کد مطلب: ۴۷۶۵۱
۱۶ آبان ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۸

فرهنگ بد یا فرهنگ خوب نداریم

فرهنگ بد یا فرهنگ خوب نداریم

 یک استاد دانشگاه گفت: فرهنگ بد یا فرهنگ خوب نداریم، همه‌چیز در فرهنگ وجود دارد و نمی‌توانیم از اصطلاح عوامانه و بی‌اعتبار «بی‌فرهنگ» در مقابل کسی استفاده کنیم که مؤدب است، مرتب لباس پوشیده و آداب اجتماعی را رعایت کرده.

به گزارش مجله خبری نگار، ۱۲ سال از تصویب نامگذاری روزی به عنوان روز فرهنگ عمومی در تقویم رسمی کشور می‌گذرد؛ روزی که در سال ۱۳۸۷ و در چهارصد و شصت و ششمین جلسۀ شورای فرهنگ عمومی ۱۴ آبان که مصادف با تصویب آئین‌نامه شورای فرهنگ عمومی است، به نام روز فرهنگ عمومی مصوب شد. اساسا شاید فرهنگ یکی از واژه های پرتکرار در زندگی روزمره باشد که به رغم حضور پررنگش در ادبیات و زندگی اما تعریفی یکسان نزد افراد نداشته و هر فرد بر اساس تجربه زیسته و شاید تحصیلات ذهنیت و دریافتی خاص از آن دارد.

فرهنگ تعیین کننده چگونگی تفکر و احساس اعضای جامعه، راهنمای عمل و نماینده جهان‌بینی‌های خاص اعضا و کلیت آن جامعه است. بر همین مبنا و بنابر یک تعریف، فرهنگ عمومی را می‌توان به عنوان قالبی گسترده و غالب در نظر گرفت که بر رفتار و جهت حرکت جامعه تاثیر عمیقی دارد همچنان که در همیشه تاریخ فرهنگ جوامع نقش برجسته ای در بقا و افول آنان داشته است.

موضوعی که به خصوص امروز نمود آن را در نوع مواجهه با همه‌گیری کرونا شاهد هستیم و افراد و جوامع مختلف به نوعی بسته به فرهنگ عمومی و اجتماعی خویش به آن واکنش نشان می‌دهند؛ موضوعی که قطعا این شکل و شیوه مواجهه فرهنگی در شیوع و گسترش آن نقش داشته است. به همین دلیل تمرکز و توجه به قدرت و جایگاه فرهنگ در زندگی پرمخاطره امروز اهمیتی اساسی دارد.

در علوم اجتماعی «یک فرهنگ» وجود ندارد

علیرضا مرادی استاد دانشگاه و هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در تعریف فرهنگ عمومی و تشریح تفاوت این فرهنگ در ادبیات عمومی نسبت به تعاریف دانشگاهی، بیان کرد: در علوم اجتماعی فرهنگ به‌صورت کلی به مجموعه‌ای از عقاید و ارزش‌ها و جلوه‌هایی که راهنمای کنش (به معنای چیزی که حس می‌شود و چگونگی این حس)، هستند و نگرش‌ها و ایستارها و هنجارهایی که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود، اطلاق می‌گردد؛ و این تعریفی است که می‌توان به‌صورت کلی از روح فرهنگ در جامعه داشت.

وی افزود: البته باید دید که در هر جامعه فرهنگ تحت تأثیر چه عواملی قرار می‌گیرد و چه نکاتی در آن برجسته و ارزش محسوب می‌شوند؛ ضمن این که تأثیرات فرهنگ در حیطه‌های هم‌جوار خودش در سیاست، خانواده و ... چگونه است. همه این عوامل در فرهنگ موجود است؛ بنابراین در علوم اجتماعی نمی‌شود از یک فرهنگ صحبت کرد.

