به گزارش مجله خبری نگار/ایران: محمود بهمنآبادی سرپرست معاونت دانشجویی دانشگاه شریف درباره نقش دانشگاه برای حفظ جامعه نخبگان در کشور گفت: باید یکسری از امکانات را فراهم کنیم تا مدیرانی که در لایههای پایینتر هستند و نه فقط مدیران رده بالا، بتوانند نسبت به حفظ و نگهداشت نخبگان به ما کمک کنند، به شرطی که طرحها و برنامههای حفظ نخبگان اجرایی شود. مشکل ما طرح و برنامهها نیست بلکه مسأله اصلی اجرا نشدن برخی از طرحهاست.
ما باید بتوانیم امکانات لازم را در اختیار جوانان قرار دهیم. باید یک بازنگری در امکانات دانشگاهی فراهم شود. همین دانشجویان اگر امکانات کوچکی داشته باشند، کشور خودشان را بهترین جا برای زندگی میدانند. همین افراد میتوانند آوردههای علمی زیادی برای کشور ایجاد کنند.
سرپرست معاونت دانشجویی دانشگاه شریف گفت: همه نخبگان و جوانان مانند هم نیستند. برخی از نخبگان توانمندی این را دارند که با مدیریت و کار در شرکتهای دانشبنیان در کشور خود فعالیت داشته باشند. اما برخی از آنها توانایی راهاندازی شرکتهای خود یا فعالیتهای خود را ندارند، به همین خاطر به جایی دیگر وابسته میشوند؛ در حالی که اتفاقاً انسانهای توانمند علمی هستند و اگر پروژههایی برای آنها تعریف شود؛ به راحتی از عهده آن برمیآیند، ولی ما آن استارت اولیه را نزدهایم.
نخبگان باید برای ادامه کار خود ابتدا توسط دانشگاهها احساس امنیت کنند. من نمیگویم تاکنون برای حفظ نخبگان در کشور تلاشی صورت نگرفته، نه، اما کافی نبوده است. به هر حال تلاشهای زیادی در حوزه شرکتهای دانشبنیان انجام شده است؛ مثلاً معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری برای فعالیت نخبگان در استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان تلاش میکند، اما واقعیت این است که تعدادی از این افراد طبیعتاً به کشورهای دیگر میروند. اگر بتوانیم امکاناتی برای دانشجویان و نخبگان خود فراهم کنیم، قطعاً این پیشدرآمدی است برای آینده کشور که یک احساس امنیتی به اینها دست دهد.
بهمنآبادی در پاسخ به این سؤال که مطالبه مهم دانشجویان نخبه که آنها را وادار به مهاجرت میکند، بحث رشد علمی است و نخبگان به دنبال توسعه خود در رشتههای تحصیلی و کاریشان هستند، اما چرا بستر رشد علمی در کشور برای نخبگان به قدر کافی فراهم نیست، گفت: منابع علمی در کشور ما اندک نیست و دسترسی به منابع علمی فراوانی داریم، اما استفاده از آن هم بستگی به افراد دارد. اینکه میگویم به افراد بستگی دارد با یک مثال توضیح میدهم. در سال ۱۳۹۳ در دولت قبلی، دانشگاه صنعتی شریف، ماهواره «شریف» را به کمک ۵۰ نفر از دانشجویان برجسته و چند نفر از اساتید توانمند خود ساخت، اما دولت قبلی کلاً ماهواره و مسائل فضایی را تعطیل کرد. سپس این ۵۰ نفر افراد برجسته همگی پراکنده شدند در حالی که این افراد همه ناب بودند.
وی افزود: نخبگان سرمایه ما هستند، اما اگر به آنها توجه نکرده و از آنان حمایت نکنیم، امیدشان ناامید میشود.
بهمنآبادی خاطرنشان کرد: نخبگان در کنار حمایت مالی به حمایت معنوی نیاز دارند. نه فقط حمایت مالی بلکه حمایت معنوی نیز از نخبگان صورت نگرفته است.
