به گزارش مجله خبری نگار/خبرآنلاین-کیشور محبوبانی: سونامی جدیدی از تفکرات فاتحانه در پایتختهای غربی به ویژه در واشنگتن و لندن در حال به پا خاستن است: تهاجم غیرمشروع روسیه به اوکراین خنثی شده است. اوکراینیها برای دفاع از آزادی خود مبارزهای باشکوه به راه انداختند. همبستگی جدیدی بین آمریکا و اروپا شکل گرفته است. تحریمهای مشترک غرب اقتصاد روسیه را فلج و منزوی کرده است. مطمئناً چین با فکر گذاشته شدن چنین تحریمهایی علیه خودش لرزه بر تنش میافتد.
تنها یک مشکل بنیادی با ذهنیت پیروزی گرایانه وجود دارد. این ذهنیت باعث خطاهای ژئوپولتیکی میشود و به همان ترتیبی که غرب لحظه پایان تاریخ پسا جنگ سرد را به هدر داد بار دیگر میتواند پیروزی پس از جنگ اوکراین را به هدر دهد مگر آنکه بخصوص ایالات متحده بپذیرد که واقعیتهای ژئوپولتیکی تغییر نکرده است که اینجا به چند مورد آن اشاره میکنیم:
اول اینکه غرب هنوز تنها ۱۲ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهد. بقیه ۸۸ درصد هستند. درست است که اکثریت کشورهای عضو سازمان ملل متحد رای دادند تا تهاجم روسیه به اوکراین را محکوم کنند، اما کشورهایی که رای ممتنع دادند بیش از نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. این خیلی مهم است که ۸۸ درصد از جمعیت جهان، مسئله اوکراین را به عنوان جنگ خیر و شر یا جدال دموکراسی در برابر خودکامگی نمیبینند بلکه آنها آن را پروژهای برای فلج کردن روسیه میداند. لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده، علناً به این موضوع اعتراف کرده است. ببسیاری از کشورهای جهان، از جمله دوستان ایالات متحده، مانند هند، فلج شدن روسیه را مطابق منافع ملی خوشان نمیبینند.
دوم، اقدامات غرب علیه روسیه، به ویژه تحریمهای اقتصادی و مصادره داراییهای بانک مرکزی روسیه واقعاً عالی بود. این اقدامات قدرتمند بودند. چینیها در حال حاضر در خواب هم نمیبینند که روزی تحت تحریمهای مشابهی قرار بگیرند با این وجود اینکه چین برای دفاع ازخود در برابر تحریمهای مشابه برنامه ریزی نکند کاملاً غیرمسئولانه است. از این رو، اگر مثلا ده سال بعد گلولههای مشابهی به سمت چین شلیک شود، بی تاثیر خواهند بود. چین برای اینکه تحت چنین شرایطی از تحریمها لطمه نخورد وابستگی خود را به دلار آمریکا به تدریج کاهش خواهد داد و به مرور جهانی موازی از کشورهایی که بیشتر به اقتصاد چین گره خورده اند، پدیدار خواهد شد.
ثالثاً، برای اکثر کشورهای جهان عاقلانه نیست که از چین در مورد مصون کردن خودش در برابر تحریمهای غرب پیروی نکنند. حتی کشورهای متحد غرب مانند عربستان سعودی و آفریقای جنوبی نیز میخواهند خود را در برابر تحریمها بیمه کنند. کوتاه فکری غرب در برخورد با روسیه با تلاشهای نابخردانه برای حذف روسیه از نشست آتی G ۲۰ آشکار میشود. کشورهای G ۷ که از حذف روسیه از گروه ۲۰ حمایت میکنند، حدود ۱۱ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. کشورهایی که از حذف روسیه حمایت نمیکنند، بیش از ۴۰ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. همانطور که سفیر اندونزی، نگوراه سواجایا اخیراً گفت: تحت فشار قرار دادن اندونزی زمانی که تلاش دارد با همه کشورهای G ۲۰ بخصوص کشورهای در حال توسعه در ارتباط باشد ناعادلانه است.
بهطور خلاصه، حتی اگر تهاجم روسیه به اوکراین به طور کامل شکست بخورد، غرب بهجای اینکه پیروزی به دست آورد، باید با دنیای آشفتهای دست و پنجه نرم کند، جایی که اکثر کشورهای جهان، سعی میکنند خود را در برابر ایالات متحده و چین مصون کنند.
خیلی از کشورها هنوز هم خاطراتی از فعالیتهای استعمارگرانه غرب دارند. کمتر کسی در لندن یا پاریس به یاد میآورد که آنها تلاش کردند تایلند را مستعمره کنند. ولی تایلندیها به خوبی به یاد دارد که تزار روسیه به تایلند کمک کرد تا در این دوره تاریک از تاریخ تایلند عبور کند.
عاقلانهترین کاری که اکثر سیاستگذاران در واشنگتن باید انجام دهند این است که این طرز فکر فاتحانه را کنار بگذارند و محاسبات ژئوپلیتیکی سختی انجام دهند. این محاسبات نشان خواهد داد که تلاش آمریکا و انگلیس برای تضعیف و سرنگونی کامل روسیه عاقلانه نیست. چرا که روسیه ناپدید نخواهد شد. روسیه عصبانی و بیگانه به نفع اروپا نیست. روسیه تا هزار سال آینده همسایه اروپا خواهد بود و روابط خوبی با اکثر کشورهای جهان، به جز غرب (۱۲ درصد) خواهد داشت.
وینستون چرچیل زمانی توصیه کرد: «در هنگام پیروزی جوانمرد باش».
در مورد اوکراین، بر اساس فرمول هنری کیسینجر استقلال سیاسی اوکراین، بی طرفی بین المللی و آشتی ملی بهترین راه برای خروج از این بحران خواهد بود. اینک اکثر کشورهای جهان (۸۸ درصد) واقعاً از اینکه هیچ صدایی درغرب از صلح در اوکراین حمایت نمیکند، شوکه شده است، آنها فقط از سمت غرب صدای بلند طبلهای جنگ را میشنوند. آنها موافق هستند که پوتین باید به دلیل حمله به اوکراین محکوم شود، اما همچنین معتقدند که تلاش کامل برای شکست و حذف پوتین غیرعاقلانه است. نکته پایانی این است که صلح آشفتهای که نظم جهانی را حفظ کند بر بی ثباتی ناشی از درگیری طولانی ارجحیت دارد.