کد مطلب: ۳۴۲۱۰۲
|
|
۳۰ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۱

خداحافظی موقت با آقای خاص! این رفتن، باید بازگشت داشته باشد

خداحافظی موقت با آقای خاص! این رفتن، باید بازگشت داشته باشد
خداحافظی موقت با آقای خاص! این رفتن، باید بازگشت داشته باشد

به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: دوست داریم باور کنیم باز هم یکی از آن رفتن‌هایی است که قرار است بازگشتی دوباره داشته باشد. از آن رفتن‌هایی که اگرچه باز هم دلتنگی خاص خودش را دارد، اما دل‌ها گرم می‌ماند تا رسیدن لحظه موعود و شنیدن خبر بازگشت. محمد بنا از این رفتن‌ها کم نداشته. به همین خاطر هم هست که با وجود اینکه جایش را به حسن رنگرز داده، اما خود جانشینش هم امیدوار است خیلی زود سکان هدایت تیم کشتی فرنگی را به صاحب اصلی آن بازگرداند.

خبری که ظهر دیروز سایت فدراسیون کشتی منتشر کرد، برای خیلی‌ها غیرمنتظره بود، اما اهالی کشتی بلافاصله پس از اتمام رقابت‌های جهانی و حتی هفته‌ها قبل از آن می‌دانستند که صربستان آخرین ایستگاه حضور بنا در تیم ملی است. مربی بزرگی که پس از بازگشت از بلگراد، دیگر هیچ احدی از خانواده کشتی او را ندیده و حتی صدایش را هم نشنیده و آنقدر مطمئن روی تصمیمش پافشاری کرده که فدراسیون‌نشین‌ها خیلی زود از بازگشت او ناامید شوند. ناامیدی که منجر به انتخاب حسن رنگرز به‌عنوان سرمربی جدید تیم ملی فرنگی شد؛ فنی‌ترین فرنگی‌کار دنیا در سال ۲۰۰۱ و دومین طلایی تاریخ فرنگی ایران که حالا یکی از سخت‌ترین کار‌های دنیا را پذیرفته است.

سخت‌ترین کار دنیا!

متر و معیار خاص و مشخصی برای سختی و آسانی کار‌ها وجود ندارد. مثلاً هیچکس نمی‌تواند بگوید که کار اوسین بولت برای قهرمانی در المپیک دشوارتر بوده یا مثلاً تالاخادزه. با این حال به صراحت می‌شود گفت گرفتن جای بزرگان یکی از سخت‌ترین کار‌های دنیاست. آمدن به جای آدم‌هایی که جای پایشان از هزار فرسخی پیداست و اسم و رسمی به بزرگی رشته ورزشی‌شان دارند.

رنگرز حالا باید جای یکی مثل محمد بنا را بگیرد. مربی که احیا کننده یا به عبارت بهتر معمار کشتی فرنگی ایران بوده و از هیچ، نام بزرگی ساخته که حالا سه مدال جهانی برایش ناکامی بزرگی تلقی می‌شود.
حمایت دیرهنگام دبیر از بنا هم طی روز‌های گذشته بار‌ها و بار‌ها با این جمله توأم شده که «قبل از بنا اصلاً کشتی فرنگی نداشتیم.» جمله ساده‌ای که به اندازه هزاران کلمه، بزرگی کار بنا را به بهترین شکل ممکن نشان می‌دهد.

آقای خاص، تصمیم خاص

آدم‌های معمولی حتی از نوع موفق‌شان، معمولاً برای رفت و آمدهایشان برنامه‌ریزی دقیقی دارند. اینکه چه زمانی برای رفتن‌شان بهتر است و چه زمانی مساعد آمدن. مثل آن مربی لیگ برتری که رفتنش را گذاشت برای بعد از قهرمانی تیمش و وقتی بازگشت که تیمش در نیمه‌های جدول بود.

بنا، اما تصمیم گرفته بود برود. دوستداران و هواخواهانش با تمام بی‌میلی، تمام خواسته‌شان یک خداحافظی شکوهمند بعد از قهرمانی جهان بود. امیدشان به طلای گرایی و ساروی بود و دوجین مدال نقره و برنز دیگر که به تلخی رفتن، قدری شیرینی اضافه کند. اتفاقی که نیفتاد و نتیجه تیم فرنگی هیچ شباهتی به انتظارات پیدا نکرد.

این نتیجه اگرچه خیلی‌ها و نظرهایشان را عوض و عقده‌گشایی‌هایشان را روانه رسانه‌ها کرد، اما کوچکترین خللی در تصمیم بنا ایجاد نکرد. بنا تصمیم گرفته بود برود و رفت. برایش هم مهم نبود به جای سه طلای المپیک یا جهان، با سه مدال نقره و برنز می‌رود.

دلتنگی دوطرفه

عضو جدانشدنی همه رفتن‌ها، دلتنگی عجیبی است که گریبان همه را می‌گیرد. در ماجرای رفتن بنا هم هیچ شکی وجود ندارد که هرچقدر دل کشتی برای آقای خاص تنگ می‌شود، خود بنا هم خیلی زود دلتنگ شب‌های اردو و شاگردانی می‌شود که بیش از فرزند کوچکش برای آن‌ها وقت گذاشته. دلتنگ دادن آن روحیه عجیب و غریب به جوان‌هایی که از هر کدام آن‌ها یک قهرمان و مدال‌دار جهانی می‌ساخت.

محمد بنا رفته. گفتنش شاید آنقدر‌ها خوشایند نباشد، اما کشتی فرنگی بدون دیدن حضور او در کنار تشک و شنیدن فریاد‌های از سر غیرت و تعصبش، به دل خیلی‌ها نمی‌چسبد.

دوست داریم باور کنیم که این رفتن از آن‌هایی است که امید بازگشت از آن داریم. پس باور می‌کنیم و در عین خوشامد‌گویی به حسن رنگرز، منتظر باشیم تا خیلی زود و حتی قبل از المپیک بعدی به جای اصلی‌اش برگردد.

برچسب ها: کشتی
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر