به گزارش مجله خبری نگار، عصر طلایی تمدن اسلامی، منشأ تحولات گستردهای در جهان اسلام شد. افزون بر رشد چشمگیر و برقآسای علمی که در پرتو تعالیم و راهبردهای دین مبین اسلام رقم خورد، مسلمانان با بهرهگیری از آموزههای شرع انور، ساختارهای مدنی خود را نیز، به شکلی بسیار مؤثر و گسترده ارتقا بخشیدند و چهرهای نوین و پیشرفته از چنین ساختارهایی را در معرض دید جهانیان گذاشتند. این ساختارها چنان مستحکم بود که با وجود بروز جنگهای داخلی میان اُمرای مسلمان در مشرق و مغرب اسلامی، آسیبی به آنها وارد نشد و روند رو به رشدی را که آغاز شدهبود، متوقف نکرد. این فضای استثنایی، بیش از هر چیز، باعث رهاسازی پتانسیل علمی و هوشی ایرانیان شد و آنها که برای قرنها، از تساوی مربوط به آموزش محروم و شاهد هرز رفتن استعدادهای خدادادی فرزندانشان در نظام خشک و طبقاتی ساسانی بودند، حالا هیچ مانعی را فراروی پیشرفتهای علمی خود نمیدیدند و به این ترتیب، عنصر ایرانی، به احتمال زیاد، بیشترین بهره را از نگرش دین مبین اسلام به مقوله دانش و دانشاندوزی بُرد.
در فضای ایجادشده ناشی از عصر طلایی تمدن اسلامی، اُمرا و سلاطین نیز، حتی در شرایط بغرنج سیاسی و جنگی، مسئله تکریم دانشمندان و هنرمندان را سرلوحه فعالیتها قرار دادهبودند و آن را به مثابه یک قدرت نرم میپنداشتند که قادر است تأثیری پنهانی، اما بسیار مؤثر بر بدنه حاکمیت و قدرت حکومتی بگذارد. این نگاه درست و راهبردی، اسباب توسعه بیشتر دانش را در جهان اسلام فراهم کرد و نخبگان نامداری همچون ابنسینا، خوارزمی، زکریای رازی و... در پرتو چنین نگاه و رویکردی مجال پرورش و پژوهش یافتند. امروز، ۲۲ آذرماه، سالروز درگذشت ابوریحان بیرونی، دانشمند نامدار ایرانی در قرنهای چهارم و پنجم هجری است. او در ۲۲ آذرماه سال ۴۲۷ ش، در شهر غزنین دارفانی را وداع گفت و در همین شهر به خاک سپرده شد. بیرونی را باید یکی از چهرههای برجسته عصر طلایی تمدن اسلامی بدانیم. به بهانه سالروز درگذشت وی، نگاهی به زندگی و خدمات علمی این دانشمند نامدار انداختهایم.
حدود ۱۰۵۰ سال پیش (سال ۳۵۲ ش)، زمانی که تمدن اسلامی در اوج شکوفایی قرار داشت و از شرق تا غرب عالم را زیر چتر علمی و معنوی خود قرار داده بود، در حومه شهر کاث، در نزدیکی خوارزم، ابوریحان، محمد بن احمد بیرونی، در خانوادهای مسلمان و ایرانی دیده به جهان گشود. سالهای زندگی بیرونی، همزمان با نهضت علمی بزرگی در جهان اسلام بود؛ نهضتی که در خلال آن، دستاوردهای علمی مسلمانان، نسبت به قرون گذشته، رشد عجیب و باورنکردنی پیدا کرد و در سایهسار این تعالی، هوش ایرانی نیز به منصه ظهور رسید.
ابوریحان ۲۵ سال نخست زندگی را در خوارزم گذراند و با هوش شگرف خویش بر بسیاری از علوم زمانه مسلط شد. این دوره مقارن با حکومت آل مأمون در منطقه خوارزم است که طی آن حوزه علمی خوارزم، به دانشگاهی مسلم تبدیل شد. بیرونی در خاندانی متولد شد که ظاهرا گرایشهای قوی شیعی داشتند. اگرچه او بر اساس سنت تقیه میکوشید از اظهار این گرایش خودداری کند و تعصبات حاکمان را برانگیخته نکند، اما عبارات و تعبیرات او به ویژه در کتاب «آثار الباقیه عن القرون الخالیه»، که درباره تاریخ نگاشته شده، بیانگر ارادت عمیق او به حضرت امام علی (ع) و اهل بیت پیامبراکرم (ص) است. او به ویژه در بررسی و نقل واقعه غدیر و قیام عاشورا تمایلات خود را آشکار کرد که این امر سبب واکنش بسیاری از متعصبان شد.
با شروع توسعه طلبی غزنویان به سرکردگی محمود غزنوی، وی برای عظمت بخشیدن به دربار خویش در غزنین، حاکمان مناطق همجوار را که در نهایت ضعف به سر میبردند، واداشت تا دانشمندان و علمای مناطق خود را به سوی غزنین بفرستند، اما بسیاری از این دانشمندان، به سبب تعصبات تند محمود، تمایلی به حضور در دربار غزنوی نداشتند. بر همین اساس، دانشمندانی نظیر بوعلی سینا و ابوسهل مسیحی، از چنگ او گریختند، اما بیرونی و تعدادی دیگر از دانشمندان آن عصر، نظیر ابونصر عراقی (ریاضیدان) و ابوالخیر خمار (پزشک)، به چنگ عوامل محمود گرفتار و به غزنین فرستاده شدند؛ سفری اجباری که برای برخی از آنها، نظیر ابونصر عراقی، پایانی غم انگیز داشت.
