غزه، پایان محاصره غزه، قطع روابط علمی و دانشگاهی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس و مجازات مقامات رژیم اشغالگر قدس و دیگر کشورها و بازیگران دخیل در کشتار دهشتناک دهها هزار انسان بی گناه در فلسطین.
در این میان رسانههای غربی تلاش میکنند حرکت وحشیانه پلیس آمریکا در مواجهه با این مطالبات فطری، اصیل و انسانی را طبیعی و در مسیری درست جلوه دهند! به عنوان مثال یورونیوز در تحلیل خود از این واقعه مینویسد: «در شماری از دانشگاهها معترضان شعارهای «یهودیستیزانه» سر دادهاند و با دست گرفتن پرچمهای حماس و حزبالله لبنان، از ورود دانشجویان یهودی به محوطه دانشگاهها جلوگیری کردهاند.»
همان گونه که مشخص است، رسانههای غربی وظیفه دارند (بر اساس یک سیاست گذاری کلان رسانهای -تبلیغاتی)، صهیونیسم ستیزی را مترادف با یهودستیزی جلوه داده و از این طریق، بدترین و سختترین برخوردها با کسانی که از توحش و اشغالگری رژیمی غاصب و کودک کش به تنگ آمده اند را توجیه کنند. نکته مهمتر اینکه رسانههای غربی اقدامات غیرانسانی پلیس آمریکا را به مثابه یک واکنش طبیعی در برابر خیزش دانشجویی اخیر جلوه داده و استفاده از محرکهای شیمیایی، ضرب و شتم شدید دانشجویان، کشیدن بسیاری از دانشجویان روی زمین و دستگیری توام با بدترین برخوردهای ممکن با آنها را مصداق عینی ایجاد نظ وآرامش تلقی کرده اند! در اینجا متوجه روایتگری معکوس جریانات رسانهای غرب از خیزشها و اعتراضات دانشجویی در سرتاسر جهان میشویم.
قطعا غرب نه تنها از جنبشهای دانشجویی اصیل حمایت نمیکند، بلکه آنها را در مغایرت مطلق با اهداف و مطامع خود قلمداد کرده و دست به سرکوب آنها میزند. نکته مهمتر اینکه گستردگی، آگاهی و عمق جنبش دانشجویی ایجاد شده در آمریکا در حمایت از مردم مظلوم فلسطین، بیانگر اصالت این جنبش و باور آن به هدفی است که به خاطر آن دست به اعتراض زده است. حتی تهدیداتی مانند اخراج از دانشگاه، ممنوعیت تحصیلی، محرومیت از امتیازات حداقلی اجتماعی و حتی سلب اقامت برخی دانشجویان، منجر به عقب نشینی آنها در برابر ساختار زورو سلطه نشده است. بدیهی است که اعتراضات اخیر دانشجویی در آمریکا، نقطه عطفی در تاریخ این کشور محسوب میشود، جایی که جوانان و تحصیلکردگان آمریکایی رسما روایتهای مخرب و وارونه غرب از آنچه در جهان میگذرد را پس زده و به سوی شناخت و آگاهی گام بر میدارند. آنچه امروز در دانشگاههای آمریکا، از کالیفرنیا تا تگزاس میگذرد، نقطه آَشکارساز روند گذار مشترک از صهیونیسم و جریان سلطه گر غربی در این کشور محسوب میشود. روزهای تاریکتر آمریکا در پیش است.
طی سالهای گذشته و اخیر، لابیهای صهیونیستی نفوذ گستردهای در ساختار قدرت در غرب داشته و نه تنها دو حزب دموکرات وجمهوریخواه در آمریکا، بلکه احزاب سنتی و جدید اروپایی را نیز به متغیرهایی وابسته به خود تبدیل کرده اند. در این میان، یکی از استراتژیهای حقوقی و قضائی مقامات آمریکایی و اروپایی در راستای صیانت از موجودیت نامشروع رژیم اشغالگر قدس، جرم انگاری علیه هرگونه انتقادی علیه اسرائیل میباشد. بر این اساس، حتی مطالبه گری حداقلی در خصوص توقف جنگ و پایان دادن به نسل کشی صهیونیستها در غزه، مصداق یهود ستیزی محسوب شده و مطالبه کنندگان را با مجازاتی سخت از سوی نهادهای قضائی و امنیتی در غرب مواجه میسازد.
با این حال چنین سیاست گذاری وقیحانهای در جریان اعتراضات عمومی در اروپا و آمریکا به چالش کشیده شد و بسیاری از شهروندان در این کشورها، با وجود فشارها و تهدیدات مستقیم حقوقی و امنیتی علیه خود به خیابانهای واشنگتن، نیویورک، لندن، پاریس، برلین و .. آمدند. دستگاههای قضائی و امنیتی غرب به جای عبرت گیری از خطای مطلق و وقیحانه خود در جرم انگاری از تحرکات ضد صهیونیستی که در مخالفت با جنگ غزه صورت میگیرد، دامنه این جرم انگاری را وسیعتر کرده تا از یک سو حمایت خود از اسرائیل را پررنگ ترنموده و از سوی دیگر، به خیال خود مانع از تشدید دامنه اعتراضات سراسری علیه صهیونیستها شوند.
اما خیزش اخیر دانشجویی در دانشگاههای کلمبیا و تگزاس و تسری آن به دانشگاههای دیگر آمریکا، به وضوح این سیاست غیرانسانی غرب را به چالش کشید. صورت مسئله مشخص است:ما با خیزشی ماهوی در نسل جدید آمریکا مواجه هستیم که استراتژی کلان واشنگتن در حمایت مطلق و حتی نسبی از تلآویو را پس زده و در صدد ترسیم آمریکای منهای اسرائیل و فراتر از آن، جهان منهای صهیونیسم بر میآید. این مخالفت ماهوی در کشوری تجلی یافته که نهتنها خود را در سیاستهای رسمیاش حامی صهیونیسم قلمداد میکند، بلکه در عمل متغیری وابسته به تلآویو به شمار میآید.
در این اعتراضات، نه فقط عملکرد رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه، بلکه ماهیت صهیونیسم به عنوان یک جریان قبیح و نامشروع به چالش کشیده شده است. اعتراضات دانشجویی رخ داده در آمریکا، نقطه آشکارساز شکست حمایتهای وقیحانه و همه جانبه غرب از این رژیم نامشروع و همچنین شکست استراتژیهای رسانهای و تبلیغاتی رسانهها و جریانات قدرت در آمریکا و اروپا محسوب میشود. مقامات غربی پس از جنگ غزه، هزینه هر گونه اعتراضی را علیه رژیم اشغالگر قدس بالا بردند، اما نتیجه این روند، چیزی جز خیزش عمیق تر، آگاهانهتر و گستردهتر دانشجویی و عمومی علیه این رژیم نامشروع و بازیگران آمریکایی-اروپایی حامی نسل کشی در غزه نبوده است. یکی از موضوعاتی که غرب را شدیدا نگران ساخته، جنس آگاهانه این اعتراضات و غیر مقطعی بودن آن است. این اعتراضات محصول و خروجی یک روند بوده، نه یک حرکت احساسی و یک روزه که بخواهد با تهدید یا سانسور از بین برود. قطعا غرب با اصرار خود در حمایت از صهیونیسم، بیش از پیش منجر به تسریع این روند اعتراضی گسترده خواهد شد.