به گزارش مجله خبری نگار، تفکر انسان نه تنها درک او از جهان را شکل میدهد، بلکه بر وضعیت، سلامت و تعامل او با جهان خارج نیز تأثیر میگذارد. متفکران از دوران باستان گفتهاند که همه چیز برمیگردد: نه تنها اعمال، بلکه افکار نیز پلی به سوی آینده هستند. تعدادی از مطالعات علمی مدرن تأیید میکنند که افکار مادی هستند.
ایمرام کریا، نماینده سنت کریا یوگا، به نشریه فدرال پرس گفت که افکار فرکانسها و ارتعاشات خاصی دارند. از یک سو، این انرژی است و در عین حال، برخی اطلاعات که به فضای اطراف منتقل میشود و با آن تعامل دارد. این بدان معناست که بسیاری از چیزهای اطراف ما به خلوص آگاهی ما بستگی دارد. اگر سرشار از منفیگرایی باشد، افکار متناظر خواهند بود و در ادامه، در امتداد زنجیره، موقعیتهایی با زیرمتن منفی ایجاد میشوند.
چه مشکلی با افکار و احساسات منفی وجود دارد؟ آنها به ناچار از طریق وضعیت روانی درونی شما بر سلامت شما تأثیر خواهند گذاشت. نه "عرفان"، بلکه زنجیرههای صرفاً فیزیولوژیکی. افکار منفی، تنش در سیستم عصبی، ارتعاشات با فرکانس پایین ایجاد میکنند که باعث عدم تعادل جدی در ساختار روانی-فیزیکی میشوند. از نظر بیرونی، این امر خود را در افسردگی، اضطراب و سایر عدم تعادلهای روانی نشان میدهد؛ و در سطح فیزیکی، احساسات منفی باعث تولید هورمونهای استرس میشوند که بر بدن تأثیر منفی میگذارند؛ که بارها به صورت تجربی تأیید شده است!
اما افکار "سنگین" ردپای اطلاعاتی-انرژی قابل توجهی از خود به جا میگذارند که فضای اطراف را تغییر میدهد. حداقل، افکار منفی انرژیهای مشابهی را جذب میکنند و اوضاع را بدتر میکنند. بیدلیل نیست که میگویند: "هر چه بکاری، همان را برمیگردانی. " یا "انسان محصول افکارش است. "
افکار مثبت نیز نیروی قدرتمندی دارند، اما با "بار" مخالف. احساسات مثبت ارتعاشات فرکانس بالا ایجاد میکنند و رویدادها و فرصتهای با رنگ مثبت را به سمت ما جذب میکنند. هورمونهای شادی مانند سروتونین و دوپامین به "معجزه" کمک میکنند و به طور قابل توجهی حال عمومی ما را بهبود میبخشند؛ و این نه تنها در مورد خود فرد مثبت صدق میکند.
بسیاری متوجه شدهاند که نفس کشیدن در کنار افراد باهوش، چه به معنای واقعی کلمه و چه به معنای مجازی، آسانتر است. بله، داستانهای متضاد زیادی وجود دارد: چنین شخصیتهایی آزاردهنده هستند، حتی کسی از آنها متنفر است. دلیل آن ساده است: حسادت ابتدایی. ما اخیراً با جزئیات بیشتری در مورد مکانیسم عمل این احساس صحبت کردهایم، احساسی که برای خود حسودان دردناک است.
آنها زندگی خود و اطرافیانشان را خراب میکنند، اگرچه میتوانند برعکس، برای کسانی که کار بهتری انجام میدهند خوشحال باشند. از آنها یاد بگیرند. یا حداقل، اجازه دهند خودشان در کنار آنها "گرم" شوند. هر کسی انتخاب خودش را میکند...
آیا میتوان مثبت اندیشی را یاد گرفت؟ بله، این کار شدنی و ضروری است! اگرچه آسان نیست. شناخت خود اولین قدم است و همچنین بسیار دشوار است. به عنوان مثال، یک دفتر خاطرات شروع کنید، روزی را که گذراندهاید ارزیابی کنید، بفهمید که در مورد چه چیزی درست و در مورد چه چیزی اشتباه میکنید، چه چیزی واقعاً شما را نگران میکند، چه چیزی را میتوان به سمت بهتر شدن تغییر داد.
ما دائماً به دیگران، از همسایهها، دوستان، اقوام - گرفته تا مقامات و رئیس جمهور، توصیههای «ارزشمند» زیادی میدهیم. اما وقتی نوبت به خودمان میرسد، «دانایان» فقط شانههایشان را بالا میاندازند: میگویند، مشکل ما نیستیم، مشکل زندگی است. تفاوت افراد مثبت این است که آنها کاملاً متفاوت فکر میکنند: زندگی همان چیزی است که ما آن را خلق میکنیم تا باشد.
اینکه بتوانید خوبیهای افراد و رویدادها را ببینید و قدردان آنها باشید، سپاسگزار باشید، سعی کنید کارهای کوچک و مفیدی برای دیگران انجام دهید - این آغاز کار روی خودتان است.