به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: قیام ۱۵ خرداد، یک نقطه عطف در تاریخ ایران است؛ شروع تمامعیار یک نهضت که حدود ۱۵ سال بعد، به ساقط شدن رژیم پهلوی انجامید. با این حال، اندیشه رهبر این قیام و هدایتگر نهضت اسلامی مردم ایران، نه بر بستر قیام ۱۵ خرداد، بلکه طی سالها مطالعه و بررسی تجارب گذشتگان شکل گرفت. امام خمینی (ره)، برخلاف بسیاری از کسانی که فقط به نفس کار سیاسی میاندیشند و حاضر نیستند تجربه پیشینیان را به عنوان یک ثروت نقد و ارزشمند به کار گیرند، از گذشته درسهای طلایی میگرفت و با تکیه بر آن و نیز، آموزههای راهبردی و عمیقی که تعالیم اسلام در اختیار فقیهی خوشفکر و نابغه مانند او قرار داده بود، راه را از بیراهه باز میشناخت و مسیر حرکت قیام را تعیین میکرد. نظم مثالزدنی امام (ره)، در مبارزات سیاسی او جلوهای تمام داشت؛ خطوط قرمز در آن کاملاً مشخص بود و با تکیه بر مقدمات منطقی، عملیات مبارزاتی خود را سازمان میداد. به همین دلیل، چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اصولی که امام خمینی (ره) به دنبال پیاده کردن
آنها در جامعه و تأسیس یک اجتماع مبتنی بر آموزههای اسلامی بود، دچار تغییر نشد؛ اجرای این اصول، در واقع آرمان ابدی امام (ره) بود و او، برای تحقق همین آرمانها، پا در مسیر مبارزه نهاد. نکته مهم و قابل مطالعه، در بررسی حیات سیاسی امام خمینی (ره) این است که رکن دوم انقلابی که او رهبری کرد و به پیروزی رساند، یعنی مردم نیز، سخت به این آرمانها دلبستگی داشت و در تلاش برای تحقق آن ها، به ورطه تردید نیفتاد.
این همسویی و همراهی، از همان نخستین ماههای شروع نهضت، در جریان اعتراض امام (ره) به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و سپس سخنرانی توفانی امام (ره) در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ و شکلگیری قیام ۱۵ خرداد، وجود داشت و نه فقط تا زمان رحلت جانگداز او در ۱۴ خردادماه سال ۱۳۶۸ برقرار باقی ماند، بلکه بسان آرمانهایی ثابت و ارزشهایی پایدار در بدنه ساختار فکری جامعه ایران نهادینه شد. در میان این آرمانها، برخی بیش از بقیه برجسته شدند و به دلیل نیاز بیشتر، به بازخوانی فوریتر احتیاج دارند. آن چه در ادامه این نوشتار میخوانید، مرور برخی از این آرمانهاست که در واقع، کلیدواژههایی راهبردی در اندیشه امام خمینی (ره) است.
تحقق اصل «ما میتوانیم»، یکی از آرمانهای بلند امام خمینی (ره) است. «ماروین زونیس»، استاد دانشگاه شیکاگو و نویسنده کتاب مشهور و پرخواننده «شکست شاهانه»، درباره شخصیت امام خمینی (ره) و تأثیر او بر بازپرداخت این آرمان در میان ایرانیان مینویسد: «یکی از اهداف اصلی آیتا... خمینی، شکستن این اعتقاد ریشهدار در فرهنگ ایرانی بود که ایرانیان نمیتوانند امور خود را به دست گیرند. او سعی میکرد تا به ایرانیان بیاموزد که خود حاکم برسرنوشت خویش هستند. به این طریق، طی ماههای پس از پیروزی انقلاب که در آن خصومت آمریکا با ایران بالا گرفت، شعار مورد توجه آیتا... خمینی و پیروانش این بود که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. این شعار آنقدر تکرار شد که به نظر افسونی سحرآمیز جلوه میکرد؛ ولی استفاده آیتا... خمینی از این شعار برای شکستن الگویی غلط بود که ایرانیان گرفتار آن شده بودند.» بازخورد تأکید بر این آرمان راهبردی، توجه به نهضت خودکفایی بود که در سالهای اوج جنگ نیز، مورد توجه قرار گرفت و ثمرات ارزنده آن، با گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، هر روز بیش از قبل آشکار میشود و ضامن استقلال سیاسی و اقتصادی یک ملت است.
