به گزارش مجله خبری نگار، راه ورسم ورود به حوزه هنرهای نمایشی در گفتگو با یک کارگردان و هنرپیشه تئاتر :
حمیدرضا نعیمی هستم، متولد ۱۳۵۳ در سرپلذهاب. جنگ که شروع شد، آواره شدیم و هرکداممان به شهری پناه بردیم. ما به اسلامآباد غرب رفتیم و آنجا بود که با دنیای نمایش آشنا شدم. یک فیلم از آقای «ایرج قادری» دیدم و دو نمایش –یکی کمدی و یکی تعزیه- و عاشق هنرهای نمایشی شدم. در دبیرستان وقتی میخواستم در بخش نقاشی انجمنهای اسلامی مدرسه ثبتنام کنم، دوستی پیشنهاد کرد با هم در قسمت تئاتر شرکت کنیم و اینطوری بود که سرنوشت من عوض شد.
اول از همه باید گرایش موردعلاقهتان را تعیین کنید، دقیقا به کدام بخش هنرهای نمایشی علاقه دارید؟ بازیگری، نمایشنامهنویسی، فیلمنامهنویسی، کارگردانی تئاتر، کارگردانی سینما، طراحی صحنه و لباس؟ بعضی از شما اهل شعر گفتن و داستان نوشتن هستید و احتمالا با دنیای نویسندگی مأنوستر خواهیدبود. بعضیهایتان در جمعها اهل نمایش دادن هستید و بازیگری، بیشتر بهکارتان میآید. حوزه موردعلاقهتان هرچه که هست، ژیمناستیک کار کنید. آواز و موسیقی تمرین کنید تا با ریتم آشنا شوید، شنا بلد باشید و زیرنظر مربیهای مجرب، بیان و بدنتان را آماده کنید. تا میتوانید رمان و شعر و داستان بخوانید. یک کارگردان باید بتواند خوب نقاشی بکشد، معماری را بشناسد و از تاریخ سردربیاورد. یک هنرپیشه باید بتواند خوب تقلید کند، تقلید از رفتار یک معتاد، یک جاهل، یک ورزشکار، یک پادشاه، یک گدا. ادای دیگران را درآوردن، غیراخلاقی نیست، چون هنرمند قصد تمسخر ندارد بلکه میخواهد بعدا آنها را روی صحنه نشان بدهد یعنی تبدیل به هنر کند.
اگر آموزشگاه مدنظرتان معتبر است، بله، ولی یادتان باشد آموزش رشتههای هنری در تمام دنیا بسیار گران است. نکته مهم دیگر این است که بدانید آموزشگاه خوب، آموزشگاهی است که استادهای بنام در آن تدریس میکنند البته استثنا هم وجود دارد و ممکن است زیرنظر یک معلم گمنام، خوب آموزش ببینید و رشد کنید، اما از آنجاییکه امروزه موسسات هنری بیقاعده زیادی وجود دارند، بهتر است به نامهای بزرگ، اعتماد و البته دربارهشان تحقیق کنید. یکی از حسنهای شرکت در کلاسهای آزاد این است که کمک میکند عدهای متوجه شوند نباید وارد این حرفه شوند. شادروان «محمد نوری» ابتدا میخواست بازیگر شود، اما چندماه بعد از ورودش به مدرسه هنرپیشگی، استادی به ایشان میگوید: «همین الان از اینجا برو و در مدرسه موسیقی ثبتنام کن.» و این تشخیص درست، باعث شد که استاد نوری و آوازهای زیبایش در قلب ما ماندگار شود.
من معلمها، مهندسها، پزشکها و وکیلهای زیادی را میشناسم که آدمهای موفقی نیستند. در هر حرفهای، موفقیت معطوف به تمرکز و تلاش فرد است. من همه زندگیام را از تئاتر دارم، اما چطور؟ ۲۰ ساعت در شبانهروز کار میکنم. کتاب میخوانم، مینویسم، بازی میکنم، تمرین میکنم، اتودهای نمایشی را انجام میدهم، فیلم میبینم، میروم بیرون و مردم را تماشا میکنم و با آنها حرف میزنم. مگر ممکن است بیشتر زمانم را صرف حرفهای کنم که عاشقانه دوستش دارم و موفق نشوم؟ شاید بگویید شانس هم دخیل است، بله، ولی شانس سراغ آدمهای بیاستعداد و غیرکوشا نمیرود. پس خانوادههایتان را متقاعد کنید که ما فقط یکبار به این جهان پا میگذاریم و حق داریم چیزی را تجربه کنیم که دوست داریم. فراموش نکنید افراد موفق در حوزه هنر، عمرشان را به بطالت نگذراندهاند و بهجای پرداختن به کارهای بیثمر روی خواستهشان متمرکز شدهاند.
خیلیها میتوانند بازیگر و نویسنده شوند، اما آدمهای کمی میتوانند به این موهبت الهی دست پیدا کنند که خودشان آفریننده باشند. کارگردانی کردن یعنی آفرینندگی و کار بسیار دشواری است. همه اعضای تیم از بازیگر و طراح صحنه و گریم تا فیلمبردار و صدابردار در مسیری حرکت میکنند که شما میخواهید. شما باید روانشناس خوبی باشید تا بدانید با تکتک اعضای تیمتان چطور برخورد کنید. باید از همین الان یادبگیرید که همهچیز را متفاوت ببینید و صاحب تنهایی شوید. یعنی حتی وقتی در جمع هستید، بتوانید احساس کنید که فقط خودتان هستید و خودتان و به تخیلتان پروبال بدهید.
منبع: خراسان