بهمنآبادی گفت: اگر حمایت از نخبگان را قطع نکنیم و حمایت هم ظاهری نباشد، میدانیم که قطعاً دانشجویان و نخبگان کسانی هستند که میتوانند دست به کارهای شگرفی بزنند و همه را مبهوت کنند. ما همین الان چنین افرادی که دیگران را با نبوغ خود شگفتزده کنند، در کشورمان داریم. وقتی حمایتها قوی شود، بنیه این کشور قویتر میشود.
وی با اشاره به ویژگی یک کشور توسعهیافته گفت: اگر شرکتهای دانشبنیان به تمام نخبگان رسیدگی و توجه کند، آن وقت آن کشور میتواند بگوید که من یک کشور توسعهیافتهام. درآمد فقط محدود به نفت و معدن نیست بلکه چیزهای دیگری مانند حضور نخبگان است که میتواند برای کشور آورده بیاورد. این حمایتها باید واقعی و درست بوده و قطع نشود. همچنین اجازه بدهیم که اینها به یک بلوغ کافی برسند و بعد از این بلوغ، میتوان به سایر افراد کمک کرد. به عنوان مثال نمیشود که یک شرکت تا ابد مورد حمایت باشد، مانند بچهای که تا یک سنی مورد حمایت است و از یک سنی به بعد به بلوغ کافی میرسد و خودش مستقل میشود.
بهمنآبادی در پاسخ به این سؤال که هم بنیاد ملی نخبگان و هم معاونت علمی فناوری ریاستجمهوری طرحها و برنامههایی برای حفظ و نگهداشت نخبگان داشتهاند، اما به نظر میرسد برخی از طرحهایی که از گذشته بوده و همچنین طرحهایی که امروزه از آنها یاد میشود، آنطور که انتظار میرفت اجرا نشده، گفت: این مسائل میتواند ناشی از یکسری اتفاقات مختلف باشد. ممکن است شخصی طرحی را عنوان کند که توان اجرایش را نداشته باشد، اما نباید از طرح و برنامه هراس داشته باشیم. خیلی از پروژههای نو و بدیعی که ما داریم، ممکن است در اجرا به اشکال بخورند و نتیجه نداشته باشند، اما نباید از آن ترسید. در تمام دنیا این مسأله وجود دارد. یعنی ممکن است از هر صد طرح و پروژه تنها ۱۰ مورد از آنها اجرایی شود. اتفاقاً آن صد پروژه که به نتیجه نرسیده یعنی به هر حال یک مسیری در پیش گرفته شده است که متوجه شدهاند آن طرح با آن ویژگیها و با آن مسیر به جواب نمیرسد. این خودش دانش است و باید مسیر دیگری پیدا کرد. البته این منوط به این است که دلایل انجام نشدن آن پروژه و به نتیجه نرسیدن آن، مورد یک داوری صحیح قرار بگیرد. اگر به نتیجه نرسیدن طرحها و پروژهها از تنبلی یا عدم دانش کافی باشد، قطعاً این مورد باید بررسی شود که طبیعتاً قابل قبول نیست. وقتی توان کافی و دانش کافی برای آن طرح در نظر گرفته شده، اما باز هم طرح به اجرا نرسیده است، نباید ناامید شد، زیرا در این صورت تلاش لازم انجام شده است.
وی افزود: من به عنوان یک محقق در دانشگاه میدانم ممکن است بسیاری از مسیرها به نتیجه نرسد. ارائه یک طرح در ابتدا مانند این است که شما در تاریکی قدم برمیدارید، پس وقتی طرحی داشته باشید، ممکن است این طرح در درون خود مشکلاتی داشته باشد که در گام اول به آن توجه نشده است، ولی وقتی به مرحله اجرا میرسد، یکسری از مشکلات طرح نمایان خواهد شد. در مسیرهای پژوهشی باید باز عمل کرد و باید تمام شرایط اولیه را در نظر گرفت. با توانمندیهای اساتید و دانشجویان قطعاً این روش پاسخ خواهد داد.