به گزارش مجله خبری نگار، همیشه ارتباط با مادرها برای بچهها خیلی راحتتر است؛ چون مادرها در نشاندادن علاقهمندی و محبت به فرزندها بهصورت شفاهی یا فیزیکی خیلی راحتتر عمل میکنند. یعنی راحت قربانصدقه بچهها میروند، دست روی سرشان میکشند و آنها را میبوسند، ولی در رابطه با پدرها این اتفاق خیلی کمتر میافتد؛ چون بهطور کلی مردها خیلی سختتر در بروز احساسات کلامیشان عمل میکنند و حتی در نشاندادن علاقهمندی به بچهها معمولا تا سنین پیش از بلوغ عملکرد بهتری دارند، ولی وقتی بچهها وارد دوران نوجوانی میشوند، مسئله برایشان چالشزا میشود. همین باعث میشود که به مرور بین پدر و بچهها فاصله بیفتد و با اینکه آن علاقه پابرجاست نمیتوانند آنطور که باید و شاید این علاقهمندی را نشانبدهند.
این مسئله در ایران مقداری بار فرهنگی هم دارد؛ چون پدرها سعی میکنند در تربیت بچهها کمتر دخالت کنند یا در بروز احساسات مثبت، زیاد وارد عمل نشوند. همین مسائل میتواند تاثیرگذار باشد و رابطه را از حالت باکیفیت خودش خارج کند. به بهانه روز پدر و در ادامه مطلب به چند نکته اشاره میکنیم که میتواند زمینه ارتباط سازنده بچهها را با پدر رقمبزند.
یکی از بهترین موارد که میتواند باعثشود ارتباط بهتر و مفیدتری با پدرتان برقرارکنید، این است که روی علاقهمندیهای مشترکی که با پدرتان دارید، مانور بدهید. مثلا اگر هر دو به فوتبال علاقهمندید، اهل شنا هستید، به شطرنج علاقهدارید یا هر دو به مسائل سیاسی یا هنری علاقهمندید، روی آن متمرکز شوید و سعی کنید درباره این موضوعات با هم صحبت و اطلاعاتتان را ردوبدلکنید. همیشه اشتراکات یک مسئله مهم است که میتواند به ما کمک کند تا ارتباط بهتر و سازندهتری داشته باشیم.
بعضی از ما به دلایل مختلف خیلی وارد گفتگو و تعامل با پدرمان نمیشویم و درباره مسائلی که برایمان اضطرابآور است و ترسهایمان یا از آن طرف چیزهایی که روی آن برنامهریزی کردیم و اهدافمان است، خیلی با پدرمان صحبت نمیکنیم. درحالیکه صحبتکردن درباره این موارد ضمن این که یک حس حمایت و امنیت به بچهها میدهد، باعث میشود پدرها فکر کنند در زندگی فرزندشان یک جایی دارند و میتوانند با نشان دادن حمایت خود، حس خوب و امنیت را به فرزند منتقلکنند. یعنی یک حس خوب دوطرفه ایجاد میشود و این میتواند خیلی کمککننده باشد. وقتی ما یک رابطه اجتنابی با پدر داریم، خیلی نمیتوانیم چیزهایی را که در دلمان هست، به او بگوییم و در نتیجه این ارتباط باعثمیشود یک چرخه معیوب شکلبگیرد و ما از او دورتر و دورتر شویم. در صورتی که گفتن هرآن چه در ذهن و دلمان میگذرد چه مثبت و چه منفی، باعث ایجاد یک رابطه سازندهتر میشود.
ما همیشه فکر میکنیم پدرها خیلی به محبت ما نیازی ندارند. مثلا ما بهطور معمول با مادرهایمان بیشتر در ارتباط هستیم، چه در فضایمجازی، چه حضوری و چه در تماسهای تلفنی؛ ولی از حال و روز پدرها خیلی باخبر نیستیم. در حالی که مخصوصا پدرها در سنین سالمندی از نظر عاطفی خیلی شکنندهتر هستند و خیلی بیشتر نیاز دارند فرزندان پیگیر حال و احوالشان باشند و خودشان را از پدرها دریغ نکنند و احوالپرسی کنند؛ نشاندادن عاطفه از یک سنی خیلی بیشتر اهمیت پیدا میکند. حالا این میتواند هم به صورت کلامی، دادن یک شاخه گل، یک هدیه کوچک یا حتی یک احوالپرسی ساده باشد؛ چون آنها خیلی نیازشان را به زبان نمیآورند در حالی که ممکن است بسیارحساس و شکنندهباشند و وقتی خودشان را در مقام مقایسه با مادرها قرار میدهند، میبینند که همیشه در مرحله دوم قرارگرفتند.
سعیکنید با یکدیگر وقت بگذرانید و یک فعالیتی را جدا از علاقهمندیها انجام بدهید. مثلا یک چای با هم بخورید، یک فیلم ببینید، پیادهروی بروید یا با یکدیگر گل بکارید. یک فعالیت و کارهای اینشکلی که هدف مشخصی در آن وجوددارد و صرفا ما آن برنامهریزی را انجاممیدهیم که از بودن در کنار پدر لذتببریم، به ارتباط سازنده کمک میکند.
نکته آخر که خیلی اهمیت دارد این است که در فرهنگ شرقی ما شاید پدرها، خیلی آن زبان محبتآمیز و نرم را برای انتقال تجربیاتشان نداشتهباشند و ممکن است شکل سرزنش یا تنبیهی به خود بگیرد درصورتی که بزرگترین حامی هر فردی، پدرش است. هرچند ممکن است مواردی هم باشد که پدر آن نقش پدری خود را خیلی خوب ایفا نکند، اما مهم نگرشی است که ما نسبت به پدرها داشتهباشیم و آنها را در جبهه مقابل خودمان نبینیم و از نظر کسب تجربه هم نگاهکردن اتفاقها از زوایه دید آنها میتواند خیلی مورد مفیدی باشد که فرزندان میتوانند به کار بگیرند و هم پدرها ممکن است خوشحال شوند که از تجربیاتشان استفادهمیشود و هم بچهها میتوانند در طول زندگیشان از آن استفادهکنند.
منبع: خراسان