از آن رو که وی را به سبب اعتقادات مذهبی و نحله فکری اش در غزنین به دار آویختند. این تعصبات خشک، بیرونی را نیز گرفتار کرده بود؛ او را در غزنین به عنوان ستاره شناس میشناختند و گاه و بیگاه به واسطه عقایدش آزار میدادند، اما بیرونی به دلیل تقیهای که در پیش گرفته بود، در خلال بیش از دوازده سال حضورش در دربار غزنوی، با مشکلات جدی روبه رو نشد.
با این حال به نوشته دایرة المعارف بزرگ اسلامی، در خلال سالهای حیات محمود غزنوی، هیچ دلیلی مبنی بر حمایت یا توجه رسمی به بیرونی در دست نیست. با مرگ محمود و تغییر نسبی سیاست جانشینانش، بیرونی به عنوان دانشمندی برجسته مطرح شد. او که تلاش علمی خویش را در دوران محمود آغاز کرده و آثاری جاودان پدید آورده بود، در این دوره به نگاشتن آثار علمی دقیق پرداخت و به کشفهای علمی بسیاری نائل آمد. او تا پایان عمر خویش توانست بیش از ۱۸۰ مقاله و کتاب تألیف کند. بسیاری از دانشمندان غربی، وی را به واسطه نبوغ و دانش سرشارش، دانشمندی متعلق به تمام قرون و اعصار دانسته اند.
از میان ۱۸۰ اثر شناخته شده بیرونی، دستکم ۱۱۵ اثر وی مبتنی بر مطالعات مرتبط با ریاضیات و ستاره شناسی است که متاسفانه فقط ۲۸ اثر از وی در این حوزه به دست ما رسیده است. بیرونی یکی از اولین افرادی است که موضوع حرکت وضعی زمین را مطرح کرد. او ۵۰۰ سال پیش از کوپرنیک و ۶۰۰ سال قبل از گالیله به چنین باوری دست یافته بود و در کتاب هایش به ارائه دلیل در این زمینه پرداخته است. بسیاری بر این باورند که آثار او تاثیر مستقیم و انکارناپذیری بر نظریات کوپرنیک داشت.
بیرونی در کتابی به نام «ابطال البهتان بایراد البرهان» به نقد نظریه بطلمیوس درباره ستاره شناسی پرداخت و سالها قبل از دانشمندان اروپایی با نقد این نظریات، آنها را فاقد ارزش علمی دانست. او ریاضیات را به عنوان یک علم کاربردی مورد توجه قرار داد و کمتر از آن به مثابه یک علم محض استفاده کرد. او علاوه بر استفاده از ریاضی در حوزه ستاره شناسی و به ویژه در باب آغازین کتاب «التفهیم لاوائل صناعة التنجیم»، که ظاهرا تنها کتابی از اوست که به زبان فارسی به دست ما رسیده است، در مقالهای با عنوان «فی النسبت التی بین الفلزات و الجواهر فی الحجم» هنر خویش را در استفاده از ریاضیات در علم کانی شناسی و فیزیک اجسام، نشان داده است.
بیرونی را بنیانگذار علم مساحی و نقشه برداری نوین دانسته اند. او توانست با بهره گیری از علم ریاضی، روشهای بدیعی را در علم جغرافیا و مساحی به وجود آورد. کتاب سترگ «تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن»، که ظاهرا نسخه اصلی آن در کتابخانه فاتح استانبول نگهداری میشود، اثری بی نظیر در مساحی و اندازه گیری ابعاد سرزمینی است. بیرونی توانست با تسلط اعجاب آورش بر علم مثلثات، روش مناسبی را برای تعیین قبله بیابد و شعاع کره زمین را با اختلاف کمی اندازه گیری کند. توجه او به علوم تجربی سبب شده بود تا او در علم کانی شناسی و زمین شناسی نیز به نظرات نوینی دست یابد. یکی از این نظرات، دیدگاه او درباره سنگواره هاست که با جمع آوری نظریههای پیشینیان و افزودن دانستههای خویش به آن ها، به آن دست یافت. او در حوزه کانی شناسی کتاب «الجماهر فی المعرفة الجواهر» را به رشته تحریر درآورد. بیرونی علاوه بر اینها در داروشناسی نیز مطالعات گستردهای داشت و کتاب «الاصیدنه» را در همین حوزه نوشت.
بیرونی در حوزه علوم انسانی، نظیر تاریخ، فلسفه و زبان شناسی نیز عالمی برجسته به شمار میآید. حمله محمود غزنوی به هند، اسباب مسافرتی را برای او فراهم کرد که حاصل آن کتاب عظیم و پرمحتوای «ماللهند» است. او در همین سفر زبان سانسکریت را به کمال فرا گرفت و به ترجمه آثار علمی و فلسفی هندوستان پرداخت. نگاشتههای او به عنوان یک دانشمند تیزبین ایرانی، یکی از معدود آثاری است که هندیها میتوانند با مراجعه به آن به خوبی از گذشته سرزمین خویش آگاه شوند.
منبع: خراسان