به گزارش مجله خبری نگار،عملیات کربلای ۴ با رمز «محمد رسول الله» در تاریکی شب و بصورت ناگهانی در منطقهای به طول ۴۰ کیلومتر در حد فاصل پاسگاه زید در شمال شلمچه تا محل پیوستن کارون به اروند به مدت سه روز آغاز شد و چهار قرارگاه این عملیات را هدایت میکردند.
هدف از این عملیات گرفتن نقطه اتکایی در ساحل غربی آبراه اروندرود بود. پس از تسخیر ساحل غربی قرار بود تهاجم تا تصرف بصره ادامه یابد، اما اطلاعات عملیات کربلای ۴ توسط کشور آمریکا و منافقان در اختیار عراق قرار گرفت، به همین علت به هدف نهایی خود که تهدید شهر بصره بود نرسیدیم.
در عملیات کربلای چهار نیروهای ایرانی برای نخستینبار با گذشت از دژهای محکم آبی دشمن وارد خشکیهای کشور عراق شدند و خسارتهای سنگینی را به دشمن تحمیل کردند. هر چند کشور ایران نتوانست به اهداف نهایی خود که تهدید شهر بصره بود برسد، اما اهمیت جزایر تصرف شده کربلای ۴ در عملیات کربلای ۵ مشخص شد، چرا که نیروهای دشمن بعد از این عملیات به مرخصی رفته و رزمندگان ایرانی بعد از ۱۶ روز عملیات کربلای ۵ را در همان منطقه آغاز کردند و توانستند به پیروزی برسند.
سپاه پاسداران هر ساله یک عملیات بزرگ در زمستان آن سال، پس از چندین عملیات کوچک و ایذایی که بیشتر در بهار و تابستان انجام میپذیرفت طراحی و اجرا میکرد، اما برای یک عملیات سرنوشت ساز در این سال لازم بود برنامهریزیهای گسترده و متنوع تری انجام شود از اینرو برای رعایت اصل غافلگیری و مقابله با تاکتیک پاتکهای سنگین دشمن، عملیات حمله از چندین محور پیشبینی شد.
براساس گزارش مرکز تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، برای انجام عملیات کربلای ۴، ۱۵۰ گردانی که همه ساله برای عملیاتهای بزرگ تدارک میشد کافی نبود و دست کم به ۵۰۰ گردان نیرو نیاز بود که باید حداقل ۱۰۰ گردان آن تهاجمی میبود، اما به دلیل مشکلات آن روز کشور تنها نیمی از این میزان یعنی ۲۵۰ گردان آماده شد و پای کار آمد.
در عملیات کربلای ۴ قرار بود با عبور رزمندگان از عرض اروند در جنوب خرمشهر و مقابل آبادان «جزیره امالرصاص» و «ابوالخصیب» در ۱۲ کیلومتری بصره به تصرف درآید و در نهایت رزمندگان اسلام بتوانند خود را به «خور زبیر» برسانند.
محور اصلی تک (حمله) در این عملیات عبور از اروند رود بود و محور شلمچه به عنوان محور تک پشتیبان در نظر گرفته شده بود. در صورت موفقیت در عملیات، امکان بازپسگیری بندر فاو برای بعثیها مشکل میشد و فشار زیادی را به رژیم بعث صدام وارد میکرد. با آغاز عملیات مشخص شد که ارتش عراق در آمادگی کامل به سر میبرد و عبور از اروند امکان ندارد. شرایط با زمان عملیات والفجر ۸ کاملاً تغییر کرده بود ضمن اینکه عراقیها با پرتاب منور حساسیت خود را از عملیات نشان دادند.
همه چیز حکایت از لو رفتن عملیات داشت، ارتش بعثی عراق برای اینکه مانع رسیدن رزمندگان غواص خودی به آن طرف اروند شود، ساحل جنوبی اروند را زیر آتش پرحجم توپخانه گرفت و روی منطقه آتش تراش اجرا کرد. با وجودی که رزمندگان، خط اول دشمن را شکسته و در حال پیشروی بودند با آتش سنگین دشمن مواجه شدند، آرایش خط برهم خورد، بعثیها به این هم بسنده نکرده از نیروی هوایی و بالگرد هم برای مقابله با رزمندگان اسلام استفاده کردند و مانع پیشروی نیروهای ما شدند.
محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پس از اطمینان از اینکه ادامه عملیات موفقیتی در برندارد، با وجود عبور دلاورانه برخی یگانها از عرض اروند و تصرف بخش کوچکی از ابوالخصیب دستور به توقف عملیات داده و در بعدازظهر روز اول عملیات همه لشکرها و تیپهای عملکننده به مواضع قبلی خود بازگشتند.
فرماندهان بلافاصله بعد از توقف این عملیات، عملیات بزرگ دیگری را با عنوان کربلای ۵ طراحی و در فاصلهای کمتر از ۲۰ روز به اجرا درآوردند که علاوه بر ارتش بعث عراق، ناظران و کارشناسان نظامی جهان را نیز غافلگیر کرد و رکورد شگفتی از نیروی ایمان و ایثار را در تاریخ جنگهای منظم به ثبت رسانید.
با توجه به اینکه کشور آمریکا اطلاعات ماهوارهای خود را در اختیار فرماندهان عراق قرار داده بود و دشمن در حالت کمین و آمادهباش قرار داشت، رزمندگان ایرانی موج اول حمله را شروع کردند، اما آتش شدید دشمن و موانع وسیع ایجاد شده باعث شد اهداف نهایی عملیات کسب نشود و فقط مواضع تصرف شده در موج اول حمله مثل جزایر امالرصاص، بوارین تثبیت شود.
غواصان ایرانی در نهایت مظلومیت توسط نیروهای بعثی به شهادت رسیدند. حدود ساعت ۲۲:۰۸ با خبرهای گوناگونی که رسید، فرماندهی پی برد که دشمن تک را کشف کردهاست. اما اوضاع به سختی قابل اداره و بازگشت به شرایط قبل از حمله بود؛ و از سوی دیگر، هنوز تا اندازهای امیدواری وجود داشت. از این رو، در ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه ۳ دی ماه ۱۳۶۵، رمز عملیات قرائت شد و یگانها در تمام محورها عملیات را آغاز کردند. غواصها باید قبل از آغاز عملیات از رودخانه عبور میکردند؛ آنها از ساعت ۲۱ به آب زدند، اما پس از حدود ۳۰ دقیقه، در ساعت ۲۱:۳۵ دقیقه عزیز جعفری اطلاع داد دشمن با تیربار نیروها را زیر آتش گرفتهاست. این تحرک دشمن نیز مانند شبهای گذشته عادی فرض شد، لذا دستور داده شد همه در ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه پای کار باشند، اما در ساعت ۲۱:۳۸ دقیقه لشکر ۱۴ امام حسین خبر داد که دشمن روی خط، منور زیادی انداخته و داخل رودخانه نیز با تیربار به نیروها حمله کردهاست. تمام این اقدامات دشمن داخل تنگه متمرکز شده بود. همان جایی که میبایستی تاکتیک ویژه عملیات انجام میگرفت. در ساعت ۲۲، فرمانده قرارگاه قدس اعلام کرد که لشکر ۳۱ عاشورا متوقف شده است و امکان استفاده از لشکر ۴۱ ثارالله نیز وجود ندارد و تیربار دشمن در خط و روی آب، نیروها را هدف گرفتهاست. در محور قرارگاه قدس لشکرهای ۱۴ امام حسین، ۲۱ امام رضا و ۳۱ عاشورا در ساعات نخست حمله و قبل از درگیری، تلفات زیادی متحمل شدند.