«ما باید براى این طبقه کارگر و کارمند که طبقه ضعیف هستند، طبقهاى هستند که شماها اینها را پایین مىدانید و اینها از همه شما بالاتر و بلندمقامتر هستند، باید دولتها براى اینها کار بکنند. شما که آلاف و الوف دارید و در بانکها [ثروت]دارید و در خارج دارید و در داخل دارید و شرکتها دارید و تجارتها دارید، شماها چه مىگویید؟ اینهایى که هیچ چیز ندارند در این امور دخالت کردند [و انقلاب را به پیروزی رساندند]... این زاغهنشین بیچاره تظاهرات کرده و این پیروزى را [به وجود]آورده است. دولتها باید براى این زاغهنشین یک کارى بکنند. شماها که کنار نشسته بودید، حالا آمدید مىخواهید که استفاده کنید. استفادهچیها بروند سراغ کارشان!» (صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۳۵) رهانیدن محرومان از محرومیت و پر کردن شکاف طبقاتی در جامعه ایرانی، یکی از آرمانهای بلند امام خمینی (ره) است. او انقلاب اسلامی را انقلاب محرومان و پابرهنگان میدانست؛ آرمانی که برخاسته از آموزههای ناب اسلامی و سیره نورانی رسولخدا و ائمه اطهار علیهمالسلام است. در اندیشه امام (ره) عدول از این اصل مهم، به هیچوجه پذیرفتنی نیست و نمیتوان با هیچ بهانهای از آن صرفنظر کرد، چرا که «خون سلحشوران کوخنشین، کاخهاى ستم را در هم کوبید. ملت عظیمالشأن ایران با قیام و نثار خون فرزندان عزیز خویش، راه قیام را براى نسلهاى آینده گشود و ناشدنیها را شدنى کرد». (صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۲۶۷)
امام (ره)، اندیشه استکباری و استعماری را نقطه مقابل حکومت کوخنشینان و محرومان میدانست و بر این امر اصرار داشت که «[استکبار و استعمار]ایرانى را [دوست دارد]که سرپرستش مظلومان را غارت کند و جیب آنان را پر کند و سرمایههایش در خدمت طبقات مرفه و بالانشین باشدو مستمندان و کوخنشینان در فقر و محرومیت بسوزند و هیچ کس به فکر آنان نباشد.»
ریچارد پیرسون، ستوننویس روزنامه واشنگتنپُست، در یادداشتی طولانی که تنها یک روز بعد از اعلام رحلت امام خمینی (ره)، یعنی در پنجم ژوئن سال ۱۹۸۹ (۱۵ خرداد ۱۳۶۸) در این روزنامه منتشر کرد، به صراحت نوشت: «آیتا... روحا... خمینی، مردی که دیروز درگذشت، یک رهبر سازشناپذیر بود که باعث سرنگونی شاه شد و ایالات متحده را در سطح جهان تحقیر کرد.» تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، هیچکس در چنین حجم و با چنین کیفیتی، قدرت و جایگاه آمریکا را به چالش نکشیده بود. با این حال، آمریکاییها باز هم نتوانستند درک درستی از این رویکرد داشته باشند؛ موضعگیری امام خمینی (ره)، محدود به عملکرد دولتمردان کاخ سفید نبود؛ او هر شخص یا حکومتی را که در جهان، خوی استکباری داشت به چالش کشید و آن را به عنوان یکی از کلیدواژههای اساسی و آرمانهای بنیادی انقلاب اسلامی، در اندیشه ایرانیان نهادینه کرد: «ما هم مبتلا بودیم و همه ملت مبتلا بودند. ملت را ضعیف مىشمردند و ملت را از روى استکبار نظر مىکردند و به ملت تعدى مىکردند و تجاوز مىکردند. آنها رفتند و انشاءا... برنمىگردند. امروز، روزى است که خداى تبارک و تعالى به ما آزادى و استقلال مرحمت فرموده است و ما را با این آزادى و استقلال امتحان مىکند» (صحیفه نور، ج ۷، ص ۴۸۷) بنابراین، در اندیشه امام خمینی (ره)، مبارزه با آمریکا، بخشی از یک آرمان بزرگ تر، یعنی تقابل با استکبار است.
امام خمینی (ره) به اصالت نقش مردم در ایجاد حکومت اسلامی باور داشت و هیچگاه خود را از مردم جدا نمیدانست. او به مردم نگاه ابزاری نداشت؛ این گونه نبود که در هنگام نیاز، دم از مردم بزند و در بینیازی مردم را فراموش کند؛ بلکه نقش مردم در همه زمینهها را ضروری و دایمی میدانست. مردم ایران همواره مورد ستایش و تمجید امام خمینی (ره) بودند. (بنگرید: صحیفه امام (ره)، ج ۲۱، ص ۳۲۷ و ج ۱۷، ص ۱۵۹) او مردم همعصر خود را، حتی برتر از مردم حجاز در عهد پیامبرخدا (ص) و بهتر از مردم عراق در عهد امیرمؤمنان (ع) و امامحسین (ع) میدانست. (صحیفه امام (ره)، ج۲۱، ص۴۱۰) این نگرش موجب میشد که امام (ره) حتی در جایگاه رهبر نظام جمهوری اسلامی، با تکیه بر همین روحیه مردمداری و مردممداری، خود را خدمتگزار مردم بداند و بر حفظ و تداوم این آرمان و ارزش والا، تأکید کند (صحیفه امام (ره)، ج ۱۲، ص ۴۵۶) و اتخاذ این رویکرد را برای تمام کسانی که عهدهدار مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی میشوند، یک اصل و یک ضرورت به شمار آورد (صحیفه امام (ره)، ج ۷، ص ۵۱۱) و از آنان بخواهد که همیشه با مردم صادقانه و صمیمانه رفتار کنند.