من اعتقاد خاصی به مفهوم فرهنگ عمومی در این معنا که یک جامعه موزاییکی رنگارنگ ازنظر قومیت، مذهب، دین، زبان و شیوه‌های زیست مانند ایران (که همه این‌ها به‌عنوان عوامل مؤثر در چگونگی فرم یافتن فرهنگ مطرح هستند) را یک‌شکل در نظر بگیریم، ندارم.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: باید تمام این موارد مدنظر باشد چراکه هرکدام وجهه‌هایی از فرهنگ را در موقعیت معین روشن می‌سازند. آیا می‌توانیم معدلی بین تمام این موارد قائل باشیم و همه را فرهنگ عمومی بنامیم؟

فکر می‌کنم این یکی از اختلاف‌نظرهایی است که در علوم اجتماعی وجود دارد چراکه فرهنگ در طبقات اجتماعی مختلف، متفاوت است؛ ضمن این‌که در چند قرن اخیر با تحولاتی که در طی جهانی‌شدن با آن مواجه شده‌ایم، فرهنگ مفاهیم متعددی یافته است و با توجه به شرایط خاص سیاسی کشورها یعنی نوع نظام سیاسی بازهم انعکاس متفاوتی دارد. ضمن این‌که رسانه‌ها هم در این مورد اثرگذار بوده و نقشی تعیین‌کننده در برجسته‌سازی یا کمرنگ ساختن برخی از قسمت‌ها و عناصر فرهنگی دارند.

مرادی خاطرنشان کرد: درنتیجه به نظرم گرفتن معدل و میانگینی مشترک از فرهنگ در معنای فرهنگ عمومی (هرچند برای آن شاخص‌هایی هم تعیین‌شده است) محلی از اعراب نداشته و فرهنگ متشکل از خرده‌فرهنگ‌ها و دربرگیرنده تمام عناصر فرهنگی است؛ گزینش برخی از این قسمت‌ها به‌عنوان فرهنگ عمومی (البته بیش از آنکه با فرهنگی عمومی مواجهه باشیم با مجموعه‌ای از گزینش‌ها روبرو هستیم) می‌تواند موجب فراموش‌شدن بخش‌هایی نخبه گرایانه از فرهنگ و برجسته شدن جنبه‌هایی پوپولیستی از آن باشد.

تصورم این است که دنبال کنندگان این ایده (یک فرهنگ مشترک برای تمام جامعه) دنبال تبدیل فرهنگ به ابزاری یکسان بر فراز جامعه و طبقات و اقوام و شیوه‌های مختلف زندگی و تصورات دینی هستند و این تصور یکسان انگاری که بالای همه تفاوت‌ها قرار گیرد، خود نوعی از جعل مفهوم است.

مرادی تصریح کرد: درنتیجه بهترین تعریف و حالت این است که فرهنگ را یک کلیت بدانیم که البته از اجزای مختلف تشکیل‌شده و این تذکر را هم با خود داشته باشیم که وقتی می‌گوییم فرهنگ عمومی این فرهنگ مانند هوا نیست که برای همگان یکسان باشد؛ چرا که امر فرهنگی برای فرودستان یک معنا دارد و برای فرادستان معنای دیگر، برای تحصیل کردگان یک معنا دارد و برای غیر تحصیل‌کردگان معنایی دیگر، برای شهرنشینان یک معنا دارد و برای روستانشینان معنایی دیگر؛ یا چنان‌که مفهوم شادی در هر فرهنگ لزوماً یکسان نیست یا مثلاً مقوله طلاق معنایی را که در یک جامعه روستایی دارد در جامعه شهری صنعی نخواهد داشت.

یعنی ما باید ترکیب‌های اجتماعی (جنسیت، قومیت، مذهب، طبقات اجتماعی و ...) را در حوزه فرهنگ به رسمیت بشناسیم بدون آنکه بخواهیم فرهنگ را شقه‌شقه کنیم.

فرهنگ بد یا فرهنگ خوب نداریم

فرهنگ بد یا فرهنگ خوب نداریم

هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پاسخ به این پرسش که آیا فرهنگ قابل ارتقا است و در مواردی که رفتارهای مخرب و عدم رعایت صلاح جمعی (مانند عدم رعایت دستورات ستاد ملی مبارزه با ویروس کرونا) در رفتارهای مردم نمود دارد، می‌توان آن را بهبود بخشید یا تغییر داد، گفت: باید فرهنگ را مقوله‌ای غیر متعین و فاقد شکل بدانیم یعنی شیوه‌هایی از اندیشیدن و احساس کردن نگریستن و نگرش‌هایی که الزاماً قابل دسته‌بندی، بسته‌بندی، فرمولیزه کرده و دستورالعمل ساختن نیست ولی البته از مسائلی متأثر است؛ همچنان که متذکر شدم که فرهنگ از وضعیت اقتصادی و طبقات متأثر است همچنان که از جهانی‌شدن و ... تأثیرپذیر است.

وی ادامه داد: وضعیت موزاییکی فرهنگ در ایران و تنوع آن را باید مدنظر داشت؛ مثلاً در همین شهر تهران انواع و اقسام اقوام با زبان‌های مختلف و خواستگاه‌های متفاوت و پیشینه‌های فرهنگی و اجتماعی گوناگون در یکجا زندگی می‌کنند و چیزی تحت عنوان فرهنگ توده‌ای را تشکیل می‌دهند که دست بر قضا ممکن است با سپهر سیاست درجایی رؤیایی مثبت داشته و درجایی رؤیایی منفی داشته باشد.

فرهنگ بد یا خوب نداریم همه‌چیز در فرهنگ وجود دارد و نمی‌توانیم از اصطلاح عوامانه و بی‌اعتبار بی‌فرهنگ در مقابل کسی استفاده کنیم که مؤدب است، مرتب لباس پوشیده و آداب را رعایت کرده است. 

مرادی متذکر شد: در علوم اجتماعی این‌گونه به قضایا نگاه نمی‌شود. چنانچه در شیوه زندگی بدوی آدم‌خواران هم نوع و شیوه زندگی برخوردار از نوعی فرهنگ است؛ در این مفهوم جامعه بدون فرهنگ وجود خارجی ندارد؛ اما فرهنگ کلیتی است که متأثر از مسائل مختلف است.

شاید فرهنگ اخیر ایران را بتوان نوعی از فرهنگ ایدئولوژیک نامید که متأثر از خواست سیاسی موجود است و این درجایی طبق سؤال شما با فرهنگ عمومی (و به عقیده من فرهنگ موجود در ایران) مواجهه می‌شود؛ گاهی آن را تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد یعنی جایی که سیاستمداران می‌اندیشند که توده‌های مردم مثل آنان فکر می‌کنند و جایی هم ممکن است با آن ناهم‌سو شود؛ یعنی همان‌جایی که در رسانه‌ها این افراد را اراذل‌واوباشی معرفی می‌کنند که فلان رفتار اشتباه را از خود بروز داده‌اند.

این استاد دانشگاه گفت: بنابراین تلاش برای به نظم کشیدن فرهنگ خود بخشی از جنگ است؛ یعنی نوعی منازعه بین دو برداشت و دریافت از فرهنگ است.

نقش رسانه‌ها را در اینجاد باید دید چنانچه در ایجاد هژمونی که یک برداشتی خاص از فرهنگ را بر صدر نشانده و آن را فرهنگ ملی و هر آنچه جز آن را غیرملی می‌خوانند؛ فرهنگی را اسلامی و هر آنچه غیرازآن را غیراسلامی؛ فرهنگی را بهداشتی و هر آنچه جز آن را غلط بپندارند. این رسانه به‌عنوان ابزار سیاست در فرهنگ به‌عنوان پدیده‌ای مداخله می‌کند که آن (فرهنگ) اجزای خودش را دارد و برای خودش منابعی دارد که پشتوانه‌اش منابع و کنشگران و موقعیت آنان است.

مرادی تصریح کرد: درنتیجه اگر ما کسانی را که جزو طبقات فرودست جامعه و بدون منابع مالی هستند و نیاز به کار دارند را در زمره بی‌فرهنگانی که توصیه‌های ستاد کرونا را ندیده گرفته‌اند، معرفی کنیم رابطه عمیق فرهنگ با موقعیت‌های عجین شده در زندگی عینی آدم‌ها را ندیده گرفته‌ایم.

منبع: ایرنا

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر