به گزارش مجله خبری نگار/خراسان-حسین بردبار: حتما تاکنون با طرح این پرسش مواجه شده اید که چرا در اقلیم نیمه خشک کشورمان برخی از صنایع بزرگ آب بر همچون کارخانجات ذوب آهن، مس و فلزات سنگین دیگر و... به جای احداث در مجاورت سواحل دریاهای شمال و جنوب بعضا در فلات مرکزی و صدها کیلومتر دورتر از آب احداث شده اند، دراین صورت حتما در ذهن پردغدغهای که دارید برخی از مسئولان ذیربط در گذشته را به خاطر درنظر نگرفتن آمایش سرزمین زیر سوال برده اید، آخر چرا فلان کارخانه صنعتی آب بر باید آن قدر دورتر از آب احداث شود که اکنون به دلیل معضل خشکسالی در معرض خطر تعطیلی باشد؟ و....
اما مشکل اینجاست که برخی معادن کشور برعکس در داخل کویر یا فلات مرکزی قراردارند و انتقال بعضا میلیونها تن سنگ معدن از آنها به کنار سواحل شبکه ریلی و ناوگان جادهای را درگیر و هزینه بسیار هنگفتی را به صنایع تحمیل میکند، مثلا حداقل استخراج از معدن مس سرچشمه در فاصله حدود ۴۰۰ کیلومتری از بندرعباس سالانه ۱۴ میلیون تن است که ۱۲۰ هزارتن مس تولید میکند، وضعیت مشابهی نیز برای معدن سنگ آهن چادرملو در ۱۸۰ کیلومتری یزد و قلب کویر مرکزی ایران و برخی از معادن دیگر حکمفرماست، درچنین شرایطی به جای انتقال میلیونها تن سنگ معدن به کنار سواحل ناگزیریم که آب را به مجاورت معادن انتقال دهیم، یعنی صرفه اقتصادی این چنین حکم میکند، چون آب را بسیار کم هزینهتر میتوان انتقال داد، اما معدن را نمیتوان! به گفته کارشناسان هزینه انتقال آب برای مس سرچشمه ۲ درصد از کل هزینه فرایند استحصال مس دراین صنعت است.
نکته دیگر آن است که درگذشته که شرایط خشکسالی درکشور مثل الان حاد نبود و سطح دسترسی به آبهای زیرزمینی خیلی بالاتر بود، برخی از صنایع با حفر چاه مشکل کمبود آب را برطرف میکردند، اما اکنون برای این گونه معادن چارهای غیر از انتقال آب و شیرین سازی یا نمک زدایی از آب دریا نیست که با احداث بزرگترین مجتمع آب شیرین کن ایران با ظرفیت یک میلیون مترمکعب در روز در شهرک خلیج فارس در ۳۵ کیلومتری بندرعباس گامهایی درهمین راستا برداشته شده است. البته جای هیچ بحثی هم نیست که برای بسیاری از صنایع آب بری که معدنی نیستند مانند صنایع هستهای بهترین محل احداث در نزدیکی سواحل است و این جاست که آمایش سرزمین باید حکم نهایی را صادرکند.