به گزارش مجله خبری نگار،تصمیم گیری صحیح مستلزم فکر کردن است، اما فکر کردن چقدر مفید است؟ اگر اضطراب تصمیم گیری را تجربه میکنید، ممکن است استراتژی همه یا هیچ را به کار بگیرید، یا به گزینههای خود بیش از حد فکر کنید و در فلج تجزیه و تحلیل تصمیم گیری (استراتژی همه) گرفتار شوید ویا به طور کلی از فکر کردن به تصمیم خودداری کنید (استراتژی هیچ). هر دو رویکرد شما را در مسیر انفعال قرار میدهند که چرخه بلاتکلیفی در زندگی را تداوم میبخشند.
این مطلب طرز فکری را که زمینه ساز اضطراب تصمیم گیری و عدم اقدام است، ترسیم میکند. خواهید آموخت که بلاتکلیفی ریشه در باورهای غیرمفید در مورد عدم اطمینان دارد و خواهید دانست که طرز فکرهای قاطع چگونه کار میکنند.
ذهنیتهای قاطع و غیرقاطع با نگرشها و باورهای افراد در جهت تصمیم گیری برای حل مشکل متمایز میشود. برای برخی، طرز فکر بلاتکلیف فقط در موقعیتهای پر خطر و تغییر دهنده زندگی فعال میشود. برای دیگران، این شکنجه تقریباً روزانه است که با انتخابهای نسبتاً جزئی، مانند خرید، برنامهریزی یک وعده غذایی یا بستن چمدان برای تعطیلات ایجاد میشود. درک پنج ویژگی تفکر غیرقطعی که در ادامه به آنها میپردازیم، میتواند به شما کمک کند از دوراهیها، عبور کنید.
عدم اطمینان زندگی انسان را فرا گرفته است. هر لحظهای که تجربه میکنیم آیندهای را به دنبال دارد که نمیتوانیم آن را پیش بینی کنیم و هر انتخابی که میکنیم عواقب ناشناختهای دارد. از آنجایی که ما پیشگو نیستیم، شناخت کامل نتایج تصمیماتمان غیرممکن است.
طرز فکر قاطع مستلزم آن است که عدم اطمینان را بپذیریم و مایل به انتخاب بدون تضمین باشیم. در مقابل، طرز فکر بلاتکلیف حکم میکند که عدم اطمینان مشکلساز است و برای حرکت رو به جلو باید به حداقل برسد یا از بین برود. تا زمانی که نتیجه منفی امکان پذیر باشد، فرد بلاتکلیف به دنبال تضمین است و تصمیم گیری را به تاخیر میاندازد. این تا حدودی به دلیل دیدگاه آنهاست.
وقتی وضعیت نامشخص است، ما به پیش بینیهای مثبت، منفی یا متعادل متمایل میشویم. تفکر قاطع شامل پیش بینیهای متعادل است، در حالی که تفکر غیرقاطع به طور نامتناسبی پیامدهای منفی احتمالی تصمیم را میسنجد. چنین طرز فکری میگوید که اگر نتیجه ناشناخته باشد، احتمالاً بد خواهد شد.
از آنجایی که عواقب ناخواسته همیشه ممکن است، مهم است که از اعتقاد خود در مورد توانایی مدیریت عواقب ناخواسته آگاه باشیم. قاطعیت از اعتماد به نفس ناشی میشود که فرد میتواند پیامدهای ناخواسته تصمیمات خود را حل کند (خود کارآمدی بالا). در مقابل، بلاتکلیفی زمانی در کمین است که فرد انتظار دارد عواقب ناخواسته بالقوه را طاقت فرسا ببیند (خودکارآمدی پایین).
وقتی فردی به توانایی خود برای رسیدگی به مشکلات آینده اعتماد ندارد، خود را با پیشبینی فجایع و اجرای استراتژیهای فرار از معرکه آماده میکند. این منجر به فلج تحلیل میشود، زیرا مشکلاتی که آنها سعی در حل آنها دارند واقعی نیستند و آنها فقط در تخیل آنها وجود دارند؛ بنابراین نمیتوان به طور مؤثر با تجزیه و تحلیل محض مدیریت کرد.
وقتی قاطع هستیم، انتخابها را به عنوان گامهایی در زنجیرههای متعدد میبینیم. اگر اتفاق بدی بیفتد، ما بر این دانش تکیه میکنیم که میتوان راه حلهایی برای بهبود تدریجی وضعیت پیدا کرد. در مقابل، زمانی که احساس بلاتکلیفی میکنیم، تمایل داریم تصمیمها را مطلق بدانیم (به این معنی که آنها خوب یا بد، درست یا غلط هستند). این به ما انگیزه میدهد تا گزینههایمان را با گرانش انتخاب درست که میتواند ما را برای همیشه راضی کند، بسنجیم.
زمانی که تصمیمات به صورت مطلق تلقی میشوند، افراد به احتمال زیاد احساس بدی نسبت به خودشان دارند، اگر تصمیمی به طور کامل انجام نشود. حتی ناامیدیهای جزئی نیز میتوانند موجی از انتقاد از خود را به راه بیندازند. بنابراین، هنگامی که مشکل تصمیم گیری جدید به وجود میآید، ترس از ایجاد پشیمانی خودانتقادی باعث تعقیب یک هدف غیرممکن میشود: حذف هر گونه حاشیه خطا در انتخابهایی که انجام میدهد.
به طور جمعی یا جداگانه ویژگیهای فوق به پریشانی و اضطراب دامن میزند و باعث میشوند افراد از مشکلات تصمیم گیری اجتناب کنند یا بیش از حد فکر کنند. نتیجه انفعال است؛ با گذشت زمان، انفعال چرخه بلاتکلیفی را تقویت میکند، زیرا هر تصمیمی که پیشبینی میشود فرصتی از دست رفته برای ایجاد اعتماد به توانایی فرد برای تصمیمگیری در طول زمان است. از قضا، در حالی که متفکران بیش از حد در تاریکی مشکلات آینده فرضی دست و پنجه نرم میکنند، آنها حقایق قابل درک عینی را که زیربنای تفکر قاطع است نادیده میگیرند.
تنها راهبرد مهم برای مبارزه با بلاتکلیفی، اقدام است. این نیازی به دندان قروچه کردن و تصمیم گیری ندارد. این فقط مستلزم سازماندهی، آگاهی از رویدادهایی است که نمیتوانید پیش بینی کنید، ارزیابی گزینههای خود بر اساس عوامل شناخته شده و تصمیم گیری تدریجی به جای نهایی میباشد.
منبع:عصر ایران