به گزارش مجله خبری نگار/ایران-نیلوفر منصوری: یک گرگ، یک گوسفند و چند بره! برهها، پشت سر گوسفند، درحالیکه دو دستی از کمر یکدیگر گرفته بودیم و یک ستون مرتب تشکیل میدادیم و با حرکات چپ و راست همزمان با گوسفند، سعی داشتیم، ردیف را حفظ و از او تبعیت کنیم، فریاد میزدیم: ننه ننه من گشنمه! گوسفند هم که رو به گرگ ایستاده بود و از ما دفاع میکرد، با حالت هیس میگفت: صدا نکن صدا نکن، گرگ اومده. گرگ هم جستوخیزکنان جواب میداد: گرگم و بره میبرم و حمله را شروع میکرد. گوسفند هم که جان خود و برههایش را در خطر میدید میگفت: تا جون دارم نمیذارم و با زدن دست بر سینه از برهها حمایت میکرد و...
بیشتر بازیهای قدیمی بهصورت دستهجمعی انجام میشد. خانههای حیاطدار و بازیهای دستهجمعی با بچههای فامیل و همسایه برقراری ارتباط را آموزش میداد و تعامل اجتماعی بیشتری برقرار میشد. شادی و هیجان از خوبیهای این بازیها بود و گاهی پیش میآمد که از فرط تحرک و خستگی کنار سفره شام خوابمان میبرد.
در جوامع محلی هم بازیهای محلی، اسباب نشاط و سرزندگی مردمان از کوچک تا بزرگ بود، اما حالا دیگر این بازیها آنقدر رنگ باختهاند که حتی نامشان هم میرود تا بهدست فراموشی سپرده شود. به گفته کارشناسان، حفظ سرمایههای ناملموس، علاوه براینکه تأکیدی بر اصالت فرهنگی هر کشور و منطقه است، بلکه تأثیر بسیاری بر نشاط، شادابی و سلامتی مردم آن منطقه نیز دارد.
علی چراغی، پژوهشگر حوزه فرهنگ اقوام ایرانی معتقد است که بازیهای بومی و محلی دو کارکرد بسیار مهم دارد. این پژوهشگر میگوید کارکرد ظاهری این است که رقابت بین گروههاست. اما کارکرد پنهان که بسیار مهمتر است؛ تخلیه انرژی و نیروی جوانی به صورت درست و اصولی است. او میافزاید: این بازیها، به عنوان یک عنصر فرهنگی اجازه میدهد که افراد دور هم جمع شوند و معاشرت کنند. علاوه بر این بعضاً بسیاری از معضلاتی که در ذهن برخی افراد وجود دارد، با دیدن و صحبت کردن برطرف و انسجام اجتماعی تقویت میشود.
اکثر این بازیها در طبیعت و روی خاک برگزار میشود و همین موضوع علاوه بر جذابیت بسیار زیاد از نظر بصری، ارتباط افراد با طبیعت را نیز نشان میدهد. این پژوهشگر دلایل مغفول ماندن این ورزشها و بازیها را عدم توجه به سنتها و از دست دادن اعتمادبهنفس میداند؛ زیرا معتقد است که افراد گمان میکنند که این فرهنگ و سنتها برای گذشته است، پس قدیمی است و دیگر ارزشی ندارد به همین جهت آن را دنبال نمیکنند. با وجود این، او میگوید: این موضوع، معلول دلیل اصلی است. بهعبارتی دلیل آن در شهرهای بزرگ و نگاه از بالا به پایین است. به گفته او، باید این دید تغییر کند تا جوامع محلی اعتمادبهنفس خود را بازیابی کنند و بدانند که سنت و فرهنگ ملموس و ناملموس، بد و قدیمی نیست.
او درخصوص اینکه چگونه میتوان این فرهنگها را احیا و حفظ کرد، میگوید: جامعه محلی باید به ارزش فرهنگ خود آگاه شود و این اتفاق باید در درون محیط رقم بخورد. علاوهبراین، گردشگران نیز وقتی به جامعه محلی میروند به این موضوع آگاه باشند که آن بازی، رقص، موسیقی و خوراک از اهمیت بالایی برخوردار است و این اعتمادبهنفس را باید به جامعه محلی القا کنند. بهعبارتی با معرفی این فرهنگ و سنتها به شهرهای بزرگ بخش عمدهای از صنعت گردشگری بهحرکت درمیآید.
چراغی به برخی از بازیها و رقصهای محلی اشاره میکند و میگوید: در مناطق مختلف ایران بهغیر از کشتی آزاد و فرنگی که به صورت جهانی هم برگزار میشود، برخی کشتیهای محلی نیز وجود دارد که بهغیر از جمعیت بومی، در شهرهای بزرگ از آن استقبال نمیشود.
این پژوهشگر که خود در این زمینه بسیار پژوهش کرده، میگوید: کشتی چوخه که خاستگاه آن در خراسانرضوی و خراسانشمالی است، در ایام نوروز در تمام شهرهای قوچان، شیروان، بجنورد و آشخانه برگزار میشود و بعد پهلوانان روز چهاردهم فروردین در گود چشمه زینلخان اسفراین رقابت و فینال نهایی را برگزار میکنند. هر چند جمعیت بسیار زیادی جذب میشود، اما اگر بخواهیم این را حفظ کنیم باید بتوانیم از شهرهای بزرگ، تورهای گردشگری برای این مراسم برگزار کنیم و این ورزش بومی را معرفی کنیم.
