به گزارش مجله خبری نگار،خودکشی، یکی از مشکلات مهم بهداشت جهانی است که ناشی از تعامل بین عوامل جمعیتی، اجتماعی و فرهنگی است. سالانه حدود یک میلیون نفر در جهان از طریق خودکشی جان خود را از دست میدهند، اما بر اساس آمارهای سازمان جهانی سلامت، میزان اقدام به خودکشی در مقایسه با خودکشی موفق ۲۰ برابر است و خودکشیهای کامل در مردان سه برابر زنان است، اگرچه زنان میزان بالاتری از اقدام به خودکشی را نسبت به مردان در طول زندگی نشان میدهند.
بررسیها نشان میدهد: نرخ اقدام به خودکشی زنان، همچنان رو به افزایش است و از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶ میزان خودکشی در میان زنان به میزان ۵۰ درصد افزایش داشته است.
بنا بر اظهارات پژوهشگران، میزان خودکشی در ایران از غالب کشورهای غربی پایینتر است، اما از بقیه کشورهای خاورمیانه بالاتر بوده و طی سه دهه اخیر نیز، رشد معناداری داشته است. اگرچه کیفیت و صحت دادههای خودکشی در ایران زیر سؤال است، اما شیوع بیش از حد خودکشی در میان زنان در سالهای اخیر، یکی از نگرانیهای جدی بهداشت عمومی بوده است.
خودکشی راه حلی جبران ناپذیر برای مشکلی است که معمولاً موقتی است و به عنوان یک فرایند و نه یک عمل مجرد درک میشود. این روند با میل خفیف و مبهم به مرگ آغاز میشود که به دلیل شرایط فردی یا بین فردی میتواند از بین برود یا متناوباً میتواند بیشتر به ایده خودکشی تبدیل شود و احتمالاً با یک اقدام به خودکشی یا خودکشی کامل به اوج برسد.
این موضوع مهم، گروهی از محققان کشورمان از دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی این شهر را بر این داشته است که پژوهشی را در مورد آن انجام دهند. آنها در این تحقیق، به واکاوی عوامل خطر و عوامل محافظ در زنان اقدام کننده به خودکشی پرداخته اند.
این محققان مطالعه کیفی فوق، به مصاحبه با ۱۵ زن اقدام کننده به خودکشی پرداخته و اطلاعات جمع آوری شده از این طریق را تجزیه و تحلیل کرده اند.
بر اساس نتایج این مطالعه، روابط خانوادگی و عاطفی و همچنین افسردگی درمان نشده به عنوان اصلیترین عوامل شناسایی شده موثر در خودکشی زنان شناسایی شدند.
بنا بر گفتههای حمید طاهر نشاط دوست، استاد و محقق گروه روانشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان و سه همکار دیگرش در این تحقیق، چهار مضمون و نه زیرمضمون در خصوص عوامل خطر شناسایی گردیدند که شامل موارد زیر هستند: تنش در روابط خانوادگی (مشاجره و درگیری، بی تفاوتی عاطفی، عدم وفاداری زناشویی)، روابط نافرجام (خود سرزنشگری، از دست دادن)، رنج روانی (زندگی در اندوه و ناامیدی، ادراک ناخودکاامدی، احساس سربار بودن) و مضمون مشکلات اقتصادی (ضعف مالی و بیکاری).
آنها میافزایند: همچنین چهار مضمون اصلی در خصوص عوامل محافظت کننده استخراج شد: تعلق عاطفی به عضوی از خانواده، احساس مسئولیت در مقابل فرزندان، اعتقادات مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده.
در تبیین نتایج فوق، عنوان شده است که مجموعهای از عوامل مطرح شده در یک فرایند زمانی، سبب ایجاد فرسودگی روانی در زنان و انتخاب راه حلهای هیجان مدار مانند خودکشی میشود، اما عامل تنش در روابط خانوادگی که اغلب ریشه در بی مهارتی در روابط بین فردی و عوامل فرهنگی دارد، به عنوان محوریترین عامل که فرد به صورت مکرر با آن سروکار دارد، موجب ایجاد احساس عدم تعلق عاطفی و گاهی احساس سرباربودن میشود.
طاهر نشاط دوست و همکارانش معتقدند: این عامل همچنین بستری برای ایجاد اختلالات روانی به ویژه افسردگی، عدم احساس امنیت و به کارگیری روشهای ناکارآمد در مدیریت هیجانات و حل مسائل و غرق شدن هرچه بیشتر در مشکلات را برای زنان فراهم میکند.
آنها اظهار داشته اند: توانمندسازی فرد و خانواده درجهت برقراری روابط بین فردی مثبت و ایجاد انعطاف و شناخت بیشتر در راهبردهای مقابلهای مؤثر و ایجاد خودکارآمدی در برابر مشکلات، از مهمترین راهکارها برای مقابله با این مشکل هستند. همچنین فرهنگ سازی درخصوص درمان اختلالات روان پزشکی با تأکید بر افسردگی در اولویت بعدی قرار میگیرد و در کنار این موارد، ارتقای عوامل محافظ یافت شده، به کاهش خطر خودکشی و انعطاف پذیری بیشتر این افراد کمک میکند.
گفتنی است این یافتههای علمی تحقیقاتی را نشریه پژوهشهای کاربردی روانشناختی منتشر کرده است. این نشریه در قالب فصل نامه توسط موسسه روانشناسی و علوم تربیتی و دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران انتشار مییابد.