به گزارش مجله خبری نگار/همشهری آنلاین - الهه فراهانی: در حالی که اغلب سارقان شب را برای دستبرد انتخاب میکنند، این باند متفاوت ظهرها دست به کار میشد؛ وقتی صاحبان خانه سر کار بودند و محله در سکوت فرو میرفت. گفتوگو با سرکرده باند را میخوانید ...
چرا ظهرها برای سرقت میرفتید؟
شب همه حواسشون جمعه، دوربین و نگهبان هست. ظهرها، اما مردم سر کارن، خیابون ساکته، راحتتر میشه وارد خونه شد.
چطور وارد میشدید؟
شاهکلید داشتیم. هیچ صدایی نمیداد. فقط چند ثانیه طول میکشید تا در باز بشه
اموال سرقتی رو چهکار میکردید؟
راستش ما مثل بقیه دزدها نبودیم. بخشی از پولها رو به افراد نیازمند میدادیم. به کارتنخوابها و بچههای کار. باور کن نیتمون خیر بود
یعنی دزدی رو کار خیر میدونستید؟
متهم با خنده تلخ میگوید: شاید اشتباه فکر میکردیم. یه جور رابینهود بازی، فقط توی خیابونهای تهران.
عجیبترین جایی که مردم طلا یا پول پنهان کرده بودند کجا بود؟
توی خاک گلدون! یکی از خونهها رو یادمه، طلاها رو لای رختخواب و چند تا رو هم داخل کابینت سرویس بهداشتی گذاشته بودن. آدم فکرش رو هم نمیکنه.
چند خانه را خالی کردهاید؟
بیش از۳۰ یا ۴۰ خانه، اما خیلی پشیمانم. تصمیم گرفتیم توبه کنیم و دور خلاف رو خط بکشیم. این چهارمین بار است که میرویم زندون؛ راستش خانم، از زندگی پشت میلههای سرد زندون خسته شدهایم.