این پژوهشگر در زمینه کشتی لوچو در مازندران، کشتی گیلهمردی در گیلان و کشتی گورش در ترکمن نیز تحقیق کرده است. او به نکته جالبی در بازی گورش اشاره میکند و میگوید: شکل خاصی از گورش به عنوان آلیش توسط چند کشور آسیای میانه ثبت جهانی شد و هرسال مسابقات ملی و جهانی برای آن برگزار میشود. علاوهبر این، یکسری کشتیهای محلی در خراسانشمالی وجود دارد که نشان از حفظ فرهنگ آن منطقه دارد. در عروسیها، دامادی که بنیه اقتصادی مناسبی داشته باشد بهجای اینکه فقط جمع اندک اهالی خانه و فامیل را در این جشن دعوت کند، در حیاط خانه خود، پهلوانان مناطق اطراف را نیز دعوت میکند که با هم کشتی بگیرند. جایزهای نیز برای برنده تعیین میکند. در این جشن افراد زیادی از روستاهای دور و نزدیک دور هم جمع میشوند. گورش که یک میراث ناملموس ترکمنی به حساب میآید، علاوه بر اینکه موجب دیدار مردم با اقوام و دوستان خود میشود، سرگرمکننده هم هست و همچنین به عنوان یک فرهنگ و سنت پهلوانی و جوانمردی حفظ شده است به همین جهت گورش میان ترکمنها بسیار ارزشمند است.
او در زمینه چوب بازی نیز پژوهش کرده است. بهگفته این پژوهشگر، در ایران دو نوع چوب بازی داریم یکی در نوار شرقی و دیگری در نوار جنوبی کشور است. چوب بازی در حقیقت یک نوع بازی است، اما امروزه به آن رقص چوب میگویند. بهنظر میرسد که یک نوع رقص حماسی و رزمی است که در نوار شرقی ایران به عنوان رقص تربتی یا بیرجندی هم از آن یاد میشود، ولی واقعیت این است که این بازی از سیستان شروع و تا خراسان شمالی تمام گروههای انسانی که در این منطقه حضور دارند در این رقص شرکت میکنند.
دو نفر دو تکه چوب کوچک را در دست میگیرند و با نوای ساز و دهل چرخشهای بسیار سریعی انجام میدهند و با کوبیدن دو چوب به هم این بازی را انجام میدهند و بعضاً ممکن است تعداد نفرات هم زیاد شود. این بازی، فقط در مراسم رسمی برگزار نمیشود. بخشی از مراسم عروسی و عمدتاً توسط جوانان به این بازی اختصاص دارد.
او ادامه میدهد: یک شیوه چوب بازی هم در نوار جنوب غرب و جنوب ایران وجود دارد. به این صورت که دو نفر روبهروی هم به عنوان مدافع و مهاجم حضور دارند. فرد مدافع چوب بسیار بلندی دارد که روی زمین میگذارد تا از پای خودش محافظت کند و فرد مهاجم باید با چوب کوچکتری پای فرد مدافع را مورد هدف قرار دهد. ابزار موسیقی این بازی نیز ساز و دهل یا ساز و نقاره است.
این بازی بین بختیاریها، ایلات کهگیلویه و بویراحمد، ایل ممسنی فارس، ایل قشقایی، ایلات خمسه در حوزه استان فارس و لرهای جنوبی و گروههای انسانی این منطقه برگزار میشود. حتی بعضاً مواردی هم وجود دارد که در عروسی قشقاییها از یک چوبباز بختیاری دعوت میشود تا با چوببازهای قشقایی مسابقه دهد یا بازی کند البته به صورت محلی برگزار میشود.
چوببازی در عروسیها پررنگتر است و معمولاً با صدای نوای ساز و دهل، جوانان میدانند که وقت چوببازی است و دو به دو بازی میکنند.
به اعتقاد این پژوهشگر، هر دو بازی چوببازی و دستمالبازی، در سطح جامعه رواج دارد، اما در شهرهای بزرگ مثل مشهد، شیراز و اهواز این بازی دیده نمیشود، اما در محیطهای اطراف خیلی جریان دارد.
این فعال میراث فرهنگی میگوید: این بازیها برآمده از یک فرهنگ سنتی در منطقه است و وارداتی نیست و نشان میدهد که در یک بازه زمانی طولانی و براساس الزامات جغرافیایی و اقلیمی، این مسائل و اتفاقات تاریخی منطقه شکل گرفته است. به نوعی شیرازه و چکیده اتفاقاتی که بر آن منطقه رفته است. چوب بازی؛ نشان از آمادگی رزمی در بین تمام افراد است، زیرا احتمالاً این مناطق در بازهای مورد هجوم قرار میگرفتند و به همین دلیل هر فردی باید میتوانست از خودش حفاظت کند. وقتی به جغرافیای خراسان و خوزستان نگاه میکنیم که همواره مورد هجوم قرار میگرفت، میبینیم که همیشه اینطور بوده است.