به گزارش مجله خبری نگار، زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: از زندگی با شوهرم خسته شدم. سه سال است با او زندگی میکنم، اما در این مدت یک بار هم نتوانستهام روی صحبتها و قولهایش حساب باز کنم. هر قولی به من داده زیرش زده است. حالا این قول میتواند یک بیرون رفتن ساده باشد یا درباره مسائل مهم زندگیمان؛ فرقی ندارد. نمیتوانم روی قولهایش حساب کنم. مثلا با هم قرار بیرون رفتن یا مهمانی میگذاریم. از طرف خودمان به بقیه قول میدهم. ولی لحظه آخر شوهرم میگوید کار دارد و نمیتواند به مهمانی بیاید. من هم جلوی بقیه شرمنده و بدقول شدهام. این کارهای شوهرم باعث شده آبروی من هم برود.
بارها مرا جلوی بقیه خجالتزده کرده است. حالا اینکه به خودم قولی میدهد و زیرش میزند به کنار. چند بار به من قول داده که فلان چیز را برایم بخرد یا مثلا تا آخر شب فلان وسیله را تعمیر کند. اما همهاش فقط حرف بوده و کاری انجام نداده است. دیگر از این رفتارهایش خسته شدهام. بارها سر همین موضوع با هم جر و بحث کردیم. جالب اینجاست که شوهرم کارهایش را قبول ندارد و تازه وقتی اعتراض میکنم، طلبکار هم میشود. دیگر نمیدانم با او چکار کنم. سه سال است رفتارهایش را تحمل میکنم. دیگر آبرویی برایم نمانده و جلوی بقیه همیشه شرمنده هستم. برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه به زندگی مشترک با شوهرم پایان دهم. میدانم که هیچ وقت نمیتوانم روی او حساب کنم و ما قطعا آیندهای در کنار هم نخواهیم نداشت.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم این موضوع را بیدلیل بزرگ کرده است. راستش این من هستم که از بهانهگیریهای او خسته شدهام. مرتب سر هر چیز بهانه میگیرد و دعوا راه میاندازد. من سرم شلوغ است. کارم آزاد است و زمان کار دست خودم نیست. بارها به او گفتهام که من در کارم نمیتوانم برنامه مشخصی داشته باشم. اما او توقع دارد همه چیز طبق برنامه پیش برود. وقتی این اتفاق نمیافتد، جنجال راه میاندازد و چندین روز زندگی هردوی ما را به جهنم تبدیل میکند. اوایل سعی کردم به این رفتارهایش بیاعتنا باشم. ولی دیگر خسته شدهام. برای همین من هم اعتراض کردم و در نهایت اعتراض من حاصلش پیشنهاد طلاق و جدایی بود. همسرم به جای درک من، مرتب به من توهین میکند. مثلا توقع دارد برای یک مهمانی، کارم را رها و کلی ضرر کنم تا به موقع در مهمانی حاضر شوم. این توقع بیجاست و من از توقعات بیجای همسرم به شدت خسته شدهام. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنار این زن زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست با یک مشاور خانواده درباره اختلافشان مشورت کنند.
سارا شقاقی، روانشناس دراین خصوص گفت: زن و شوهر اگر بتوانند صادقانه باهم صحبت کنند، شانس خوبی خواهند داشت که ازدواجشان شاد و سالم باشد. درواقع اهمیت صحبت کردن راباید ازهمان روزهای خواستگاری درنظرگرفت؛ زیرا پایه و اساس صحیح یک رابطه را تعیین میکند. تحقیقات نشان میدهد صحبت کردن آزادانه و بیپرده زن و شوهر، سنگ بنای هر ازدواج طولانی و عاشقانه است. مشکل این است که برخی افراد در صحبت کردن خوب عمل نمیکنند؛ در حالی که صحبت کردن و برقراری ارتباط مهم است، اما گاهی بعضیها با شریک زندگی خود در خصوص احساسات، آنچه در روز رخ داده، گذشته یا امیدها و ترسهایشان صحبتی نمیکنند. افرادی که میتوانند ارتباط کلامی موثر خوبی بادیگران برقرار کنند، میتوانند درسایر ابعادزندگی خود ازجمله زندگی شخصی و کاری خود نیز موفق باشند. زن و شوهر درصورتی که ارتباط کلامی بسیار خوبی باهم داشته باشند، میتوانند درشرایط وموقعیتهای مختلف زندگی خود، به خوبی باهم ارتباط برقرار کنند. آن دسته ازافرادی که نتوانند گفتوگوی موثری با همسر خود داشته باشند، اختلافات زناشویی در زندگی آنها بسیار زیاد است. برای همین بهتر است زوجها به جای لجبازی و جنجال و دعوا، در مورد مشکلاتشان با یکدیگر گفتگو کنند تا کمتر دچار اختلاف شوند.