غواصان نمیتوانستند از کپسول اکسیژن استفاده کنند به همین دلیل آنها به صورت شناور بر روی آب با ارتفاع بیست سانت در عمق آب فرو میرفتند و طنابهایی در آب دست داشتند تا مسیر را گم نکنند. به دلیل اینکه ما باید از منطقه حساس عبور میکردیم ابتدا یک گروه تحت عنوان پیشتاز از سوی ما به سمت جزایر حرکت کردند تا مطلع شوند که آیا عراقیها از حضور ما مطلع شدند یا خیر. در همین زمان به یکباره منطقه کاملاً روشن شد و هواپیماهای عراقی بر روی آب منور ریختند، به طوری که منطقه مثل روز روشن شد و عراقیها ستونهای ما را دیدند و آن زمان با تمام تجهیزاتی که داشتند ما را به گلوله بستند و رگباری از گلولهها به ستون ما آمد. در آن زمان بسیاری از غواصها شهید شدند، زیرا بسیاری از گلولهها به سر آنان میخورد. ما هیچ راهی نداشتیم، نه میتوانستیم از اسلحه استفاده کنیم و نه راه برگشت داشتیم. بسیاری از بچهها مظلومانه در این فضا شهید شدند. با اینکه در آن زمان بسیاری از افراد شهید شدند، ولی ما راه خود را ادامه دادیم تا عملیات به نتیجه برسد. به بلجانیه رسیدیم و دژ اول، دوم و سوم را گرفتیم، بیشتر از آن چیزی که قصد بود انجام دهیم در آن عملیات انجام دادیم. ما در آنجا جان پناهی درست کردیم و سپس به عقب بازگشتیم که در طول مسیر مجبور بودیم به دلیل آنکه سیم خاردارهای زیادی وجود داشت به صورت سینه خیز بازگردیم. در آنجا بود که متوجه شدیم بسیاری از بچههای غواص در بخشهای مختلف گروهان اسیر شدند. در این عملیات بسیاری از نیروهایی که بعد از غواصها با قایق آمده بودند نیز کشته و اسیر شدند. اکثر کسانی که غواص بودند در آن عملیات به صورت دسته جمعی یا تک تک شهید شدند. ما بعدها عکسهایی را که عراقیها در روزنامههایشان منتشر میکردند را دیدیم که اسرای غواص ما را دست بسته تیر باران میکردند. در آن عملیات از ۵۰۰ نفر غواص شاید تنها ۲۰۰ نفر بازگشتند.
در این عملیات ابتدا حدود ۱۵ هزار نفر از نیروهای ایرانی به رهبری گروهی از تکاوران نیروی زمینی ارتش و غواصان، نیمهٔ جنوبی شط العرب (دجله) و نیمه شمالی اروندرود (کارون و دجله) را پشت سر گذاشتند و با گذر از جزیرههای امالرصاص، امالبابی، قطعه ۲ و سهیل (عرض این قسمت از رودخانه حدود ۴۸۰ متر و جریان آب آن آرام است و جزایر به صورت پیدرپی در عرض رود قرار گرفتهاند) به خاک عراق وارد شده و خط دفاعی حد فاصل سپاه سوم عراق در شرق بصره و سپاه هفتم در منطقه نزدیک شبهجزیره فاو را شکستند.
نیروهای عراقی برای نابودی نیروهای ایرانی از سلاحهای مستقیم و توپخانه بهره بردند و نیروهای هوایی هر دو طرف نیز در آسمان درگیر بودند. در این عملیات یکی بزرگترین جابهجاییهای نیروها با استفاده از بالگرد، در طول مدت کوتاهی توسط هوانیروز ارتش و قایقهای تندرو و هاورکرافتهای نیروی دریایی ارتش انجام شد. همچنین پشتیبانی هوایی، توپخانهای و پدافندی ارتش نیز در این عملیات ادامه داشت، ولی به دلیل مشکلات اساسی در طراحی و جمع شدن نیروها در یک منطقه، موجب شکست سنگین نیروهای ایرانی شد. درگیری به مدت حدود ۲۶ ساعت ادامه داشت و در نهایت با توجه به بروز مشکلات زیاد، عملیات در ساعت ۲۳:۴۵ دقیقه ۴ دیماه متوقف شد.
جزیره ام الرصاص یکی از جزایر اروند رود است که شاهد چندین عملیات بزرگ در طول سالهای جنگ تحمیلی بوده است. این جزیره که به عنوان یکی از جزایر استراتژیک عراق، همواره جزو برخی محورهای عملیاتی رزمندگان دفاع مقدس قرار میگرفته، شاهد شهادت بسیاری از رزمندگان بوده است.
عملیات کربلای۴، عملیات والفجر۸ و تک ایذایی والفجر۸ در منطقه ام الرصاص به عنوان بخشی از عملیاتهای آبی-خاکی جنگ، مورد توجه بوده و ام الرصاص را نیز درگیر کرده است.
شهدای زیادی از عملیات دو روزه کربلای ۴ تا عملیات ۷۵ روزه والفجر۸ به عنوان طولانیترین عملیات هشت سال جنگ تحمیلی در این جزیره به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) اقتدا کردند و آسمانی شدند و پیکرهای مطهر برخی از آنها به خاطر شرایط منطقه و درگیری شدید آنجا باقی مانده و نیروهای خودی نتوانستند آنها را بازگردانند و نام این شهدا سالها در شمار شهدای مفقودالاثر جای گرفت.